ناقوس مرگ دسته جمعی از ۱۵ شهریور همزمان با بازگشایی مدارس

خورنا – فرزاد شعبانی

نوشتاری از سید محمود موسوی معلم بازنشسته

با اعلام وزارت آموزش وپرورش مدارس از ۱۵ شهریور بازگشایی و سال تحصیلی رسما شروع می شود.
بعنوان پدر یکی از میلیون ها دانش آموز این کشور چند سوال از تصمیم گیرندگان این فاجعه ی عظیم و مصیبت عظما دارم.

همه ی شما مسئولین بزرگوار بارها اعلام کرده و هشدار داده اید که اوج این بیماری در پاییز و در ادامه زمستان خواهد بود پس ” شما، ما و فرزندانمان را به مسلخ مرگ خواهید برد. ”

حضور دانش آموز در مدرسه چه ۶ روز هفته و یا ۲ روز هفته هیچ تفاوتی ندارد و به همان میزان و شدت فرزندان مردم دچار ویروس مهلک کرونا خواهند شد و بدنبال آن کل خانواده ها.

وقتی برای برگزاری چند ساعت آزمون کنکور در کشور که تمامی شرکت کنندگان انسان‌های عاقل و بالغ بوده و تحت شدید ترین تدابیر بهداشتی و به اصطلاح خودتان “پروتکل” برگزار نمودید چطور و چگونه می‌خواهید چند میلیون دانش آموز معصوم مقاطع تحصیلی را مجاب و ملزم به رعایت پروتکل و استفاده از دستکش و ماسک برای ساعت‌های متمادی حضور در مدرسه نمایید؟

مدارس الحمدولله چند سالی است که واریز مبلغ سرانه ی آن یا پرداخت نمی شود و یا اگر پرداخت شود حتی کفاف تهیه ی مایع دستشویی آن نیست. چگونه و با چه هزینه و اعتباری می‌توان برای حضور چند روز دانش آموز محیط مدرسه، کلاس‌ها و آبخوری و سرویس بهداشتی و… را ضد عفونی کرد؟
با کدام پول و اعتبار؟

در شرایط فعلی و با توجه به تورم و گرانی موجود در کشور دیگر مردم حتی توان تهیه ی مایحتاج اولیه ی زندگی خود ندارند، چه برسد که بخواهند کمکی به مدارس کرده تا مواد لازم ضد عفونی کننده را تهیه نمایند.

همه ی ما اطلاع داریم و وزارت بهداشت و درمان هم بارها بیان نموده است که نظام بهداشت و درمان کشور بیش از این توان “انسانی و تجهیزاتی” برای مبارزه با این معضل (ویروس کرونا) را ندارد، چنانچه تعداد بیماران در هر شهر کشور دو برابر شود قطعا مراکز درمانی و بیمارستان‌های کشور جوابگو نبوده و اکثرا بیماران خواهند مرد!

پس بنشیند و همفکری کرده و برای تصحیح این تصمیم عجولانه ی خود عاقلانه تر و با تدبیر بهتر نسبت به آغاز سال تحصیلی تصمیم گیری نمائید.

کشور ما بواسطه ی شرایط خاص اوایل انقلاب، اواخر فروردین ‌۵۹ قریب به ۲ سال دانشگاه‌ها را تعطیل و به اصطلاح “انقلاب فرهنگی” در دانشگاه اقدام نمود.

ما به عنوان پدر حاضر هستیم بخاطر حفظ جان خود و فرزندانمان برای یک سال و یا بیشتر و تا رفع این بلای عظیم چنانچه نیاز باشد از فرستادن آنها به مدرسه خودداری نمائیم چون آنها جگر گوشه و پاره ی تن ما هستند و جسارتا آنها را از سر راه نیافتیم که با دستان خود آنها را به قربانگاه مرگ بفرستیم.

سخن پایانی؛ بزرگواران ستاد ملی کرونا و متولیان امر آموزش و پرورش چنانچه نظر و نیت شما مرگ دسته جمعی ما و فرزندانمان می‌باشد خواهشا راه و روش راحتری برای”مردن” ما بکار گیرید چرا که در این چند ماه شیوع این بیماری مهلک هر کدام از ما دیده ایم و یا شنیده ایم که مبتلایان به این ویروس مرگبار چگونه زجر و عذاب می‌کشند تا جان دهند و خانواده های داغدار آنها نتوانند کاری برای نجات آنها انجام دهند.