انشاء جالب یک کودک هفتکلی درمورد دلسوزی و بخشش

خورنا یسنا مکوندی: مردم شهر ما در یک عمل پسندیده توانستند قید پول راخود را که برای ساختن مسکن مهر داده بودند را بزنند و پول را بین نیاز مندان تقسیم کنند.

به گزارش خورنا به نقل از ندای هفتکل: متن این انشا بدین شرح است: من در شهری زندگی می کنم که مردمانش خیلی ثروتمند هستند و این ثروت باعث شده که ما بتوانیم به دیگران کمک کنیم. مثلاً ما به دیگران توانستیم در یک کار خیرخواهانه یک کارخانه سیمان برای مردم شهر همجوار بسازیم و آنها را خوشحال کنیم.

جمعیت شهر ما خیلی زیاد است پس در یک هم اندیشی به این نتیجه رسیدیم که باید بخشی از حوزه استحفاضی خود را به شهر های باغملک و رامهرمز بدهیم، چون آنها بیشتر از ما نیازمند هستند.

هر وقت از سازمانی به ما پیشنهاد برای ساخت بیمارستان شد ما گفتیم نیاز نداریم چون ما اصلاً مریض نمی شویم و یا اصلا متخصص نمی خواهیم. چرا متخصص باید به شهری بیاد که اصلا مریضی ندارد؟

شهرهای همجوار ما آینفدر بدبخت هستند که ما ورزشکارانمان را به آنجا می فرستیم تا برای آنها و به اسم شهر آنها بازی کنند و این شهرها برای خود شهرتی پیدا کنند.

مردم شهر ما در یک عمل پسندیده توانستند قید پول راخود را که برای ساختن مسکن مهر داده بودند را بزنند و پول را بین نیاز مندان تقسیم کنند.

ما به مدیران شهرمان اعلام کردیم جاده خروجی شهرمان را نمی خواهند بسازند، چون نیازی نداریم تمام کاریمان را با هواپیمای شخصی خود انجام می دهیم برای ما دلسوزی و بخشش مهم است.

ما فقط می خواهیم شهرمان به عنوان شهر بخشنده ودلسوز شناخته شده باشد. نفت، گاز، کارخانه سیمان، جاده و . . . . . فدای دیگران

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *