نعره آتش بر سر کوههای «رگسفید»
خورنا _ روزنامه ایران در گزارش میدانی از عملیات اطفای حریق چاه ۱۴۷، نوشت: «رگ سفید» فوران کرده، آتش گرفته، جان گرفته؛ نعره میزند بر سر کوههایی که گویی از ترس در خود فرو رفتهاند، فرو ریختهاند. رگ سفید بیمحابا میسوزد و میسوزاند.
در ادامه این گزارش می خوانیم: آتش بر دل رگ سفید افتاده و انگار نمیخواهد خاموش شود. از دل چاه ۱۴۷ زبانه میکشد و همه را به مبارزه میطلبد. هیبت و صدای فوران رگ سفید هر نظارهگری را میترساند.
سرخی و سیاهی آتش چاه ۱۴۷ رگ سفید از کیلومترها آن طرفتر و از میان کوههای طاقدیسی بومرنگی شکل پیداست. نیازی نیست از کسی آدرس بپرسیم. جاده اهواز به بندر هندیجان، بعد از «دار بهار» راهی باریک و آسفالته ما را میبرد به منطقه رگ سفید.
چاه ۱۴۷، هفتم آبان ماه و هنگام حفاری در عمق ۲ هزار متری دچار فوران شد و زبانههای آتشی که سر به فلک میکشید، دو نفر از کارگران دستگاه حفاری را از خانواده نفت گرفت و پیکر یکی از آنها هرگز پیدا نشد. کارگرانی که شاهد ماجرا بودهاند، میگویند آتش «محمد» را پس نداد. محمد دکلبان بود.
** آماده شدن برای حمله نهایی به آتش سرکش
از مقابل در دژبانی رگ سفید تا چاه ۱۴۷ نزدیک ۵ کیلومتر راه است. باید از راه اختصاصی و از میان کوههای تفتیده عبور کرد تا به آتش رسید. دو طرف جاده پر است از لولههایی که از چاههای نفت میآیند. هر چقدر به مقصد نزدیک میشویم، حرارت زیاد و زیادتر میشود. صدایی شبیه فرود هواپیما، هشدار میدهد اینجا منطقه ممنوعه است.
کامیون شن و ماسه، توی جاده اختصاصی پشت هم کاروان شدهاند. هر چقدر جلوتر میرویم، تعداد ماشینها بیشتر و بیشتر میشود. میروند برای کمک. در شعاع ۱۰۰ متری چاه، کارگران و مهندسان و نیروهای عملیاتی مشغول فراهم کردن فرصتی برای عملیات هستند و اگر ذرهای اشتباه کنند جان بقیه را به خطر میاندازند.
جایی که ایستادهایم آتش نعره میکشد، هرم گرما میزند توی صورتمان. صدا به صدا نمیرسد. تک تک آدمهای اینجا دستشان به کاری بند است. از کیلومترها آن طرفتر آب کشیدهاند برای مبارزه با غول سرخ. وظیفه آنهایی که لباس یکسره قرمز پوشیدهاند، برقرار کردن ایمنی نیروهای عملیاتی است. آنهایی که لباس سرمهای به تن دارند در حال ساخت و راهاندازی چاههای افقی و عمودی برای خاموش کردن چاه در عمقند. رفت و آمد ، جست و جو و افت خیزها در طول شبانهروز حتی برای یک لحظه هم متوقف نمیشود، آدمهای رگ سفید، چند هفتهای در حال کارند تا بر آتش سرکش غلبه کنند.
زمانی میرسیم که مهندس بیژن عالیپور، مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب، برای سرکشی و مشاهده پیشرفت و آمادگی برای خاموش کردن چاه آمده است. همراه او به ضلع شمالی میرویم. در فاصله ۳۰۰ متری چاه ۱۴۷ استخر بزرگی زدهاند که چیزی نمانده سر ریز شود. استخری پر از ۱۳۰ هزار بشکه آب.
عالیپور پشت بلندگو میگوید: «همکاران عزیز مراقب باشید توی آب نیفتید. حواستان باشد وضعیت بحرانی است.» تا اینجای کار آب کافی برای حمله به آتش مهیا شده است. کنار استخر چند تکنیسین ایستادهاند و میزان آبگیری را کنترل میکنند. چند لوله از نقاط مختلف، آب را میریزند توی استخری که قرار است تا چند روز آینده با ستون بلند آتش مبارزه کند.
