جامعه شناسی مدرن میراث سعدی

بابک عبدالهی

اینکه تلقی انسان از یک محتوای ادبی چه می تواند باشد، بسته به مطالعات او پیرامون محورهای دنیا، مابعدالطبیعه، اصالت های تفکر، نخبه گرایی در تاملات و تجسسات و مواردی از این دست می باشد و آنچه همواره از دریافت های عقلانی علوم انسانی میتوان متصور بود، یقینا اهمیت تقدم و تاخر آنهاست.

بدان معنا که پایه های معنا و تصورات انتزاعی بر مبنای درک درست و به هنگامی از دانشوران حوزه های مورد بحث باشد. بطور مثال نمیتوان ادبیات دنیا و سنتهای ادبی رایج در قرون جدید و به اصطلاح مدرن را با هویتی مستقل و شخصیتی جداگانه از سخن کلاسیک ایران در نظر داشت و تحلیل نمود.

آنچنانکه گوته حافظ را در ادبیات ستوده است و یا اشارات بی بدیل دیگری که نویسندگان و بعضا فلاسفه و حتی روانکاوان عصر جدید در باب تاثیر پذیرفتن های منظومه تحلیلی شان از تفکر کلاسیک زبان و ادبیات فارسی داشته اند.

امروز شاهد حیات و نضج دپارتمان های حافظ شناسی و سعدی پژوهی در کشورهای معتبر دنیا به لحاظ روش تحقیق هستیم که گر نیک بنگریم این موضوع ما را به اثبات روند پرداخت برداشت مدارانه تمدنهای دیگر از طریق شناخت ماهوی فحوای کلام اندیشمندانی نظیر سعدی می کشاند.

سعدی را میتوان به مثابه یک مردم شناس ( آنتروپولوژیست) و پس از آن در جایگاه شخصیتی جامعه شناس به مفهوم مدرن آن دانست. چراکه بر خلاف حافظ که از شیراز پای بیرون ننهاد، سعدی به نقاط زیادی از دنیا مسافرت و مراجعت داشت از جمله حجاز، شام، لبنان، روم که شامل ترکیه فعلی و آسیای صغیر است.

این بلندپروازی ذهن جوینده و کاونده شیخ اجل را می نمایاند که همواره در مردم بدنبال چیزی می گشت. سرشت، روان، بینش، عمق، تفاوتهای برگرفته از درون استعلایی بشر و مفاهیمی از این دست. سعدی از سرشت بعنوان گوهری ناب یاد میکند و دارنده آنرا انسانی ساخته و پرداخته که ذهن اش قابلیت صیقل و در نهایت انعکاس را دارد، میداند.

شاید اینهمه سرزمینی که سعدی در نوردیده است بدنبال انسانی چنین در عصر خویش می گشته است. انسانی که به ساختار ذهنی معنوی و خاص او نزدیک باشد. او اثر تربیت را نیز نادیده نمی انگارد و همواره زبان پند و نشان نصیحت را دیده انگاشته و ازان در هر موضوع و شاخصی مواردی قابل بهره برداری به میان میآورد.

از این حیث است که میتوان سعدی را پایه و اساس تفکر اصلاح گر قرن هجده تا کنون دانست. ملاحظات ناب دینی آمیخته با تغزل یک روح لطیف، میتواند معجون شفابخشی بر زخم های انسان مدرن و طبیعت بشری باشد. التیام موثری که این دارو بر روح بشر دوران پر ایسم امروز می نهد، موجب شده تا دانایان ملل دیگر همواره بر سعدی و سعدی پژوهی اصرار ورزند.

نباید از نظر دور داشت که سفرنامه های عصر صفوی که بیشتر در آن عصر سیاحان غربی با ادبیات ایران آشنا شدند، تحقیقا تمامی از سعدی نام برده اند و نصایح او را جانمایه کلام ادبی دانسته اند. آنچه در اروپا از آن بعنوان عصر روشنگری یاد میشود و فلاسفه و اندیشمندان قابل توجهی نیز دارد، حاکی از قرابت اندیشه سعدی و دیگر ادیبان و متفکران ایرانی با ایشان دارد. قرابتی که از منظر این یادداشت همان برداشت آزاد از درون مایه های کلامی سعدی و کلام ادبی اش و حتی به نوعی برداشت مصادره گونه و باز تولید آن به زبانی دیگر است.

از این حیث است که میتوان سعدی را پیشگام جامعه شناسی مدرن و مکاتب جامعه پژوه قرن هجدهم میلادی به این سو دانست. هرچند پرداخت به این مهم کتابها و نگارشات بسیار نیازمند است اما در مقام یک یادداشت ادبی باید بعنوان یک فرضیه به این مطلب اشاره داشت.

طرح این تئوری میتواند بخش عمده ای از حجاب تاریخی دنیای متاثر از رسانه و اطلاعات را که با اصرار جریان خاصی از روشنفکری بر روی چهره روانکاوانه دانشمندان ایران اسلامی نظیر سعدی، سهروردی، ملاصدرا، حافظ و بیشمار نظریه پرداز و عالم دیگر سایه افکنده را بسویی دیگر نهد.