جستارهایی از تاریخ معاصر ایران

پهلوی اول، تحلیل روابط خارجی ایران در این دوره با بریتانیا (بخش سوم)

قسمت اول 

قسمت دوم

عطاالله آموزیان | دکتری تاریخ معاصر، پژوهشگر

در نوشتار هفته گذشته به بررسی مختصر روابط خارجی ایران وروسیه با روی کار آمدن دولت نوبنیاد شوروی با دولت پهلوی اول علیرغم پیمان ومعاهده مودت سال ۱۹۲۱ تنش‌های پیدا وپنهان نیز هم چنان بر روابط میان دوکشور حاکم بود، چه از منظر اقتصادی وچه سیاسی، خصوصا با توجه به آغاز نوسازی شتابان کشور که پهلوی اول ودستگاه حاکم در صدد اجرای آن بصورت گفتمانی مونولوگ گونه یا همان اصلاحات و آمریت از بالابود، یکی از مهمترین مولفه های سیاست خارجی که بعدها موجبات تنش را ایجاد نمود دستگیری گروه معروف به ۵۳ نفر به استناد مصوبه قانون منع فعالیت اشتراکی در سال ۱۳۱۰ ش و گرفتاری این گروه در سال ۱۳۱۶ش وبزندان افتادن چهره برجسته آنها دکتر تقی ارانی بود که علاقمندان حوزه مسائل تاریخ معاصر ایران می‌توانند به منابع این دوره وخاطرات اعضای این گروه بعد از شهریور ۱۳۲۰ وسقوط پهلوی اول مراجعه نمایند،
آما دررابطه با مناسبات خارجی ایران با بریتانیا در این دوره دو ویژگی مهم را ابتدا باید در نظرداشت،
الف-اهمیت استراتژیکی واقتصادی فزاینده ایران بعنوان یک کشور دارای ذخایر نفت،
ب- ویژگی‌های ملی ایران بعنوان کشوری مسلمان با داشتن هویت شیعی در میان کشورهای حوزه خلیج فارس،
در چنین شرایطی مناسبات خارجی ایران در فاصله ۱۹۲۱ /۱۳۰۰تا ۱۳۵۷/۱۹۷۹ را باید مورد تامل قرار داد، (۱)
دیدگاه پهلوی اول در عرصه سیاست خارجی وتیم دیپلماسی وی روشن اما با اندیشه هژمونی یا نوعی اقتدار طلبانه همراه بود، در این راستاایجاد نوعی توازن مستلزم، استقرار وحدت ملی، نوسازی کشور، وایجاد یک مرکزیت مقتدر بود، با این اوصاف ایران می‌توانست از مداخله خارجی به هر شکل جلوگیری کند، (۲)
پهلوی اول در آغاز حکومت خویش برای سامان دادن وهدایت روابط خارجی ایران به دیوانسالاران بازمانده از دوره قاجاریه تکیه نمود، چرا که نمی‌خواست به یکباره تجربیات آنها را کنار بگذارد، اما بعدها با تسلط خویش بر مناسبات خارجی که به نوعی در پیوند با نیازهای متحول داخلی ونگاه دو قدرت آنزمان شوروی وبریتانیا تثبیت نمود، او به توصیه مشاوران خویش در زمینه سیاست خارجی هدفی را دنبال می‌کرد که برخاسته از اندیشه های مشروطه خواهان بود، برقراری مناسبات حسنه با هر دو قدرت، بی‌طرفی در سیاست جهانی تا حدامکان، وبرقراری روابط دیپلماتیک با یک قدرت ثالث با توجه به ذهنیت واگاهیهای ملی ایرانیان از حضور طولانی مدت روسیه سابق وبریتانیا در ایران تا بتواند فشارهای احتمالی آندو در آینده خنثی کند، (۳)
اتخاذ این سیاستها می‌توانست بنوعی مکمل برنامه نوسازی کشور باشد، (۴)
