آیا غذا دادن به سگ‌های خیابانی، باعث افزایش جمعیت آنها می‌شود؟

اظهارنظرهای متفاوت و متناقض درخصوص سگ‌های بدون سرپرست و ترند شدن بحث افزایش این حیوانات در فضای مجازی، باعث شد تا به سراغ دکتر امید مرادی رییس بیمارستان دامپزشکی مرکزی در تهران از کارشناسان این حوزه برویم و دقایقی را با او به گفت‌وگو بنشینیم.

از نظر «دکتر امید مرادی» رئیس بیمارستان دامپزشکی مرکزی، نکته قابل توجه، عرصه باز اظهارنظر موافقان این نظریه و سانسور شدید نظر مخالفان است، تا جایی که شاهد هستیم هرگونه اظهارنظر غیرعلمی و بعضاً کاملا غلط به دلیل کشش موجود از طرف دولت ها به سرعت نشر و بسط می‌یابد و خطر آن وجود دارد این‌گونه اظهارنظرها، با توجه به آنکه از زبان افراد به ظاهر موجه و دانشگاهی بیان می‌شود، مبنای تصمیم‌گیری و اجرا قرار گیرد.

آقای دکتر، ارزیابی شما از مساله امروز سگ‌های بی‌سرپرست چیست؟ اساسا علم در مورد موضوع مدیریت سگ‌های بی‌سرپرست چه می‌گوید؟

متاسفانه مدتی است که بسیاری از مشکلات اجتماعی، محیط زیستی، بهداشتی و درمانی کشور با موضوع سگ‌های بی‌سرپرست مرتبط شده و روزی نیست که مطلبی در این ارتباط در رسانه‌ها منتشر نشود. از اظهارنظر مسئولان وزارت بهداشت و کشور گرفته تا برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی که همگی بر این نکته اتفاق نظر دارند که گویی سگ‌های خیابانی مسئول بزرگترین مشکلات سلامت و محیط‌زیست در کشور هستند.

نکته قابل توجه، عرصه باز اظهارنظر موافقان این نظریه و سانسور شدید نظر مخالفان است، تا جایی که شاهد هستیم هرگونه اظهارنظر غیرعلمی و بعضاً کاملا غلط به دلیل کشش موجود از طرف دولت ها به سرعت نشر و بسط می‌یابد و خطر آن وجود دارد این‌گونه اظهارنظرها، با توجه به آنکه از زبان افراد به ظاهر موجه و دانشگاهی بیان می‌شود، مبنای تصمیم‌گیری و اجرا قرار گیرد. با توجه به اینکه پیش‌بینی می‌شود این موارد، مقدمه‌ای بر توجیه تصمیمات سهل‌الوصول و غیرعلمی ازجمله حذف فیزیکی سگ‌های خیابانی در آینده‌ای نزدیک باشد، بنابراین لازم می‌دانم توضیحاتی درمورد موضوع سگ‌های خیابانی کشور ارائه دهم تا اظهارات بی‌پایه، جانبدارانه، غیرعلمی و یک سویه برخی افراد که گویی عنادی ذاتی با سگ دارند، تنها ملاک قضاوت و تصمیم‌گیری در کشور قرار نگیرد و رویه تکراری و بی‌ثمر حذف فیزیکی به عنوان تنها راه حل، اجرا نشود.

تجربه دنیا در این زمینه چیست؟

موضوع مدیریت سگ‌های بی‌سرپرست سال‌هاست در صدر توجه بوده و از این‌رو نهادهای مهم بین‌المللی از جمله سازمان جهانی بهداشت (WHO ) ، سازمان جهانی بهداشت دام (OIE ) ، سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO ) و همچنین سازمان‌های بین‌الملی غیردولتی مانند، جامعه جهانی دامپزشکی (WSAVA )، سازمان جهانی حمایت از حیوانات (WAP) و برخی سازمان‌ها و نهادهای دیگر، نتایج مختلف حاصل از تجارب موفق یا ناموفق اعضای خود را منتشر و در قالب توصیه‌نامه، دستورالعمل و شیوه‌نامه عرضه کرده‌اند.