ضلع شرقی، موقعیت نیروهایی است که زمان اطفای حریق با کمک تجهیزات پیشرفته باید به جنگ بروند. با پمپهای آب و سنگ و خاک برای درست کردن دیوار حائل و هر چیزی که مورد نیاز است. مهندس عالیپور که مثل بقیه لباس کار پوشیده و به همه کارگاههای مقابله با آتش سرک میکشد، درباره جزئیات این حادثه میگوید: «ساعت یک ظهر ۷ آبان ماه چاه ۱۴۷ هنگام حفاری فوران کرد که در پی آن دکلی که روی چاه قرار داشت آتش گرفت و متأسفانه دو نفر از دکلبانان کشته شدند. ما برای اطفای آتش از همان ساعات اولیه، فعالیتمان را آغاز کردیم و در جلسه اضطراری که برگزار کردیم، تصمیم گرفتیم برای خاموش کردن آتش، دو طرح را به اجرا بگذاریم. در فاز نخست همکارانم از منطقه «دار بهار» و «تلچگاه» نزدیک به ۲۵۰ کیلومتر لوله آب کشیدهاند تا استخر ۱۳۰ هزار بشکهای در مجاورت چاه حادثه دیده را پر کنند و در بخش دیگر هم مخزن ۷۰ هزار بشکهای هم در حال تدارک است. در برنامهای که امید داریم از این طریق بر آتش غلبه کنیم، آب استخر بوسیله پمپها، به سوی آتش اسپری میشود تا جرثقیل با حمایت آن به ۳۰ متری دهانه چاه برسد و با برداشتن دکل آتش گرفته، بتواند «استینگر» را که شبیه قیف است روی دهانه چاه بگذارد و شعله آتش مستقیم و عمودی بالا برود. این کار قطر آتش را بسیار کم میکند. در قدم بعدی عملیات «تاپ کیل» به اجرا گذاشته میشود و مایعات و مواد سنگین حفاری مانند گل و سیمان با سرعت بسیار بالا به داخل چاه تزریق میشود تا بتواند شعله را خفه کند.در فاز دیگر از طریق چاههای عمودی یا افقی چاه حادثه دیده را کور میکنیم و عملیات «باتوم کیل» صورت میگیرد. معمولاً این دو عملیات همزمان صورت میگیرد.»
** ۲۵۰ کیلومتر لولهکشی آب برای بزرگ ترین عملیات
برمیگردیم سمت آتش تا از این غول سرخ سرکش عکاسی کنیم. به شعاع ۵۰ متریاش میرسیم. نمیشود بیشتر از این جلو رفت. باد گرم و سوزان نمیگذارد پا در منطقه ممنوعه بگذاریم. نعره آتش آدم را میترساند، اگر اجازه دهند، همه را میبلعد. از جایی که ایستادهایم دکل حادثه دیده در میانه آتش به چشم میخورد. چارچوب کج و معوجی که از شدت گرما به رنگ زرد درخشان درآمده است، آتش به او شلاق میزند.
یکی از تکنیسینها روی شانهام میزند و با اشاره میگوید به عقب برگردیم. صدا آنقدر زیاد است که حتی تا شعاع ۱۰۰ متری هم صدا به صدا نمیرسد. مرد جوانی که لباس یکسره قرمز پوشیده، افسر ایمنی است. اسمش را نمیدانیم. روی لباسش اتیکت ندارد. از گچساران آمده. ۱۵ روزی میشود که توی منطقه مانده تا عملیات حمله به آتش شروع شود.
او درباره این آتشسوزی میگوید: «خدا به کارگرها و تکنیسینهای دیگر رحم کرد. شانس آوردند که زمان تعویض شیفت این اتفاق افتاد، اگر غیر از این بود ۱۰ تا ۱۵ نفر دیگر کشته میشدند. چیزی نمانده بود به نفت برسند که چاه آتش گرفت. بنده خدا محمد سلیمی جنازهاش سوخت. دلم برای خانوادهاش میسوزد که نتوانستند با او خداحافظی کنند.»