در فاصله دوجنگ اول ودوم بین الملل روابط ایران وانگلیس علاوه بر طی مراحل مختلف گاه در پشت پرده به مشاجرات علنی هم کشیده شده است، با تمام این اوصاف حتی در موقع تنش میان دوکشور ایران بدلیل سلطه بریتانیا در هند وخلیج فارس وازهمه مهمتر مسئله نفت جنوب که در اختیار بریتانیا بود سعی می‌نمود تنش میان دوکشور بیش ازبیش گسترش نیابد، اقامت مامورین سیاسی انگلیس بعنوان رایزن در خلیج فارس وبوشهر وشعب بانک شاهنشاهی وغیره از جمله عواملی بود که می‌توانست دست بریتانیا را برای فشار بر ایران باز بگذارد، (۵)
در بررسی روابط خارجی ایران وبریتانیا در دوره پهلوی اول تنش‌هایی میان دوکشور بوجود می‌آمد که مانع از گسترش هرچه بیشتر روابط میان دوکشور میشد، خصوصا اینکه شاه هدف اصلی خود را استقلال مملکت از نظر سیاست خارجی واقتصادی اعلام ودنبال می‌نمود وازهمه مهمتر نوعی بدبینی ذاتی نسبت به بیگانه در وجود وی نیز بود، (۶)
این واقعیت عینی که منبع عمده ثروت ایران یعنی نفت جنوب در اختیار شرکت نفت انگلیس بود که براساس امتیاز دارسی بریتانیا در سال ۱۹۱۴ با خرید سهام عمده آن وتغییر سوخت ناوگان دریایی خویش از ذغال سنگ به نفت، باعث شد که دولت ایران از این پس نه با یک شرکت که با یک دولت باید وارد تنش برای تسلط بر معادن ثروت خویش برآید که این امر تا شهریور ۱۳۲۰ هم چنان سایه خویش را برمناسبات میان دوکشور حفظ کرد، (۷)
علاوه برآن درنوامبر ۱۹۲۷ آبان ۱۳۰۵ش، در مورد جزایر نفت خیز بحرین نیز بین دوکشور اختلاف بروز نمود، ودولت ایران از همان زمان نسبت به بحرین دعاوی تاریخی داشت، اگرچه بریتانیا، از طرح آن امتناع داشت،
اما دست دولت وشخص پهلوی اول در قبال اهرمهای بریتانیا چندان باز نبود، چرا که همان عواید اندک نفت که شرکت براساس امتیازنامه دارسی به ایران می‌پرداخت ستون فقرات منابع مالی ایران را برای انجام نوسازی فراهم می‌نمود،(۸)
در نوشتار آینده به بررسی روابط خارجی با آلمان در این دوره پرداخته خواهد شد، وپس ازان به مهمترین مسئله در روابط سیاسی میان ایران وبریتانیا که همانا لغو امتیاز دارسی در آذر ماه ۱۳۱۱ ش واغاز تنش‌های سیاسی واقتصادی ومذاکرات مفصل میان دو دولت شد مورد بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت.

کتابشناسی:
۱-همبلی گاوین، سایکل امین، سلسله پهلوی ونیروهای مذهبی، بروایت تاریخ کمبریج، ت، عباس مخبر، تهران، نشر طرح نو، چ ۲،بهار ۱۳۷۲ش صص ۱۵۸-۱۵۷
۲-همبلی گاوین، پیشین، ص ۱۶۶
۳-همبلی گاوین، همان ماخذ، صص ۱۶۹-۱۶۸
۴-زرگر، علی اصغر، تاریخ روابط سیاسی ایران وانگلیس در دوره رضاه شاه،ص ۱۳۹
۵-لنچافسکی، ژرژ، تاریخ خاورمیانه، ت، هادی جزایری، ص۱۸۰
۶-زرگر، علی اصغر، پیشین، ص ۱۳۹
۷-مجله یغما، سال ۳۰،ش ۸، ص ۴۶۶
۸- Peter, Avery, modrnin, in Iran, London, 1980, p, 319,