از این‌رو و با توجه به وجود دسترسی به تمامی این منابع، می‌بایست با استفاده از آنها و اجتناب از هزینه‌زایی جهت کسب تجربه جدید، بهترین تصمیم بر مبنای شواهد علمی پیشنهاد و اخذ گردد. جامعه جهانی دامپزشکی (WSAVA)  با بیش از ۲۰۰ هزار عضو از بیش از ۱۲۵ کشور جهان، با همکاری چندین سازمان غیردولتی معتبر دیگر مانند همیاری جهانی برای کنترل هاری (GARC )، دانش متخصصانشان را در دستورالعمل‌های ائتلاف جهانی مدیریت حیوانات همدم (ICAM) به اشتراک گذاشته‌اند.

نذر غذا دادن به سگ‌ ها چرا غلط است؟

اساسا آیا غذادهی به حیوانات بی‌سرپرست منجر به افزایش جمعیت آنها خواهد شد یا خیر؟

یکی از موارد چالش‌برانگیز در موضوع سگ‌های بی‌سرپرست کشور که شاید همگی با آن روبرو شده‌ایم، همین سوال است. جهت پاسخ به این سوال باید با اصطلاح ظرفیت حمل (Carrying Capacity ) آشنا شویم. این اصطلاح به معنای حداکثر ظرفیت یک ناحیه برای پشتیبانی یک گونه است یا به عبارتی دیگر، حداکثر تعداد یک گونه که می‌تواند بر اساس ظرفیت یک ناحیه در آن زندگی نماید. این ظرفیت عددی مشخص در هر منطقه است به نحوی که چنانچه تعداد افراد آن گونه از این ظرفیت فراتر رود، جمعیت شروع با کاهش می‌کند و بالعکس چنانچه جمعیت به هردلیلی نظیر بیماری و… کاهش یابد، نرخ مهاجرت سگ‌های اطراف به منطقه و زادآوری موفق افزایش یافته تا ظرفیت حمل خالی نماند. برخلاف تصور ساده انگارانه فعلی، متغیر اصلی ظرفیت حمل دسترسی به منابع غذایی نیست، بلکه ظرفیت حمل ترکیب پیچیده‌ای از عوامل اکولوژیک، بایولوژیک و سوسیواکونومیک موثر بر سگ‌ها است.

ائتلاف بین‌المللی مدیریت حیوانات همدم (ICAM )، در بیانیه‌ای که در جولای ۲۰۲۱ صادر نموده، تاکید می‌نماید که امکان افزایش جمعیت سگ‌های بی‌سرپرست با افزایش دسترسی به منابع غذایی و همینطور کاهش جمعیت آنها با محروم کردن آنها از دسترسی به منابع غذایی منتفی است. ‌علت این است که جمعیت سگ‌های بی‌سرپرست تنها درصورتی به دلیل گرسنگی کاهش می‌یابد که حیوان وارد مرحله سوء‌تغذیه شدید شده باشد که این امر جدای از مشکلات اخلاقی، در جوامع فعلی و دسترسی آسان به پسماند، زباله و… هیچگاه برای سگ بی‌سرپرست رخ نخواهد داد. بنابراین با توجه به یافته‌های علمی تا امروز، می‌توان مطمئن بود غذادهی منجر به افزایش جمعیت سگ‌های بی‌سرپرست نخواهد شد.

