مسئله فقط فساد نیست!
رضا صادقیان – خورنا بعد از رونمایی نامه احمدینژاد درباره حکم رحیمی و نامه گلایهآمیز و افشاگر معاون اول سابق دولت دهم بسیاری آنچنان شادمان شدند که پایان حیات سیاسی شخص اول دولت نهم و دهم را فریاد زدند، مردی که خواسته و یا ناخواسته با انبوهی شعارهای عدالتگرایانه به قدرت رسید و برخلاف تمام آن گفتهها و وعدهها عمل کرد، نگارش این دست نامهها از سوی قدرتمدارن سابق بخشی از سندهای مکتوب شده و تایید سخنانی است که فعالین سیاسی اصلاحطلب و دلسوزان ایران و انقلاب در روزهای قبل و سالهای خیلی قبلتر گفته بودند؛ با این حال چنین نیست که از رفتن و یا نبودن آن مرد شادمان شد و از رقیبی چون احمدینژاد چشمپوشی کرد و تواناییهای شخصی وی را نادیده گرفت.
دست یافتن به بالاترین مقام اجرایی کشور، اجرایی کردن بسیاری از سیاستهای درست، نادرست و پر از خطاهای فاحش به مدت هشت سال آنچنان راههای متفاوت و استفاده از ابزارهای اخلاقی و غیر اخلاقی و گاه بیاخلاقی را به سیاستمدار میآموزد که نمیتوان به آسانی از تمام این آموختههای ناخواسته چشم پوشی کرد و چنین فردی را نادیده گرفت؛ قدم گذاشتن در چنین مسیری بازگشت به همان سیاستها و تاکتیکهای سال ۱۳۸۴ است. سالی که بسیاری از نیروهای اصلاحطلب و اصولگرایان سنتی در کوچکترین بخش از فکرشان جایی برای آن شخصیت باز نکرده بودند و به یکباره با مردی روبرو شدند که سخنهای بسیار میگفت و با صدایی بلندتر از دیگر کاندیدها از دزدیها، به یغما رفتن سرمایههای مالی و ملی و محلی سخن جاری ساخت و تاکید کرد مسیر پول نفت را یکبار و برای همیشه در سفرههای مردم خواهد گشود. بسیاری از مردم هم به همین بخش از سخنان وی آنچنان باور کردند که برای گرفتن پول نفت لحظهها را میشماردند، البته خیالشان نبود که فردی چون امیرخسروی، زنجانی و دیگرانی از راه میرسند و در فضای غبارآلود جیبهایشان را به جای تمام مردم ایران نشان میدهند و آن درآمدها را میبرند. اما مسئله چنین ساده هم نیست، در واقع فساد فقط قسمت کوچکی از چنین نمایی است.
گوش ما، چشمان و بخشی از دیگر حسهای درگیر در رویدادهای سیاسی قرار نیست هر چه را در جامعه رخ میدهد را به درستی درک کند و تحلیل درستی از آن تحولات داشته باشد؛ خصوصا زمانی که گمان میبریم همین چیزی را که ما شنیده و یا دیدهام، به همین ترتیب برای دیگران قابل شنیدن و دیدن باشد. آنگونه که ما چیزهایی را در سال ۱۳۸۴ شنیدیم و فهمیدیم که در تضادی روشن با فهم بخشی از مردم قرار داشت.
شاید جای تعجب باشد که بسیاری از مردم در همان سال خبر از آمدن مردی میدادند که قرار است سفره فساد را بهطور کامل برچیند و دست دزدان را که سالیان درازی در بخش اجرایی مال مردم را برده و خورده بودند را قطع نماید! به زبانی دیگر؛ باورشان بود کسی یافت شده که در مقابل تمام ناملایمتیهایی که بعد از انقلاب اسلامی رخ داده خواهد ایستاد، بسیاری از احمدینژاد تصوری در ذهن داشتند که با قدرتگیری بیشتر در مقابل تمام سیستم خواهد ایستاد! شاید چنین برداشتهایی از آن حرفها عجیب به نظر آید؛ ولی در هنگامهای که یکی از کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری تمام دورههای قبل از خود را منکر میشد و به جنگ تمام آن تلاشها میرود فضای ذهنی را میگشاید که میتوان از آن سخنان چنین برداشتهایی هم داشت.
