هر جا که نوروز است٬ آن.جا ایران‌شهر است

اشکان زارعی پژوهشگر تاریخ از اهواز

«کارکردها٬ پیام‌ها و کارسازی‌ها‌ی نوروز»

در کتاب تاریخ سیستان می‌خوانیم٬ سال ۹۲ هجری مهی هنگامی که سپاهیان قُتیبۀ بن مسلم باهلی٬ سردار اموی به بهانه‌ی اسلام و رستگار کردن مردم ایران به سیستان لشکر‌کشی نمودند٬ آن‌جا را به خاک‌وخون کشیدند٬ پیرمردی چنگ‌نواز در هر کوی و برزن شهر٬ از کشتارها و تبهکاری‌های سربازان قُتیبه داستان‌ها گفته٬ اشکِ خونین از دیدگان بازماندگان روان می‌کرد.اما به یک‌باره بر چنگ نواخت و خواند:

با این همه غم٬ در خانه‌ی دل
اندکی شادی باید که گـاهِ نوروز است

این گفتار نشان می‌دهد٬ ایرانیان در فراز و فرود تاریخ خویش از شادترین تا اندوبارترین روزها و در شکست‌ها گرفته تا پیروزی‌ها هیچ‌گاه از برگزاری این جشن چشم‌پوشی نکرده‌٬ همواره آن را گرامی داشته‌اند.
به راستی چرا ایرانیان هزاران سال است نوروز را در هر هنگامه‌ای ارج می‌گزارند؟ با آن‌که این جشن ریشه در مذهب و فرمان‌های سیاسی ندارد٬ چرا هم‌چنان پابرجا است؟ آیا درونمایه‌های شادی‌بخش٬نوروز تنها شوند( دلیل) پاسداشت آن بوده است؟
بی‌گمان راز ماندگاری نوروز را باید در «کارکرد‌ها»٬«پیام‌ها» و« کارسازی‌های » آن جستجو کرد.  شوربختانه در یک سده‌ی گذشته آن‌ چنان که بایسته و شایسته است از سود‌مندی‌های این آیین بهره نبرده‌ایم. به همین شوند(دلیل) این نوشتار ارزش‌های راستین نوروز را در سه گزاره بررسی می‌کند

الف) کارکردها
۱)-کارکرد روان‌شناختی:
برپایه‌ی دانش روان‌شناسی غم٬ خشم٬ ترس٬ نگرانی وگوشه‌گیری به ناامیدی و افسردگی انسان انجامیده٬ به بهبودی ( سلامت) تن و روان او آسیب می‌رساند.
حال آن‌که هرساله با فرا رسیدن اسفند٬ انسان ایرانی با خانه تکانی٬ دور ریختن آوندهای( ظروف) کهنه٬ خرید کالاهای تاره شستشوی تن و خرید رخت نو به تلاش و تکاپو می‌افتد.
با«چهارشنبه‌سوری» و «سیزده به در» شادمانی کرده٬ دید وبازدید‌ها و مسافرت‌های نوروزی٬ پیوندهای خانوادگی و اجتماعی او را استوار‌تر می‌‌‌سازد.
بی‌گمان این فرآیند شور٬ سرزندگی٬ اراده و امید به آینده را در پی داشته٬ زمینه‌ساز چیرگی بر غم٬ ناامیدی و افسردگی خواهد شد.
از این‌رو باید پرسید٬ کدامین نشست٬ کارگروه و اندیشکده می‌تواند این همه ویژگی‌ها را یک‌جا و به آسانی به هر هازمانی( جامعه‌ای) پیشکش کند؟

