به قلم رضا صادقیان

جبهه نامتحد اصولگرایان!

خورنا – رضا صادقیان: شرایط فعلی طیف‌های اصول‌گرایی با ماه‌های قبل، سال گذشته و حتی قبل از روی کار آمدن دولت روحانی بسیار پراکنده‌تر و نامتحدتر است. تلاش ریش‌سفیدان اصولگرا تا زمان مکتوب نمودن این یادداشت، همچنان نشانه‌هایی از آشفتگی و ناهماهنگی را نشان می‌دهد تلاش‌هایی که هنوز به سرانجامی نرسیده است. گویی با نشر هرگونه خبر و یا موضع‌گیری از جانب دوستان سابق، اختلاف‌ نظرهای اساسی بیشتر نمایان می‌شود. آخرین مورد از چنین دودستگی‌ها و چند دستگی‌ها مواضع نایب‌رئیس مجلس علیه سخنان جلیلی در کمیسیون برجام بود، سخنانی که بخشی از اصولگرایان را برآشفته ساخت و وی را متهم نمودند که راهی دیگر را در پیش گرفته و از توافق‌های نانوشته میان همفکران فاصله گرفته و آینده سیاسی‌اش را خرج دولت دهم می‌کند.

شاید در سال‌های ۸۴ و بعدتر در سال ۸۸، اصولگرایان ناچار بودند از گزینه ناخواسته‌ایی چون محمود احمدی‌نژاد ابتدا در مقابل هاشمی رفسنجانی و در انتخابات پرحاشیه سال ۸۸ در مقابل دیگر کاندیدای ریاست جمهوری از رئیس دولتی که جایگاه به نسبت رای‌آوری داشت حمایت کنند. حمایتی که در حال حاضر آنان را با انتقادهای بسیار روبرو کرده است، روزگاری که با تمام قوا از سیاست‌های اعلامی و عملی دولت نهم و دهم حمایت نمودند و عملا بخشی از خطاها را نادیده انگاشتن، حال همان چشم‌پوشی‌ها و مواضع انتقادی را فراموش نمودند، عملکرد آنان را خواسته و یا ناخواسته به کارنامه دولتی گره زده که بیشترین فساد اداری و مالی در دوره همان دولت‌ اصولگرا رخ داده است، دولتی که معاون اول رئیس جمهور در حال گذراندن حبس می‌باشد.

اگر در مجلس پنجم علی‌اکبر ناطق‌نوری بخشی از انتقادها و بعضا کارشنکی‌های صورت گرفته در مقابل دولت اول سید محمد خاتمی را مدیریت می‌کرد، بعدتر نیز تلاش ‌نمود تا از پراگندگی آرا در میان کاندیدای اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم جلوگیری نماید، حال وضعیت به‌گونه‌ای تغییر کرده که ناطق‌نوری یکی از حمایت کنندگان دولت حسن روحانی است، از سویی بخشی از نیروهای اصلاح‌طلب از کاندید شدن وی در انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم و ریاست مجلس آینده نیز حمایت می‌کنند.

نیروهای اصولگرا در شرایط امروز دولت روحانی را نقد می‌کنند، آنچنان که هر دولتی به دلیل اجرا کردن سیاست‌های اجرایی خاص قابل نقد می‌باشد، همین طیف همزمان تلاش می‌نمایند در مصاحبه‌هایی عملکرد دولت‌های نهم و دهم را با ادبیاتی نرم و دوپهلو نقد کنند؛ با این حال نمی‌توان کارنامه آنان را در خصوص حمایت‌های بی‌چون‌ چرا از دولت اصولگرا فراموش کرد. بخش گسترده‌ایی از نیروهای اصولگرا در حال حاضر نیروهای نزدیک به دولت نهم و دهم را قابل اعتماد نمی‌دانند و تلاش می‌کنند کارنامه آن دولت را به شیوه‌ایی نقد نمایند که خود در آن سیاست‌ها نقشی نداشته‌اند، همین بی‌اعتمادی و دوری جستن از افراد نزدیک به احمدی‌نژاد بازگو کننده حکایت متحد نبودن این نیروی سیاسی دارد. نیرویی که می‌کوشد مرزبندی دقیق‌تری با جبهه پایداری و حزب یکتا صورت دهد ولی در عمل موفق نمی شود.

اصول‌گرایان سنتی همچون علی‌اکبر ولایتی، بخشی از جامعه اسلامی مهندسین و شماری از اعضای حزب موتلفه مواضع خویش را به شکلی بیان می‌دارند که نه تنها نقدی به دولت روحانی را در بر نداشته باشد که در بیشتر مواقع موضع‌گیری‌هایی همانند اصلاح‌طلب‌ها اتخاذ می‌نمایند. حمایت‌های بی‌دریغ شخص ولایتی و معاون ایشان در مرکز تحقیقات استراتژیک و دیدارهای وی با سفرا و مسولان سیاست خارجی کشورهایی همچون فرانسه، اسپانیا و… رویه‌ایی دیگر از کنش‌های سیاست‌مداران اصولگرا را به نمایش گذاشته است. می‌توان شخص ولایتی را پرچم‌دار مخالفت با سیاست‌های تیم هسته‌ای سابق شناخت، شخصی که در مناظره‌های دوره دهم ریاست جمهوری دبیر شورای امنیت سابق و عضو ارشد تیم هسته‌ایی را در مذاکرات صورت گرفته محکوم به بیانیه‌خوانی کرد و عملا با همین نقد فضای انتقاد و بازخوانی عملکرد تیم هسته‌ایی را در عرصه رسانه‌ها گشود.

اصولگرایان امروز، فارغ از نقدهایی که به دولت نهم و دهم وارد می‌سازند هنوز نتوانستند گفتاری شفاف و بدون لکنت زبان را در نقد دولت اول و دوم احمدی‌نژاد انتخاب نمایند. گفتاری که بدون هیچ پرده‌پوشی عملکرد اجرایی آن دولت را نقد کرده و راهی بگشاید برای بهتر حضور یافتن در انتخابات مجلس پیش رو؛ مادامی که چنین نقدی از سوی طیف‌های مختلف اصولگرایی صورت نگیرد و از سویی دیگر اقلیت تندرو در مجلس به حاشیه رانده نشود، امید برای رسیدن به اتحاد‌های سابق دور از ذهن خواهد بود. حرکت‌های صورت گرفته نه تنها نشانه‌هایی از اتحاد و هماهنگی بیشتر را نشان نمی‌دهد که حکایت از دوری از همدیگر را بیان می‌دارد.

فارغ از آنکه وجود پراکندگی آرا در میان اصولگرایان طیف همراه دولت و جریان اصلاح‌طلب را به کرسی‌های بهارستان نزدیک‌تر خواهد کرد، ولی بدون نقد و بازخوانی کارنامه دولت نهم و دهم از سوی جریان اصولگرا و نقد آن حمایت‌ها طیف مورد نظر به هماهنگی و کنش مفیدتری برای امروز و آینده کشور منجر نخواهد شد. حیات سیاسی جریان اصولگرایی از نقد و بازخوانی کارنامه گذشته آنان به دست می‌آید، چشم فروبستن و نادیده انگاشتن هر کدام از دوره‌های زیست سیاسی به نفع هیچ‌کدام از جریان‌های سیاسی کشورمان نیست.