جالب اینجاست در همان بیانیه ذکر شده که تاکنون هیچ رفرانس علمی که درآن اثبات شده باشد با غذادهی یا محرومیت از منابع غذایی می‌توان بر جمعیت کل اثر گذاشت وجود ندارد و اضافه می‌کند به جای آنکه مردم را به غذا ندادن به حیوانات تشویق نمایید، باید “غذارسانی مسئولانه” ترویج و آموزش داده شود و مصادیق آن را نیز عنوان می‌دارد. ضمن آنکه بر اساس بخش ۷ منشور سازمان جهانی بهداشت دام (OIE)  که در مورد اصول رفاه حیوانات نوشته شده است، هیچ کشوری حق ندارد حیوانات را از رفاه اولیه یعنی غذا و آب محروم نماید. جالب اینجاست که در بیانیه نشست تخصصی کارشناسان سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO ) در سال ۲۰۱۱ نیز عنوان شده که به دلیل وابستگی سگ‌ها به منابع غذایی و وابستگی عاطفی غذارسان‌ها نمی‌توان از مردم درخواست کرد به سگ‌های گرسنه غذا ندهند، بلکه می‌بایست غذارسانی در محل‌های صحیح و مشخص انجام پذیرد (در آن سال عبارت غذارسانی مسئولانه تعریف نشده بوده است).

طی سال‌های گذشته به دلیل افزایش غذارسانی، سگ‌های بی‌سرپرست زیادتری را مشاهده می کنیم که تاکنون مسبوق به سابقه نبوده است. اگر ادعا می‌شود، غذارسانی باعث افزایش جمعیت نمی‌شود، پس چرا مشاهدات ما چیز دیگری می‌گوید؟

این سوال پاسخ ظریفی دارد. به رغمی که غذارسانی جمعیت کل را افزایش نمی‌دهد ولی می‌تواند توزیع جمعیتی یک گونه را تغییر دهد. بر اساس ظرفیت حمل، هر منطقه ظرفیت مشخصی برای سگ‌های بی‌سرپرست دارد که ممکن است تمام آنها قابل مشاهده نباشند. متعاقب غذارسانی، تغییر در توزیع جمعیتی رخ خواهد داد و تراکم سگ‌هایی که در اطراف محل‌های غذارسانی مشاهده می‌شوند، بالا خواهد رفت. از این‌رو تصور می‌شود جمعیت سگ‌ها به دلیل غذارسانی افزایش یافته، درصورتی که مطلقا این اتفاق رخ نداده است.

شاید ذکر این مطلب حائز اهمیت باشد که عمده غذارسانی‌ها در کشور در مناطقی که مردم آن از تمکن بالاتری برخوردار هستند اتفاق می‌افتد، پس اگر این امر منجر به افزایش جمعیت سگ‌های بی‌سرپرست می‌شد، چرا اکنون ما با مشکل افزایش جمعیت در مناطق محروم کشور نیز مواجه‌ایم؟ در پاسخ باید گفت که اساساً اکولوژی سگ‌ها وابسته به انسان است و با افزایش جمعیت انسان و افزایش و پیشروی مناطق شهری، روستایی و شهرک‌ها مناطق جدیدی دارای «ظرفیت حمل» سگ‌ها فراهم می‌شود. بنابراین به لحاظ علمی بدیهی است که باید جمعیت سگ‌ها در ده‌های اخیر در ایران افزایش یافته باشد.

برخی منتقدان می‌‌گویند که غذادهی به سگ‌های بی‌سرپرست در آنها توقع ایجاد کرده و آنها را شرطی می‌نماید و چنانچه این اتفاق تکرار نگردد، منجر به حمله آن سگ به انسان‌ها خواهد شد.

 این گفتار، سخنی سطحی و عامیانه است و در جستجوهای ما هیچ سند علمی دال بر تائید آن یافت نشد. اگر این امر مصداق می‌داشت تاکنون باید با تعداد بی‌شمار سرپرستان دریده شده و کشته شده سگ‌های خانگی مواجه بودیم که در تغذیه حیوان خود تاخیر یا اهمال داشته اند. برعکس، بر اساس نظر بوویر در کتابش رفتارشناسی سگ‌سانان، از آنجا که انسان‌ها به‌لحاظ سن و سایز بدن از سگ‌ها بزرگتر هستند، زمانی که توله‌ی سگ در یک منطقه بین مردم بزرگ می‌شود، در حدود سن ۱۵ هفتگی‌، انسان‌ها را به‌عنوان حکم‌فرما در سلسله مراتب خود می‌پذیرند و در نتیجه رفتار مطیع (Submissive)  پیدا می‌کنند که در خصوص منابع غذایی، در رفتارشناسی سگ‌سانان، همیشه این فرد حکم‌فرماست که حق دسترسی به منابع را دارد.

