سعه صدر و ادب شکست/ علی بهار

خورنا: شاید همه ما بارها این جمله را تکرار کرده‌ایم که در گذشت لذتی است که در انتقام نیست یا مثل همین بیت که:
گر برسر نفس خود امیری مردی…
گر دست فتاده ای بگیری مردی…
و از این دست حرف و حدیث‌های مثبت که در فرهنگ ما کم هم نیست که البته باید کاری کنیم از قوه به فعل در آیند چرا که دوصد گفته چون نیم کردار نیست. هم چنانکه بارها گفته شده و شنیده‌ایم که شکست مایه پیروزی‌ست مثل همین شکست اخیرا سارکوزی در انتخابات فرانسه از رقیب سوسیالیست خود که می‌تواند درسی عبرت آموز برای مستبدین جهان باشد که در هنگامه تسخیر قدرت، عشق و شادی هزارباره خویش را جشن می‌گیرند و به تماشا می‌نشینند و از تحقیر دیگران لذت می‌برند تا آنگاه که بر اثر تند باد حوادثی به خواری از اریکه منزلت خود ساخته به زیر کشیده می‌شوند و جایی برده می‌شوند که نه از تاک نشانی ست و نه از تاکنشان! راستی دنیا را چه دیدی که لذت وافر همان به که به قول بزرگان:
اوقات خوش آن بود با دوست بسر رفت
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
و…الا عقبه لذت به این نیرزد که دلی را بیازاری
تا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
باری پذیرش شکست از جانب ایشان یا هر کسی چون او می‌تواند برای همه ما درسی باشد در مقوله فرهنگ مدارا و احترام به حق جامعه در بعد فردی و اجتماعی به گونه‌ای که در نهایت احترام به خودی و غیر خودی فراز و فرودهای سیاست و قدرت ختم به خیر می‌گردد. هر چند از دید شخصی در این پنج سال اقتدار سارکوزی برای اولین بار بود که ضمن همدردی همدلانه با ایشان حرف‌های آخرین ساعات ریاستش بر جمهور فرانسه را با احترام به گوش جان سپردم چرا که هیچگاه موافق عملکردش نبودم اما یادش گرامی باد که مخالفش بودم زیرا در عمل به دیگران چون خود یاد داد که گاهی لازم است یاد بگیریم که تنها پیروز نباشیم و به شکست نیز به دیده تحقیر ننگریم همچنان که در بخشش لذتی ست که در انتقام نیست.
هرچند پیچیدگی روابط انسانی حتی در فرهنگی‌ترین جوامع گاهی به بن‌بست‌هایی دچار می‌گردد که نفس عمل به قانونمندی را به کج راهه نافرمانی‌های غیرمدنی می‌کشاند که هزینه‌های سنگین ناشی از آن در تصور هیچ مخیله‌ای نمی گنجد، اما اینکه لذت داشتن روابطی مدنی هرچند شکننده بهتر است تا اینکه در جوامعی خفته در عالم بدویت بدنبال راه گریزی بر هرچه بادا باد بزنیم تا فقط صورت مسئله رفع مشکلات را از پیش رو برداریم اما چون به عمل کار برآید به سخنرانی نیست، هر اندیشه‌ای در معرض نقد است امکان بروز عقلانی می‌یابد، ور نه در بزنگاه چه کنم چه کنم که رسیدیم مصداق آب که از سر گذشت و آفتابه لگن هفت دست شام و نهار هیچی می‌شویم.
باری فرهنگ شکست اگر در بند اخلاق و مراعات آداب انسانی باشد کم از پیروزی نیست یعنی که با داشتن تدبیر و ادب نفس در مقابال رقیب به سعه صدر و وسعت دید و حرمت رسیده‌ایم. و ایران در این جنبه از فرهنگ سرآمدی در تاریخ بشری است پس فرهنگی که این همه غنا در ادب نفس دارد باید که پیام آور مهرو مروت در عالم شکست هم باشد زیرا در بدترین شرایط ممکن باید که همدیگر را تحمل کنیم و در جستجوی راه چاره مشکلات پیش رویی باشیم که تنها ما را نه که همه بشریت را با هر تعلق خاطری در رنگ و نژاد و مذهب آزار می‌دهد.
ماهشهر – بهار ۱۳۹۱