در دوره اول سخن از فسادهای کلان در ۱۶ سال اخیر میکرد و زمان تبلیغات دوره دهم ریاست جمهوری وجود چنین فسادهای کلانی را به دوره نخستوزیری میرحسین موسوی کشاند، یعنی به غیر از دولت شهیدان رجایی و باهنر باقی دولتهای بعد از انقلاب اسلامی مشکلزا و نه مشکلگشا بودهاند. همان مرد شهرتطلب برای لحظهای فراموش کرد اگر شخصیت امام خمینی (ره) را استوار، مقاوم و پیام مکتب وی ادب، اخلاق، اصلاح و تعامل میدانست چرا اتهامهایی را مطرح میکرد که در زمان حیات آن پیر جماران روی داده و آیا آن بزرگوار براساس مصلحت اندیشی سکوت کرده بود و چشم بر ناملایمتیها بسته بود؟ از همین سخنان برخیها چیزهایی دیگر برداشت نمودند و براساس همان فهم بسیار خاصشان به احمدینژاد رای دادند، بماند که دوگانه سازی و گشودن فضایی برای نشان دادن جنگ میان فقیر و غنی نیز بسیار موثر افتاد و همان شد که شد.
در شرایط فعلی نه تنها نمیتوان و نباید وی را نادیده گرفت که همچنان بسیاری از توان دولت فعلی صرف درست کردن خرابیهایی است که از دوره وی برجای مانده است. از استخدامهای بسیار عجیب در سازمانهای دولتی، بورسیهها، وجود نیروهای مازاد در نهاد ریاست جمهوری تا ارتقاء موشکی کارمندانی به ریاست و پستهای مدیریتی بالا همه و همه ارمغان نامبارک مردی است که یارانش وی را «دزدگیر ۸۸ » معرفی میکردند.
بسیاری از مدیران و کارمندان و حتی کارگرانی که در دوره وی به مقام مدیری رسیدن خود و تمام خانواده و اطرافیان خویش را وامدار چنین اشخاصی میدانند، از همین رو چنین نیروی حی و حاضری در سیستم اجرایی وجود دارد و از توان بالایی هم برخوردار است؛ نگوییم نیست که همین الان میتوان صدها مورد خاصش را نشان داد. اینکه هنوز بسیاری از مدیران دوره وی تغییر نکردهاند و همان راه گذشته را طی میکنند نشان از آن دارد که احمدینژاد به حاشیه نرفته است و قدرت دارد، نه به میزان قدیم ولی آنقدر هست که بتواند سایت جدیدی با نیروهای فعال رونمایی کند، رایزنیهای انتخاباتی انجام دهد و سخن از بازگشت به قدرت بگوید و بارها تکرار نماید که دولت «بهار» بسیار نزدیک است؛ بخش کامنتها را در سایت جدید وی نگاه کنید، صدها امیدواری و… شاید برای عدهای شنیدن چنین سخنانی طنزآمیز و گاه هجوآمیز به نظر آید، ولی به دلیل سیالیت فراوانی که در عرصه سیاست ایران مشاهده میشود نمیتوان روی چنین اشخاصی چشم بست و سطور دیگر داستان را نخواند.
خلاصه آنکه؛ با دیدن این نامهها و سخنان و برجستهتر شدن اختلافهای داخلی در میان گروههای رقیب بیش از آنکه خوشحال شویم تدبیری بیندیشیم برای روزهایی که جدال میان دو طیف با دیدگاهی متفاوت و گاه متضاد برجسته میشود، دورهای که بسیاری به سادگی تمام حافظه بلند مدت خویش را نادیده میگیرند و به سخنان جدید گوش میدهند و همانها را باور میدارند. پیروز بیرون آمدن از آن کارزار مهمتر از رونمایی از هرگونه فسادی است، چنین فسادهایی رونمایی و بارها گفته شود ولی در همین مورد و موارد دیگر توقف نشود فردایی هم هست و صندوقهای رای دیگری؛ یادمان باشد که رئیس دولت نهم و دهم دانشآموخته و شاگرد اول همین جدلهاست.