انستیتو پاستور ایران در مقاله ای که درسال ۲۰۱۹ به صورت مرور (ریویو) بیست ساله از حیوان گزیدگی در ایران به چاپ رسانده است، عنوان می‌دارد از هر ۱۰ مورد سگ گزیدگی  ۷.۵ مورد از سگ باسرپرست و تنها کمتر از ۰.۵ مورد آن مربوط به سگ‌های بی‌سرپرست است که نشان‌دهنده پایین بودن خطر گزش حتی در مقایسه با سگ‌های دارای سرپرست می‌باشد و این خطر بالقوه به اندازه‌ای که وانمود می‌شود، بزرگ نیست. هرچند بنده معتقد هستم که حتی یک مورد آن نیز می‌تواند زیاد و غیرقابل جبران باشد. جالب اینجاست ائتلاف جهانی مدیریت حیوانات همدم (ائتلاف آیکم) عنوان می‌نماید که حذف منابع غذایی نه تنها منجر به کنترل یا کاهش جمعیت سگ‌های بی‌سرپرست نمی‌شود بلکه منجر به افزایش خوی پرخاشگری جهت به دست آوردن غذای محدود می‌شود که این امر می‌تواند شانس درگیری با انسان و همچنین انتقال بیماری‌های مشترک را افزایش دهد.

با توجه به جمیع جوانب موجود، آیا حذف فیزیکی می‌تواند منجربه کنترل جمعیت آنها گردد؟

در سال ۲۰۱۹ مقاله‌ای با عنوان The effectiveness of dog population management که یک سیستمیک ریویو با بررسی بیش از ۴۸۰۰ مقاله است و مولفین بسیار معتبری دارد که برخی از آنها از مدیران ارشد OIE می باشند، انتشار یافت. در این مقاله تاکید می‌گردد، حذف فیزیکی سگ‌ها در هیچ جای دنیا در دراز مدت منجر به کنترل جمعیت سگ‌های بی‌سرپرست نگردیده است و این روش بلااثر است.

علت این رخداد چیست؟

با حذف فیزیکی سگ‌های یک منطقه پدیده‌ای به نام اثر مکشی (Vaccum Effect ) ایجاد می‌شود. به این معنی که با توجه به خالی ماندن ظرفیت حمل یک منطقه، نرخ مهاجرت به منطقه و زادآوری موفق سگ‌های آنجا بالا خواهد رفت و جمعیت به سرعت جایگزین می‌شود، به نحوی که میزان توله‌هایی که درحالت طبیعی ۳۰ تا حداکثر ۵۰ درصد آنها به سن بلوغ می‌رسیدند، حالا بسیار بیشتر خواهد شد، درحالی که تا پیش از این هرچه زاد و ولد بیشتر بود، میزان مرگ و میر نیز بیشتر بود. لذا با گذشت زمان محدودی مجددا جمعیت سگ‌های منطقه به حالت قبل باز می‌گردد. بنابراین کنترل جمعیت بدون کنترل منابع تولید سگ بی‌سرپرست (توله‌کشی و رهاسازی و زادآوری سگ‌ها) کاملا بی‌اثر است.

سازمان جهانی بهداشت (WHO ) در سال ۱۹۹۰ به همراه یکی از سازمان‌های ائتلاف آیکم، سازمان حفاظت از حیوانات(WAP )، در توصیه نامه‌ای به کشورهای عضو، خواستار توقف کشتار سگ‌های بی‌سرپرست شد. همچنین سازمان جهانی بهداشت دام (OIE) در دستورالعمل مربوط به سال ۲۰۱۶ که به زودی نیز به روزرسانی خواهد شد، به صورت صریح عنوان می‌دارد کشتار سگ‌های بی‌سرپرست نه تنها اخلاقی نیست، بلکه موثر و کارآمد هم نیست. این دستورالعمل برای کشورهای عضو از جمله ایران لازم الاجرا است (توصیه نامه نیست) و تخطی از آن می‌تواند عواقبی برای سازمان دامپزشکی کشور به همراه داشته باشد.