۲۵۰ کیلومتر لوله کشی از منطقه داربهار و تلچگاه و رودخانه زهره در کمتر از ۱۰ روز، کار آسانی نیست. لولهگذاری در دشت و صحرا و کوههای تفتیده، آن هم در این هوای گرمی که به قول آدمهای رگ سفید خنک و قابل تحمل است!
«حسن» لباس کار آبی رنگ به تن دارد. قد بلند و لاغر اندام است و آفتاب او را در این دو هفته سیاه چرده کرده است. سر ظهری لولهها را به هم جوش میدهد. چیزی نمانده تا لوله به استخر برسد. او هم مثل بقیه امیدوار است که تا چند هفته آینده آتش بهطور کامل مهار شود: «از زمانی که گفتند این اتفاق افتاده، چند تیم شدیم و کار لولهکشی برای تأمین آب را آغاز کردیم. کارمان طاقتفرسا و خیلی مشکل بود. شاید کمتر کسی بتواند درک کند که ۲۵۰ کیلومتر لوله کشیدن آن هم در این منطقه صعبالعبور یعنی چه. اگر شبانهروزی کار نمیکردیم و بچهها غیرت نمیکردند این کار ماهها طول میکشید. تنها شانسی که آوردیم خنک شدن هواست. اگر تابستان بود نمیشد حتی برای چند دقیقهای زیر تیغ آفتاب ایستاد. تصور کنید با دمای ۶۵- ۶۰ درجه جوشکاری کنید یا بخواهید عملیات کنید برای خاموش کردن آتش.»
اما این تنها بخشی از عملیات اطفای آتش طغیانگر است. برای مهیا کردن عملیات باید همه مخازن و ادواتی که کنار محل حفاری است تخلیه میشد. وجود چند مخزن پر از گازوییل در کنار چاه آتش گرفته مسئولان اطفای آتشسوزی را با دغدغه دیگری روبهرو کرده بود و آنها برای بیرون کشیدن این مخازن چارهای نداشتند جز اینکه تا جای ممکن خود را به نزدیکیهای آتش برسانند.
مهندس حیدری فرمانده میدان که مقدمات حمله به آتش را برعهده دارد در اینباره میگوید: «با توجه به اینکه لازم بود برای کور کردن چاه، اطراف آن را تخلیه کنیم، با کمک همکارانم و با استفاده از دیوارهای حائل به نزدیکی آتش رفتیم و طی شش بار همه تجهیزات از جمله مخازن سوخت از محوطه خارج شد و باید بگویم این سختترین عملیات ممکن است که خوشبختانه موفق به انجام آن شدیم.بیش از ۵۰۰ کارگر و راننده و تکنیسین و مهندس در این عملیات شرکت دارند تا بتوانند در کمترین زمان ممکن با خاموش کردن این چاه از هدر رفتن نفت جلوگیری کنند. در این منطقه کوهستانی که تلفن هم به زور آنتن میدهد، بسیاری از کارکنان شرکت ملی حفاری و مناطق نفتخیز جنوب، ماندهاند تا کار را تمام کنند.این نخستین آتشسوزی چاه نفت در این منطقه نیست. سال ۱۳۴۵ چاه شماره یک و سال ۱۳۵۴ چاه شماره ۳۳ رگ سفید دچار آتشسوزی شد که با توجه به نبود نیروی متخصص و بیتوجهی به نیروی بومی، شرکتهای متخصص خارجی این دو چاه را خاموش کردند ولی پس از انقلاب اسلامی نیروهای متخصص بومی در خاموش کردن چاههای مناطق مختلف موفق بودهاند و حتی در آتشسوزی چاههای نفت کویت که به دستور صدام ۷۶۰ چاه این کشور به آتش کشیده شد، جزو یکی از بهترین تیمهای اطفای حریق شناخته شدند. به گفته مسئولان منطقه نفتی رگ سفید تا چند هفته آینده آتشسوزی این چاه بهطور کامل کنترل و خاموش خواهد شد.»
رگ سفید میسوزد و میسوزاند. سر کوههایی که دورهاش کردهاند نعره میزند. آتش بر دل رگ سفید افتاده. از دل چاه ۱۴۷ زبانه میکشد و همه آنهایی را که دورش ایستادهاند به مبارزه میطلبد. چیزی به مبارزه آخر نمانده. شاید این نفسهای آخر غول سرخ رگ سفید باشد.