۲)- کارکرد آموزشی:
سرشت نوروز با آموزش و پرورش آمیخته شده است زیرا ایرانیان از همان کودکی٬ باهم بودن٬ هم‌زیستی و همکاری را با خانه‌تکانی٬ چیدن خوان نوروزی٬ برپایی چهارشنبه سوری و «سیزده به در» می‌آموزند.
آنان ارج‌گزاری به بزرگتر‌ها را با پیام‌های شادباش نوروزی و به ویژه با ُپرسه‌ها و رفت و آمدهای خانوادگی فرا می‌گیرند.
فرزندان ایرانی خداپرستی و سپاسگزاری از«دانای هستی‌بخش» را با نیایش‌های آغاز سال نو و پیش از آن با «چهارشنبه‌سوری» و پس از آن با «سیزده به در»٬ یاد گرفته٬ با آگاهی از «فروهرها» در می‌یابند نیاکانشان از دیرباز به زندگی پس از مرگ باور داشته‌اند.
آنان با ارزش‌های اخلاقی چون فروتنی٬ گذشت و مهرورزی نیز آشنا می‌شوند آن هنگام که بزرگترها٬ رنجش‌ها و دلگیری‌ها را با فرا رسیدن سال نو فراموش کرده٬ با یکدیگر آشتی می‌کنند. هم‌چنین آمدن سال نو بستری را فراهم می‌کند تا همگان شناسه (هویت) ملی را بهتر شناخته٬ ازچرایی و چگونگی برپایی نوروز و دیگر جشن‌های پر شمار ایرانی آگاهی بیشتری پیدا کنند.

۳)- کارکرد اقتصادی:
نوروز در هزار توی تاریخ ایران با داد و ستد و بازرگانی گره خورده است. زیرا با نزدیک شدن به سال نو٬ به شوند (دلیل) خرید مردم٬ بازار جنب و جوش پیدا کرده٬ پول زیادی روزانه جابجا می‌شود. از این رو پیشه‌های چون زرگری‌ها٬ فروشگاه‌های پوشاک٬ خوراکی وکالای خانه٬ فروش چشمگیری داشته٬ پیشه‌های تازه‌ای نیز که برآمده از سفره‌ی هفت‌سین و آیین‌های نوروزی است پدید می‌آیند.
این جستارها( موضوعات) نشان از درآمدزایی و کارآفرینی نوروز دارد که برگزاری تورهای گردشگری درون و برون کشور نمونه‌ی روشن آن است. هم‌چنین دولت نیر در یک سده‌ی گذشته بودجه بندی و رویکرد اقتصادی خود را بر پایه‌ی نوروز و سال خورشیدی برنامه‌ریزی می‌کنند که در این زمینه می‌توان از عیدی و پاداش پایان سال کارگران و کارمندان نام برد.

۴)-کارکرد اجتماعی و ملی نوروز:
ایرانیان هر ساله با «خانه تکانی» به پیشواز  نوروز رفته٬ با «سیزده به در» آن را همراهی می‌کنند.
رویکردی که برای رسیدن به یک خواست و آرمان ( هدف) همانند و همسان ایرانیان را به جوش و خروش وا داشته٬ شادابی٬ سرزندگی و کوشش گروهی را در هازمان ( جامعه) ایرانی پدید می‌آورد. این چنین است که در اسفند و فروردین٬ مهربانی‌ها وهمکاری‌ها بیشتر و تنش‌ها کمتر می‌شود. از این‌رو فرآیند «جامعه‌پذیری» و
«اجتماعی شدن» از دیریاز به کمک نوروز به خوبی انجام گرفته است. زیرا بن‌مایه‌ی چرایی و چگونگی برگزاری نوروز و آیین‌های آن برپایه‌ی همراهی و همکاری گروهی نهاده شده است.
بی‌گمان بهترین گواه در این‌باره پایداری و رویارویی ایرانیان با فرمانروایان ایرانی و انیرانی است که با نوروز به ستیزه برخاسته‌ و بر آن بوده‌اند از برگزاری آن جلو‌گیری کنند اما در برابر اراده‌ی این مردم همواره  شکست خورده‌اند.

پ)- پیام‌ها:
نوروز سه پیام گویا و روشن دارد. این آیین کهن به خوبی٬« ملت بودن» ما٬ «خداپرستی» نیاکان ما و شناخت آنان به « دانش اختر‌شناسی» را به رخ می‌کشد.

