سال ۱۳۹۳؛ روزگار سپری نشده اختلاسها
رضا صادقیان – خورنا سال ۱۳۹۳ به پایان رسید، مثل سالهای قبل و روزگار پیش رو که به سرعت میآید و با شتابی بیشتر میگذرد و تنها یادی کوتاه و یا حاشیههای بهیاد ماندنی از این سال باقی خواهد ماند. سال ۹۳ با حاشیههای زیادی همراه بود، گاه میزان خبرهای منتشر شده درباره حاشیهها از متن پیشی میگرفت و به جای خبرهای اصلی خودنمایی میکرد.
سال ۹۳ روزهای پرهیجان، بسیار شوکآور و گاه شادمانی جمعی به همراه داشت. از شیوه جدید تبریک نو شدن سال توسط حسن روحانی که همان دقایق اولیه به مشترکین تلفنهای همراه نوروز را تبریک گفته بود و برای برخیها به شدت خوشحال کننده و شگفت مینمایاند، تا خبرهایی که حکایت از حملههای برقآسای داعش به کشور عراق میداد، نیرویی به شدت خشن و ضد ارزشهای انسانی، اولین ماههای سال چنان سریع تعدادی از شهرهای عراق را تصرف کردند که بسیاری از تحلیلگران نظامی توان تحلیل تحرکات این گروه نوپا را نداشتن، در همین حال و هوا و روزهای نخست حملههای داعش بود که بارزانی با موضعگیریها و دیدارهایی که داشت ندای جدایی طلبی سر داد ولی مدتی بعد این صدا خاموش شد و با مرخص شدن طالبانی از بیمارستان کردها رویهای دیگر در پیش گرفتن و راه پیوستگی و همصدایی را با مرکز قدرت اصلی در عراق انتخاب نمودند.
گفتگوهای هستهای و پیامهای کوتاه جواد ظریف در صفحه شخصیاش و نشست دلواپسان هستهای که برای چند روزی کاربران فضای مجازی را به واکنشهای گاه تمسخرآمیز واداشت، بخش دیگری از خبرهای سال ۹۳ بود. گفتگوهای هستهای مادامی که ادامه دارد واکنش موافقان و مخالفان را در پی خواهد داشت، هنوز صدای مخالفان مذاکرات از بلندگوهای سخنرانیها به گوش میرسید که فیلم قدم زدن ظریف و کری در خیابانهای نزدیک هتل محل مذاکره پخش شد! فریاد برخیها چنان بلند شد که گویی کشوری متجاوز به خود اجازه داده و از مرزهای کشورمان عبور کرده است. شاید منتقدان این مسئله را فراموش کردند که ظریف با توجه به اجازههای دریافت داشته قدم زدن جلوی دوربینها را ترجیح داده و بدون شک وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران براساس نظرات خویش چنین نکرده است و سابقه ندارد فردی در سیستم تصمیمگیری چنان عمل کند که بازگو کننده انتخابهای شخصیاش باشد.
پرتاب چهارمین ماهواره توسط محققان و مهندسان ایران یکی از خبرهای خوب سال ۹۳ بود، ماهواره فجر در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به فضا پرتاب شد. پرتابی که بازتاب گستردهای در دیگر نشریات و شبکههای خبری تصویری داشت. افسوس که انعکاس بیش از اندازه خبرهای منفی، حوادث خشونتبار و حاشیهها آنچنان بزرگ جلوهگر میشوند که جایی برای شنیدن و یا دوباره مرور کردن خبرهای خوب از کف میرود.
سال ۹۳ از نگاهی دیگر مهمتر بود، معاون اول دولت دوم محمود احمدینژاد به فساد مالی محکوم شد و روانه زندان، چند روز قبل از رفتن به زندان و در واکنش به اطلاعیه دفتر رئیس جمهور سابق سخن از پولهایی گفت که به دست عدهای از سیاستمدارها رسیده. برخیها رو ترش کردند، عدهای سکوت اختیار و برخی از نمایندگان مجلس همچون احمد توکلی خواستار آن شدن که نام و نشان دریافت کنندگان پولها منتشر شود. پس لرزههای حکم رحیمی همچنان ادامه دارد، شاید سالها بعد و براساس خبرهای منتشر شده سادهتر بتوان داوری کرد و از زوایای مختلف ماجرای معاون اول زندان رفته را نظاره کرد. به زندان رفتن رحیمی انعکاس دهنده پیام دیگر هم هست، اینکه مسولان امر در برخورد با این پدیدهها تعلل نکنند و به جای گرفتن و بازداشت خردپاها به سراغ دانهدرشتها رفتهاند.
