منتقدان برجام و نادیده گرفتن منافع ملی
خورنا -رضا صادقیان: نقل قولی از وزیر امور خارجه در کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی توسط یکی از نمایندگان همیشه منتقد دولت به رسانههای نزدیک به اصولگرا منتقل و باعث شادمانی غیرقابل وصف شماری از آنان شد. اینکه توانستهاند سال پایانی دولت یازدهم را با مچگیری اساسی از گفتههای محوریترین وزیرش به پایان برسانند خوشحال هستند. نیروهایی که آن گفتهها را به عنوان اعترافات تکاندهنده وزیر دیدند و براساس همین نقلقولها خبر و تحلیل ارایه کردند، هنوز آن گفتهها را به عنوان بهترین و مستندترین مدرک بازگو میکنند.
ابتدا جمله و جملاتی توسط یکی از نمایندگان مجلس منتشر شد، در ادامه این خبر و طبق روال عادی روابط عمومیهای کل کشور کلیت آن عبارتها از سوی وزارت امور خارجه تکذیب گردید و در نهایت شماری از نمایندگان آن گفتهها را تایید کردند. اینکه چنین اظهاراتی صورت گرفته و یا خیر چندان مهم نیست، حتی پخش صورتجلسه رسمی آن کمیسیون که بدون تردید به عنوان اسناد محرمانه تلقی شده و جای بازنشر آن در فضای عمومی نیست فراهم گردد باز هم تک تک آن گفتهها و شنیدها در جلسه نمیتواند به عنوان اهرم فشار و حربهای در دست مخالفان قرار بگیرد. حتی اگر آن گفتهها (به درست و یا اشتباه) از زبان رییس دولت بیان شود همچنان بیارزش است و جایی برای نقد ندارد، چرا که میدان سیاست خارجی به دولت ارتباط مستقیم پیدا نمیکند.
دامن زده به چنین جوی بیش از آنکه سودی کوتاه مدت برای ناقدان داشته باشد که قطعاَ و بدون تردید خواهد داشت ولی شک نکنیم که فراهم کردن چنین وضعیتی ضرر طولانی مدت و تخریبهای پرهزینهای را به کلیت نظام تحمیل خواهد کرد. نقدهای انجام شده قصدشان نقد کردن دولت روحانی است، عملکرد وزیر امور خارجه را نمیپسندند و دهها ایراد دیگر را مطرح مینمایند ولی دقت نمیکنند که این نقدها و انکارها و وارد ساختن اتهامها تنها به دولت فعلی محدود نمیشود. میتوان دولت وقت و یا دولتها قبلی را براساس برنامههایشان در بخش اجرا و سیاستگذاری عمومی مورد پرسش و نقد قرار داد ولی حوزه سیاست خارجی و تصمیمهای آن به دولتها وقت به عنوان سیاستگذار ختم نمیگردد. مسئله سیاست خارجی، آنگونه که آگاهان میدانند در دستان حاکمیت و نه شخص است. حاکمیت یعنی کل نظام، ظریف و یا هر فرد دیگری که سکان این کشتی به او سپرده میشود در لحظهای میتواند سکان را به چپ و یا راست بچرخاند که حاکمیت به او فرمان دهد، خودسر و براساس علاقهاش امکان چرخاندن این سکان را ندارد. رییس دولت وقت هم نمیتواند به تنهایی در عرصه سیاست خارجی تصمیم بگیرد، نقش همه این افراد در ساختار کلان حاکمیت نقش مشورتی-کارگزاری و نه تصمیمگیر نهایی است.
پرسشی که در این میان طرح میشود چگونگی مسیر طی شده و رسیدن به برجام است. برجام دستاورد کیست؟ آیا میتوان کلیت برجام و شرایط گام نهادن به سوی یک توافق بینالمللی را تنها به یک شخص و یا یک دولت مرتبط دانست؟ به راستی میتوان یکی از مهمترین تفاهمهای انجام گرفته شده در عرصه سیاست خارجی را مربوطه به یک دولت دانست؟ اگر پاسخ به هر کدام از این پرسشها مثبت باشد، اصولگرایان ناخواسته به دام نفی دیگر تصمیمها در عرصه امور خارجه و در نتیجه انکار تمام رویدادهای تاریخی قدم برداشتهاند.
یادآوری این مطلب خالی از لطف نیست. در بررسیهای تاریخی صورت گرفته درباره پذیریش قطعنامه ۵۹۸، تاریخنویسان و کسانی که با ساختار سیاسی ایران آشنایی داشته باشند نامی از دولت وقت به عنوان عامل اصلی و سیاستگذار نمیبرند. مسئله پذیرش قطعنامه در دستان حاکمیت و نه دولت وقت قرار داشت، از همینرو مینویسند: حاکمیت تصمیم گرفت. بعد از انتخاب محمود احمدینژاد در سال ۸۴ عدهای گمان کردند ریل سیاست خارجی کشور از مسیری به راهی دیگر رفته است در صورتی که اگر به نشریات همان سالها رجوع کنیم و شماری از ادبیات تند رییس دولت را فاکتور بگیریم، دولت نهم و دهم به تنهایی این عرصه را راهبری نمیکرد. البته در دورهای دولت دهم با تعریف پستهای نمادین قصد برهم زدن این نظم را داشت، دیری نپایید متوجه شد میدان سیاست خارجی قایم به شخص نیست و تصمیمات اتخاذ شده ورای اشخاص، گروهها و دولتهاست و نمیتوان با تعریف جایگاههای جدید در دل دولت کشتی سیاست خارجی را به سوی دلخواه هدایت کرد.
چنانچه زمان رسیدن به برجام همانند قراردادهای تجاری و بازرگانی کمتر از یکسال میبود میتوانستیم با نقدهای بیرحمانه عملکرد دولت را جزء به جزء مورد نقد قرار دهیم، در صورتی که ۱۲ سال تاریخ عملکرد تیمهای مذاکره کننده مختلف پشت سر برجام است. به عبارتی دوازده سال کار مداوم، پرداخت هزینه، انباشت تجربه و انتخاب مسیرهای متفاوت از دل تمام دورههای مذاکره بیرون آمد تا سرانجام نظر حاکمیت به برجام و توافق فعلی رسید.
با نقد ظریف و یا افشای گفتههای او در کمیسیون مجلس راه به جایی نمیبریم. شاید برای مدتی بهانهای برای افزودن فشارها به دولت یافت شود ولی سرانجام خوشی با این جنجالها به دست نخواهد آمد. ظریف و دولت روحانی مجری تفاهم برجام هستند و نه کارفرما آن. مهمتر اینکه نقل جملات جلسه کمیسیون مجلس در جهت نقد دولت نه تنها دستاوردی به حساب نمیآید، بلکه با چنین رفتاری راه را برای کسانی که در پی نفی و کلیت تصمیمهای مربوط به حاکمیت است گشوده میکند و سود حاصل از گشایش راه نفی، انکار و نادیده انگاری بیش از هر شخص و گروهی به جیب مخالفان تمامیت ارضی کشور خواهد رفت. به بهانه نقد برجام و دولت مسائل مربوط به منافع ملی را نادیده نگیریم.