نماینده مردم صدای مردم باشد
دخالتهای نمایندگان در عزل و انتصابات مدیران از قدیم الایام بوده و هست. اما هر چه سایه آدمهای دگر اندیش بر مجلس کمتر شد دخالتها شدیدتر و بیمزه تر شد به نحوی که برای انتصاب یک مدیر مدرسه هم نماینده ها کوتاه نخواهند آمد. و رئیس یک اداره را تحت فشار قرار میگذارند.
البته این دخالتها محدود به انتصاب ها نیست و جاهایی مشاهده شده که نمایندگان در مهندسی انتخابات شوراهای شهر و روستا نیز دخالت کرده وسعی نموده تا دهیاریها و شهرداریها رو نیز از دست ندهند.
✔ متاسفانه این دخالتها و کوچک کردن خود و شان نماینده به حدی رسیده که بسیاری از مردم سیاست زده شده و دقیقا نمیدانند وظیفه یک نماینده چیست.
✔ بجز دخالتهای بی حد و حصر نمایندگان مجلس که صدای همه را درآورده نکته دیگری که بسیار به چشم می آید نصب بنرهای تشکر از خود است آن هم برای کارهایی که نه جز وظایف آنهاست نه آنچنان کار بزرگی محسوب میشود که با نصب بنر بخواهند پزش را بدهند.
بنرهایی مانند
تشکر از نماینده بابت تجهیز بیمارستان به یک آمبولانس.
بنر تشکر بابت آسفالت یا روشنایی خیابان.
بنر بابت تشکر از نماینده بابت شرکت در همایش.
شاید این یادداشت را اگر یک غیر ایرانی بخواند تصور کند که این نوع تشکرها من باب مزاح است لیکن اینها درد یک جامعه است جامعه ای که افرادی در راس امور آن قرار گرفته اند که نمیدانند چه جایگاه خطیری ست و باید دنبال حل مسائل کلان کشور باشند نه دخالت های بیجا و پایین آوردن شان خود و جایگاه مجلسیها.
در جدیدترین نوع دخالتها نمایندگان مجلس نسبت به انتصاب مدیر کل آموزش و پرورش واکنش نشان داده و وزیر را تهدید به استیضاح کرده اند. اداره ای که ۵ ماه بدون مسئول بوده و مرکز رقابتهای سیاسی شده و حال که میخواهد سامان بگیرد نمایندگان مجلس صرفا بخاطر سهم خواهی رگ غیرتشان زده که وزیر بدون مشورت ما دست به این انتصاب زده.
✔ اولا وزیر حق دارد هر شخصی که مد نظر دارد منصوب کند
✅ ثانیا مشورت با نمایندگان زمانی لازم است که آنها واقعا قصد کمک داشته باشند نه صرفا بخاطر سهم خواهی انتخاباتی.
حال سوال از نمایندگان مجلس این است آیا در حال حاضر موکلین شما مهمترین دغدغه شام انتصاب مدیر کل آموزش و پرورش استان است و شما پیگیر حق آنها هستید.
آیا در این ۴ سال نمایندگی با خود فکر کردید که مردم از شما چه میخواهند.
اگر نمیدانید بگذارید بخشی از خواسته های مردم را گوشزد کنم.
۱٫ رفع مشکل اشتغال
۲٫ حل مشکل فساد اداری
۳٫ حل مشکل ازدواج جوانان
۴٫ حل مشکل تورم. گرانی. رشد اقتصادی
۵٫ حل مشکل مسکن
۶٫ حل نا امنی موجود.
۷٫ حل ترافیک شهرهای بزرگ
۸٫حل مشکلات حاشیه نشینی.
۹٫ حل مشکل کشاورزان. همچون آب. کود. خرید محصولات
۱۰٫ حل مشکل معیشتی فرهنگیان.
۱۱٫ حل مشکل کمبود نیرو در مدارس.
۱۲٫ حل مشکل آموزشی و جایگاه ۳۱ استان.
۱۳٫ حل مشکلات معلولین و افراد تحت پوشش بهزیستی.
۱۴٫ افزایش حداقل حقوق کارگران.
۱۵٫ حل مشکلات امنیت شغلی کارگران.
۱۶٫ حل مشکلات کارخانه های در حال ورشکست که کم هم نیستند.
۱۷٫ حل مشکلات مدارس کپری و کانکسی.
۱۸٫ حل مشکلات اقتصادی. بیمه و مسکن خبرنگاران.
۱۹٫ حل مشکل کمبود فضاهای ورزشی.
۲۰٫ حل مشکلات جاده ها و راههای روستایی.
اینها را مطمئنا میدانید اما از روز اول که وارد بهارستان شدید به تنها چیزی که فکر میکردید ماندن در جایگاهی است که شاید روزی در خواب هم نمیدیدید لیکن به لطف شرایط سیاسی موجود به آن رسیدید. ولی بدانید کاری کنید که بماند، نه کاری کنید که بمانید.
تاریخ در مورد شما قضاوت خواهد کرد
سید جلال نژادفاضل فعال فرهنگی و اجتماعی