بحران کمآبی، خشکسالی، بیآبی و بیابانزایی و ذخیره آب ناچیز در پشت سدها و خبرهای مربوط به حوزه محیط زیست نیز شمارگان زیادی از اخبار سال گذشته را به خود اختصاص دادند. وزارت نیرو تلاش کرد با پخش آگهیهای آموزشی و تبلیغاتی و مدد گرفتن از شیوههای تبلیغاتی جدید مصرف کنندگان خانگی را تشویق به مصرف صحیح آب نماید. سازمان محیط زیست هم گرفتاریهای خاص خود را داشت، سازمانی که تلاش کرد جلوی تولید بنزین با درصد آلایندگی زیاد را گرفته و با توافق وزارت نفت واردات بنزین را آغاز نماید. برخی از رسانههای اصولگرا بدون رو کردن سند و مدرکی تصمیم سازمان محیط زیست و وزارت نفت را سودجویی شخصی و خانوادگی خواندن تا از طریق واردات بنزین سودهای کلانی به عدهای خاص برسد.
گرد و خاک بیسابقه خوزستان را میتوان یکی از رویدادهای بسیار مهم سال ۹۳ خواند. ریزگردهایی که براساس گفته مسولان دولت نهم و دهم ریشه در بادهای موسمی کشورهای حاشیه خلیج فارس داشت ولی اینبار منشاء داخلی یافت و دلیل آن خشک شدن تالاب هورالعظیم معرفی شد. روشن شد خاکهای به حلق مردم رفته نه از کشورهای همسایه که از شنهایی کف تالاب خودمان بوده است. همان روزهای اول به هوا رفتن خاکها وزیر بهداشت به اهواز رفت تا حداقل نیازهای بهداشتی را در بیمارستانها تامین نماید، ولی نامی از رئیس محیط زیست در میان مسافران تهران به اهواز دیده نمیشد. عدهای از رسانههای محلی شانه خالی کردن ابتکار از مسولیتاش را زیر سوال بردند، یکی از سایتهای خبری خوزستان در اعتراض به وضعیت گرد و خاکها برای چند روز کرکره خبررسانی را پایین کشید. ابتکار در روزهای بعد و با گلایهای شدید از جو رسانهای که علیه وی بهراه افتاده بود به نکته درستی اشاره کرد؛ اینکه در صورتی که وی از همان ساعات اولیه به اهواز آمده بود عملا هیچ کاری نمیتوانست انجام دهد، چرا که بودجهای در اختیار نداشته است و با دستانی خالی به شهر بحرانزده وارد شدن کار یک مدیر نیست.
همه خبرها فوق، با اندکی کم و زیاد در اکثر رسانهها نشر یافتند، مخالفان و موافقان خاص خود را داشتند. خبرهای مربوط به مذاکرات هستهای گاه در صدر بوده و روزهایی هیچ خبری در این زمینه دیده نمیشد، ولی همچنان ادامه دارد. خبر دیدار مسولان دولت یازدهم با عراقیها درباره ریزگردها هم برخی وقتها به چشم میآید، گویا تا مشخص شدن وضعیت گرد و خاک و یافتن راهحل عملی برای رهایی از این پدیده شوُم مذاکرات ادامه یابد. آنچه در این میان مهمتر مینماید و بیش از دیگر خبرها به شدت تاثیرگذار بوده و هست، خبرهای زلزلهوار اختلاسها است. خبرهایی که اکثر شهرهای ایران را در بر گرفته و در هر کدام از استانها، شهرهای بزرگ و یا شهرستانها یا عدهای موفق شدهاند مالی نامشروع به جیب بزنند و یا عدهای از اختلاس کنندگان سابق بازداشت شدند و یا بخشی از مسولان دولت وقت در پی یافتن پولهایی هستند که به گفته آنان گم شده است و نشانی از آن مال نیست! اینکه در سیستم دولتی با هزاران حسابدار، رئیس امور مالی و جانشین مالی اداری و حسابرسی سالیانه و هزار انسان بازرس مالی حقوق بگیر دیگر که چون سدی در سیستم اداری مشغول فعالیت میباشند، عدهای یافت میشوند که پول گم میکنند شنیدنش برای کسانی که حداقلهایی از سیستم اداری ایران را میدانند به شدت ترسناک است! یا این سیستم اداری بسیاری فشل است و زور مبارکش فقط به پیمانکاران و کارمندان میچربد و یا ایراد کار جایی دیگر است.