آیا حذف فیزیکی سگ‌های بی‌سرپرست برای حفاظت از حیات وحش می‌تواند مفید باشد؟

در موارد استثناء و درصورتی که امکان اجرای سایر روش‌های توصیه شده، قابل اجرا نباشند این روش به کار گرفته شده و می‌شود اما هیچ‌گاه به عنوان راهکار اصلی برای حل این مشکل مطرح نشده است. آقای گامپر در کتاب Free ranging dogs and wildlife conservation عنوان می‌دارد از مهمترین خطرات سگ‌های بی‌سرپرست برای حیات وحش، بیماریهای قابل انتقال آنها می‌باشد. دربین این امراض، سه بیماری هاری، دیستمپر و پاروا ویروس بالاترین میزان مرگ را ایجاد می‌نمایند. جالب اینجاست با حذف فیزیکی سگ‌ها، دیاگرام سنی جمعیت تغییر می‌کند و میانگین سنی جمعیت به شدت پایین می‌آید، از این رو نزاع و درگیری جهت جفتگیری و تعیین قلمرو افزایش و هاری شیوع بیشتری می‌یابد. همچنین دیستمپر و پاروا ویروس که شیوع بالایی در سن پایین دارند و می‌توانند به راحتی منجر به مرگ حیات وحش شوند، فزونی می‌یابد.

آیا حذف فیزیکی سگ‌های بی‌سرپرست به کنترل هاری کمک می‌نماید؟

سازمان جهانی بهداشت(WHO ) در نشست تخصصی کارشناسان مرتبط با هاری (گزارش سوم) در سال ۲۰۱۷ به صراحت عنوان می‌دارد کشتار نه‌تنها هیچ کمکی به کنترل هاری نمی‌کند، بلکه می‌تواند مانعی در محقق سازی برنامه کنترل و مهار هاری محسوب شود. زیرا برای کنترل هاری می‌بایست واکسیناسیون توده‌ای سگ‌ها (MDV )انجام پذیرد که کشتار و جمع‌آوری می‌تواند این امکان را از بین ببرد و منجر به حذف سگ‌های واکسینه و افزایش سگ‌های غیرواکسینه شود. همچنین بر اساس یکی از دستورالعمل‌های WAP (world animal protection)  که سازمان جهانی بهداشت نیز به اقدامات ایشان ارجاع داده است، تاکید گردیده کشتار سگ‌ها کاملاً جهت کنترل هاری بلا اثر و مخرب است و می‌بایست جهت کنترل هاری، واکسیناسیون و آموزش انجام پذیرد. در این ارتباط انستیتو پاستور ایران نیز دستورالعمل کاملاً مشابهی دارد.

به‌عنوان حرف آخر…

همانطور که ملاحظه شد با یک بررسی اجمالی در منابع متقن علمی می‌توان متوجه شد اصولاً سگ‌های بی‌سرپرست مشکل اصلی بسیاری از مواردی که عنوان می‌شود، نیستند و خود آنها محصول و قربانی فاکتورهای متعدد دیگری نظیر افزایش جمعیت جوامع انسانی، گسترش شهرنشینی و حاشیه‌نشینی، دفع نابسامان زباله و پسماند و غیره می‌باشند. هرچند نمی‌توان منکر وجود افراد سودجو و منفعت‌طلب در بین افرادی که به حیوانات از سر دلسوزی کمک و غذارسانی می‌کنند شد، اما بی‌انصافی است اگر تمامی این مشکلات را به آنها مرتبط بدانیم و با حذف صورت مساله سعی در حل مشکل داشته باشیم. زیرا چنانچه به صورت ریشه‌ای این مشکل را حل ننمائیم، تنها مواجهه با آنرا به صورت موقت به تعویق انداخته‌ایم.