۱)- ملت بودن ایرانیان:
برپایه‌ی دانشنامه‌های سیاسی «خودآگاهی مشترک» یکی از ستون‌های بنیادینی است که «ملت شدن» مردمانی را که در یک سرزمین زندگی می‌کنند فراهم می‌‌سازد.
بی‌گمان جشن نوروز یکی از همان خودآگاهی‌های مشترکی است که ایرانیان را از دریای کاسپین تا دریای پارس و از خراسان تا کردستان در ساختار یک جشن ملی به هم پیوند زده تا به نام ملت ایران و هم میهن بودن در یک بازه٬ آمدن سال نو را گرامی داشته و آیین‌های نوروزی را ارج گزارند.
از این‌رو نوروز پاسخی دندان‌شکن به ایران‌ستیزانی است که زیرکانه٬ اقوام را در ایران « ملیت»٬ خرده فرهنگ‌ها را
«فرهنگ» و گویش‌ها را « زبان» دانسته از «کثیرالمله» بودن ایران سخن می‌گویند.

۲)- خداپرستی:
جشن، واژ‌ه‌ای کهن در زبان فارسی است که از واژگان‌های یَسن«yasn»٬ یَز«yaz» و یَشت«yasht » به چم (معنای) ستایش و نیایش گرفته شده است. به همین شوند جشن‌های ملی ایرانی آیینی سراسر دینی – نه مذهبی- هستند که ریشه درسپاسگزاری خداوند داشته وگواهی بر یکتاپرستی نیاکان ما دارند.
این رویکرد در نوروز به روشنی نمایان است٬چنان‌که یکی از شوندهای( دلایل) پیدایش نوروز را جشن آفرینش انسان به دست خداوندگار در چنین روزی دانسته‌اند. شمارگان هفت نیز که نشانه‌های آن را در آیین‌های نوروزی بسیار می‌بینیم٬ برآیند هفت امشاسپندان است که بازگوکننده هفت فروزه و ویژگی جاودانه و نامیرایی خداوندی به شمار می‌آید. هم‌چنین ایرانیان در همه‌ی آیین‌های نوروزی به ستایش و سپاسگزاری خداوند می‌پرداختند٬ که نیایش زمزمه هنگام برپایی چهارشنبه سوری در همین جرگه است.

  ۳)- دانش اختر‌شناسی:
به گواه رخدادنگاران، ایرانیان باستان موسم‌های (فصل‌ها) چهارگانه را به خوبی شناخته، به جابجایی آنان در گذر سال پی برده بودند. ازاین‌رو بر پایه‌ی گاه‌شماری خویش در شروع هر ماه یک جشنی نهادند. چنان‌که نوروز در بهار، تیرگان در تابستان، مهرگان در پاییز و جشن شب چله را در آغاز زمستان برگزار می‌کردند.
نیاکان ما در آغاز به دو تراز (اعتدال) بهاری و پائیزی باور داشتند.
آنان خردمندانه دریافته بودند که تراز بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم‌کره شمالی زمین آن‌گاه روی می‌دهد که خورشید از رویه‌ (صفحه‌ی) استوای زمین گذر کرده به سوی شمال آسمان خواهد رفت. یعنی با برآمدن آفتاب از ماه اسفند یا برج حوت به فروردین‌ که در گذشته آن را حَمَل می‌نامیدند، گردش یک ساله‌ی زمین به دور خورشید پایان رسیده، دور تازه‌ای آغاز می‌گردد که این فرآیند زمینه‌ساز آغاز سال نو و پدیداری بهار می‌گردد. بدین‌گونه ایرانیان این دگر‌دیسی را آغاز سال خویش نهاده، آن را نیکو می‌شمردند. چنان‌که ابوریحان بیرونی در رویه‌ی ۲۵۳ کتاب التفهیم لاوایل صناعه‌التنجیم می‌گوید:
«نوروز چیست؟ نخستین روز است که از فروردین ماه، زین جهت روز نو نام کردند، زیرا که پیشانی سال نو است».
بنابراین برجسته‌ترین شوند (دلیل) بزرگداشت نوروز را باید پایان سال کهنه و آغاز سالی دیگر دانست. از‌این‌رو ایرانیان این پدیده را نوروز نامیدند که ریشه در واژگان‌های پهلوی « نوگ روز» و« نوگ روج» به چم( معنای) روز نو دارد.
از میان گاه‌شماری‌های جهان وآغاز سال درفرهنگ‌های گوناگون مانند ترسایی (میلادی) و هجری‌مهی(قمری) تنها٬ شروع سال در ایران با یک رویداد ستاره‌شناسی و جابجایی طبیعی سال همراه است.این جستار  نشان‌دهنده‌ی گاه‌شماری ژرف و رسای ایرانی و چیرگی دانشمندان آن به دانش اخترشناسی٬ ریاضی و هندسه یا هندازک پارسی بوده است.