اختلاس ۳ هزار میلیاردی، پولهای به یغما رفته وزارت نفت توسط بابک زنجانی، اختلاس ۳۰ میلیاردی در شهردای مراغه، اختلاش میلیاردی در شهرداری اراک، تخلف مالی در شهردای سنندج و کرمان، فساد ۹۰ میلیاردی در ستاد توسعه سوخت، اختلاس در دانشگاه هنر اصفهان، اختلاس ششمیلیارد ریالی در بانک شعبه سیاهکل، اختلاس ۴۶میلیاردی در بانک تجارت، اختلاس ۷۳میلیاردی کارمند بانک صادرات، چمدانهای رفته به ترکیه و بازگشت نکرده و خبرهایی بیوقفه دیگر. بخش زیادی از اختلاسها در سالهای قبل رخ داده بود ولی همچنان خبرهایی از حکمهای صادره قضایی برای مفسدان اقتصادی و سارقان بیتالمال منتشر میشود.
بخش زیادی از خبرهای منتشر شده در سال ۹۳ را اختلاسها به خود اختصاص داده بود، گویی به همان میزانی که فروش نفت در سالهای دولت نهم و دهم افزایش پیدا کرد عدهای هم یافت شدند تا از بالا رفتن قیمت نفت سهم خودخوانده خود را برداشت کنند و کردند. برخی از فعالین اقتصادی که دکانی داشتند و یا به کسب و کارهای کوچک گارگاهی مشغول بودند با دریافت وامهای کلان و بازپرداخت نکردن آن به مولتیمیلیاردهای یکشبه تبدیل شدند. در همین سال بود که دختر خانمی که دست خود را از وامهای بانکی دور میدید دست در جیب خاستگاران خویش کرد و با ثبت ۱۰ بار ازدواج و طلاق با شناسنامه جدید بیش از یک میلیارد تومان کاسبی کرد؛ او هم اختلاس کرد ولی از جیب کسانی که عاشق وی شدند و سودای زندگی با او را در سر میپروراندند. کتاب پر برگ اختلاسها همچون داستانهای کوتاه بازیگران و شخصیتهای متفاوتی دارد ولی در انتهای داستان باز هم با جیببری از ملت-دولت و یا اشخاص روبرو میشویم.
حکایت ثروتمند شدن کاسبان خردهپا در دولت نهم و دهم شکل گرفت. دولتی که قرار بود دست مردم را بگیرد و ناتوانان را توانایی بخشد،گویی در چرخشی عظیم علیه طبقه فقرا دست به شورش زد و به سمت ثرتمندان چرخید. دولتی که از سویی سهام عدالت توضیح کرد و همزمان هزاران ماشین مدل بالا را به برکت پول نفت و وامهای زودبازده روانه خیابانهای شهرها شدند. شاید معنای عدالت از دیدگاه دولتمردان آن زمان چنین تفسیر میشد.
شکسته شدن قبح دزدی، اختلاس و مال مردم به جیب زدن و به هر قیمتی کسب درآمد کردن، نشانههای خوبی برای جامعه ایران امروز نیست، بازگو کننده افول اخلاق در جامعه دیندار کشور است. خواندن هر کدام از این خبرها آب سردی است به پیگر مردمانی که گرمای روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و سخنان امام و مقام رهبری را با گوش جان شنیدهاند. چه این رویدادها در سال ۹۰ رخ دهد و یا ۹۳ و یا هر کدام از سالهای شمسی و میلادی، در صورتی که شرایطی فراهم آید و امکاناتی مهیا که بتوان با بدهکاران بزرگ بانکی و وامگیرندگان کلان به گفتگو نشست بهتر میتوان به پس پرده این ربایشهای مالی پیبرد. فراهم آوردن فضایی که کارمندان سابق دولت و اختلاس کنندگان فعلی بتوانند سخن بگویند و از هزارتوی ذهن خود پرده بردارند شاید راهی بهتر مقابل قوه قضائیه و دیگر نهادهای مسئول بگذارد، سادهتر میتوان فهمید گره کور ماجرای اختلاسها رعایت نکردن اخلاقیات مذهبی و فردی است و یا سیستم اقتصاد دولتی چنین شرایطی را فراهم میآورد که به سادگی پای آدمی میلغزد و در چاه عمیق اختلاس فرو میافتد.
چنین بود که سال ۹۳ به پایان رسید، سالی که خبرهای اختلاس حتی در روزهای پایانی آن ادامه داشت!