یوگی و دوستان در ادبیات خوزستان
مصطفی بوعذار : ادبیات خوزستان با وجود پیشینهی گرانسنگ ادبی وشاعران ونویسندگانی ارزشمند که هر یک به تنهایی، بخشی از ساحت بلند ادبیات کشور را قامت، راست کردند، در سالهای اخیر در انحصار برخی ناادیبان و رانتخواران دست و پا میزند.رشد قابلتامل کمی و کیفی انجمنهای ادبی و محافل ادبیات در گوشه و کنار استان در نبود سیاستی شفاف و مدون از سوی متولیان فرهنگی استان، باعث شده است تا اغلب این محافل، دچار روزمرگی بشوند.
بانگاهی موشکافانه و رصد اتفاقات ادبی در سطح استان طی چند سال اخیر می توان این حضور برخی عوامل را در ادبیات خوزستان، با حکایت. یوگی و دوستان، قیاس کرد. و هر اهل قلمی که از دور حتی دستی بر آتش نه چندان گرم ادبیات خوزستان داشته باشد، میتواند “یوگی” و دوستان حاضر در اغلب رویدادهای ادبی استان را به جا آورد.جریان ناسالمی متشکل از افراد سودجو و رانتخوار سازمانها ونهادهای دولتی و دانشگاهی، سالهاست با وجود تغییرات دولتها و مدیران فرهنگی، همچنان “پروژه بگیر”و به اصطلاح پیمانکاران جشنوارهها و همایشهای ادبی، حضوری فعال دارند.این حضور به مدد برخی افراد همسو و کار چاقکن که وامدار این جریان مسموم هستند و ادبیات خوزستان را با رنگ سیاسی و قومی مینگرند، به حیات خود ادامه میدهد.و اینک در آستانهی چهل سالگی انقلاب فرهنگی، فاصلهی شدید مخاطبان با ادبیات، ظهور پدیدهی شاعران جشنوارهای، استعدادسوزی و نخبهکشی در شاعران ونویسندگان بومی، خانهنشینی و به حاشیه راندن برخی شاعران توانمند و متعهد به جرم عدم همراهی با سیاستهای “یوگی” و دوستان، حاصل مدیریت بخشینگر و رابطهای این جریان در طول سالهای تصمیمگیری این باند مافیایی در ادبیات خوزستان است.
به همت این جریان، بساط محافل ادبی و شبهای شعر برچیده شد و برگزاری جشنواره و همایشها که در آن به راحتی میتوان مقاصد شوم “نخبهکشی” و”شکوفایی رابطهها” را دید، جایگزین گردید.یوگی و دوستان و البته همقطارانشان تحت عنوان برخی مدیران فرهنگی و کارشناسان خودخواندهی ادبی همچنان تاخت و تاز میکنند و از طرفی نجابت و بزرگواری ذاتی جامعهی ادبیات خوزستان به ویژه در شهرستانها نگذاشته ماهیت “یوگی” و دوستان بیش از پیش افشا شود.تصمیم گیری برای ادبیات و اعطای مجوزهای ادبی نیز از آبشخور همین جریان است. معامله با مدیران فرهنگی همسو همواره ضربههای جبرانناپذیری بر پیکرهی کمجان ادبیات خوزستان زده است. رشد قارچگونهی جشنواره های به اصطلاح ملی بدون هیچ توجیه فرهنگی و اولویت اجتماعی، از جمله خروجیهای این جلسات فوق سری “دکتر یوگی” و دوستان است. پروندهسازی و به حاشیه راندن برخی شاعران و نویسندگان برای تقویت دوستان دکتر “یوگی” با هدف حذف رقیب و به دست آوردن جایگاه و محافل خصوصی شکل گرفته که همچنان با قوت تمام ادامه دارد.
رونمایی از آثار دوستان “یوگی”و انتصاب آنها به داوری رویدادهای ادبی برای رزومهسازی، سالها در حاشیهی امن صورت گرفته است. روند معیوبی که حتی برخی مدیران انقلابی و مقتدر و مدعی نیز نتوانستند در فعالیت آن، خللی ایجاد کنند و چه بسا میهمان ویژهی آنان هم شدهاند.با این وجود چگونه انتظار داریم “ادبیات خوزستان” تاثیرگذار باشد و به موازات سایر هنرها رشد کند؟روزمرگی و دور ماندن ادبیات خوزستان از رویدادهای اجتماعی و فرهنگی و اتفاقات ملی و بینالمللی، مشهود است وظرفیتهای استانی محدود به جشنوارههای فرمایشی ادبی شده است که اغلب برای شاعران ونویسندگان خاص، برگزار میشود و مخاطب واقعی ندارند.این یکی از نتایج تلخ سالها تلاش و همت مدیران ناکارآمد و باند مافیای ادبیات خوزستان است.استعدادیابی واقعی در انجمنهای ادبی و محافلی صورت میگیرد که دور از هر نگرش سیاسی و قومی و باندی صرفا به ادبیات بپردازند. تغییر نگرش کلی به مجموعهی ادبیات از سوی مدیران و متولیان و اولویت دادن به جریانهای سالم و متعهد ادبی به موازات همگرایی همه جانبه و آسیبشناسی ادبیات و گونههای آن میتواند راهگشا باشد.
معرفی انجمنهای ادبی فعال و استعدادهای درخشان ادبی و انتشار مجموعه آثار انجمنهای ادبی که هم اینک به صورت فردی در حال انجام است، میتواند افقهای روشنی را پیش رو بگسترد.ساماندهی جشنوارههای ادبی و تدوین سیاستهای راهبردی ادبیات و سند چشمانداز از ضرورتهای امروز ادبیات خوزستان میباشد.چرخش نخبگان و حضور افراد سالم و توانمند در عرصهی داوری آثار ادبی و تقویت جشنوارههای اصیل و تاثیرگذار ادبی نیز امری مهم است.وکلام آخر به مدیران فرهنگی:بگذارید فرصت خدمت و ظهور و بروز استعدادها برای همگان شکل بگیرد. گمنام ماندن افرادی که سالها در شهرستانها و محافل ادبی، موی سپید کردهاند، دلیل بر ناتوانی آنان نیست…به امید پویاییادبیات خوزستان با هرس علفهای زائد و گذر از “دکتر یوگی” ودوستان…