۴)- کارسازی‌های( تاثیرات) نوروز:
از کارسازی نوروز بر اندام‌های شناسه( هویت) ملی همین بس که نشانه‌های آن در ادبیات و هنر چشمگیر است. بسیاری از چکامه‌سُرایان(شاعران) نامور ایران از  خیام٬ حافظ و فردوسی تا فرخی سیستانی٬ منوچهری و پروین اعتصامی از آمدن سال نو و نوروز در چامه‌های خود گفته‌ و نویسندگانی چون سیمین دانشور در داستان «عید ایرانی‌ها»٬ جلال آل احمد در« دید و بازدید» و هوشنگ مرادی کرمانی با داستان« مجید و لباس عیدش» به نوروز پرداخته‌اند.
سینماگران نیز با فیلم‌هایی مانند کمال‌الملک٬ ماهی٬ بادکنک سفید٬ کودک و سرباز٬ اشک سرما و…..از نوروز یاد کرد‌ه‌اند.
خنیای( موسیقی) ایرانی نیز از نوروز بهره‌ی فراوان برده است آن‌جا که  در ردیف خنیا (موسیقی) دستگاهی ایران با گوشه‌های «نوروز صبا»٬« نوروز خارا»٬ «نوروز عرب»٬ «نوروز عجم»٬ در دستگاه‌های راست پنج‌گاه٬ همایون و نواها و گوشه‌های فراموش شده چون؛ نوبهار، نوبهاری، نوروز بزرگ، نوروز بیاتی، نوروز سلطانی، نوروز رهاوی و نقشی بسزا داشته است. به این سیاهه می‌توان ترانه‌ها و سرود‌های گوناگونی همچون  بهار دلکش (عارف قزوینی)٬ نغمه نوروزی (روح الله خالقی)٬ آمد نوبهار (نواب صفا)٬ بوی بهار (نادر گلچین)٬ و……را افزود.

واژه‌های بهار٬ سال نو و نوروز در ساخت فرهنگ و زبانزدهای (ضرب‌المثل‌های)‌ مردم کوچه و بازار هم جایگاهی شگرف دارد. در این زمینه باید از برگزیدن نام‌های نوروز٬ بهار و بهاره برای فرزندان و به کار بردن زبانزد‌هایی چون:« با یک گل بهاره نمیشه»٬ « سالی که نکوست از بهارش پیداست» «پس از سی سال نوروز به شنبه افتاد» یاد کرد.

سخن پایانی
بی‌گمان نوروز گنجینه‌ای بی‌پایان از ارزش‌ها٬ هنجارها٬ آموزه‌ها و همه‌ی خوبی‌هایی است که می‌تواند شکوفایی و مانایی فرهنگ و تمدنی را در پی داشته باشد.
به همین شوند این پیر جهاندیده که همواره با خود تازگی و جوانی آورده در درازنای تاریخ زمینه‌ساز همبستگی ملی٬ یکپارچگی فرهنگی٬ دوستی و نزدیکی ایرانیان٬ ایرانی‌تباران و فارسی‌زبانان گردیده  و جایگاهی فراتر از جشن‌های شناخته‌ شده جهان به دوش کشیده است.
از این‌رو پر بیراه نیست اگر بگوییم
« هرجا نوروز هست آن‌جا ایرانشهر است».

یاری‌نامه:
نوروز و گاهشماری ایران باستان؛‌هاشم رضی
جشن‌ها و آیین‌های کهن در ایران امروز؛ محمود روح‌الامینی
نوروز جشن نوزایی؛ علی بلوکباشی
نوروز سال نوی ایرانی‌ها؛ تورج دریایی
نوروز، انگیزه و رسالت فرهنگی؛ بشیر عزیزی
گاهشماری از آغاز تا سرانجام؛ علی محمد کاوه
نوروز و بنیاد نجومی آن؛ یحیی ذکاء