احمدی نژاد و در خدمت گرفتن «فراموشی»

رضا صادقیان – خورنا متن خبر بسیار کوتاه بود: محمدرضا رحیمی به ۵ سال زندان و پرداخت ۳ میلیارد و هشتصد و پنجاه میلیون تومان محکوم شد. بر اساس نظر دیوان عالی کشور، حکم حبس، انفصال، جریمه و رد مال محمد رضا رحیمی نهایی شد.

به فاصله چندروز احمدی‌نژاد نامه‌ای منتشر کرده و خبر از آن می‌دهد این اتهام‌ها و چنین حکمی به تاریخ قبل از معاون اولی رحیمی بازمی‌گشته است و ربطی به دولت ایشان نداشته و ندارد. مهمتر آنکه دولت خود را «دولت مظلوم نهم و دهم» خوانده است. وی به جای آنکه توضیح دهد براساس کدام مکانیسم مدیریتی فردی چون رحیمی به معاون اولی رسیده و هر آنچه را تشخیص می‌داده در دولت پرحاشیه دهم به عمل تبدیل نموده و چگونه می‌شود دولت نهم از کرده‌های قبلی وی باخبر نبوده است و در حال حاضر یادشان آمده پاسخی نمی‌دهد.

بدون شک داشتن پرونده فساد مالی و بهره‌جویی از روابطی که سرانجامش به فساد مالی منجر شود، چندان امر پیچیده‌ای نیست که مدیران بالا دستی و میانی در دولت نهم از آن خبر نداشته باشند. واقعیت آن است که خبرهای فساد مالی و بده بستان‌های ترکیب شده با فساد در اندرون ساختار قدرت دولت امر ناپیدایی نیست که حتی کارمندان دولت از آن باخبر نشوند؛ مگر آنکه در دوره کاری چشم‌شان را بسته و گوش‌های خود را ناشنیدنی کرده باشند.

گویا احمدی‌نژاد به همین سادگی فراموش کرد که روزگاری قول داده بود در صورتی که فساد مالی معاون اولش حتی به میزان یک ریال ثابت شود از مقام خود استعفا داده و از مردم معذرت‌خواهی می‌کند. شاید وی بخش فراموشی‌اش را در این مدت فربه‌تر از دیگر زمان‌ها نموده، ولی رفتارهای شخص وی، گفته‌های عجیب و گاه غریب وی و محمدرضا رحیمی همچون آمدن پیامبری دیگر و صادر نمودن برنامه‌های مدیریتی به ۲۰۰ کشور جهان را از یاد برده باشد و یا یادش باشد و سخنی از آن گفته‌ها به زبان جاری ننماید. ولی تاریخ به این شکل سخنان و گفته‌های وی را روایت نمی‌کند. آنچنان که برگه‌های تاریخ یکی از دریچه‌هایی است که کرده‌های انسان را بدون کمترین حمایت و فراموشی قضاوت خواهد کرد، گاه چنان همین روایت کردن‌ها در تاریخ بی‌رحمانه انجام می‌شود که اعتراض دیگران را در پی خواهد داشت.

بخشی از گمانه‌های فکری و رفتاری احمدی‌نژاد که سخت به آن دل بسته است و هر بار چنین خصلتی را نمایش می‌دهد، به گفته‌های وی بعد از دوری از قدرت وی بازمی‌گردد. گویی وی باور دارد در تمام دوران‌های بعد با همین متر و میزانی که خودش و اطرافیانش ایشان را می‌سنجند، سنجیده خواهد شد. در حالی که تجربه نشان داده چنین نیست، همان‌گونه که بخشی از اعضای دولت خاتمی و نویسندگان دلبسته به دولت هفتم و هشتم سخت به سیاست‌های هاشمی تاختن؛ دولت وی هم همگان را و تمام دولت‌ها قبل از خودش را با بدترین ادبیات ممکن در فضای سیاسی ایران انکار کرد و همه را فاسد خواند! چرا که فردا را نمی‌دید و یا گمانش و گمانشان چنین بود که فردای نخواهد بود و دیگران اعمال آنان را بازخوانی نخواهند کرد. چنین اندیشه‌ای باعث می‌شود هر سخنی که اندکی بوی نقد و انتقاد درش نهفته باشد را برنتابد؛ چرا که آن روایت را با داستان خودش هم‌خوان نمی‌داند و مهمتر آنکه سخن خود را محور می‌داند و هر کس همان تایید را به گفته‌های وی نداشته باشد در این حلقه جایش نیست. رفتارهای وی و مشایی و هاشمی ثمره بخشی از همین تغییر مدیران است؛ هر مدیری که اندکی از میزان دل‌بستگی‌اش به مشایی-احمدی‌نژاد کم‌ می‌شد باید می‌رفت.

شاید احمدی‌نژاد مانند اکثر کسانی که دوره‌ای قدرت و توانایی‌های قدرتمند بودن را چشیده‌اند، فکر می‌کنند امکان فراموش کردن بخش بزرگی از رویدادها را دارند. به عنوان نمونه؛ یکی از بزرگترین رویدادهایی که در دولت نهم و دهم بارها و بارها تکرار گشت سخنان وی درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی بود. بیش از صدبار سخن از لیستی گفت که در جیب دارد و اسامی مفسدان مالی را افشا خواهد نمود، به هر شهر و دیاری که سفر کرد قول ‌داد مال مردم را از ویژه‌خواران پس بگیرد و همان پول‌ها را خرج آبادانی شهرهای محروم نماید. سخن از پاک‌دستی مسولانش گفت و اینکه این دولت پاک‌ترین دولت در طول تاریخ ایران بوده است، البته روشن نساخت طول این تاریخ از کدامین روز در تاریخ ایران آغاز و در کجای آن به پایان خواهد رسید. اگر منظور طول تاریخ ایران ابتدا و انتهای دولت نهم و دهم بوده باشد، شاید دولت وی پاک‌ترین می‌تواند باشد، البته اگر با دولتی دیگر در همین تاریخ ایران مقایسه نشود و شاخص‌هایی هم برای چنین سنجشی وجود خارجی نداشته باشد.

فارغ از خبرهای دیگر و سخنان جدید رئیس دولت نهم و دهم درباره آقای معاون اول؛ ایشان خوب به خاطر دارد که در سفرهای استانی و برگزاری مناسبت‌های ویژه سخن از لیست مفسدان اقتصادی گفته بود، بدون کوچکترین تردیدی همان لیست را از جیب خودشان بیرون بیاورند و نام محمدرضا رحیمی را به عنوان یکی از همان افراد بنویسند. شاید تاریخ درباره وی قضاوتی آسان‌تر نماید، در غیر اینصورت با انتشار هر خبری درباره دولت خودشان مجبور می‌شوند مجددا «فراموشی» را به خدمت بگیرند.

پاسخ به Padar لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • Padar سلام ِ فراموشی ویاد اوری هردو در خصلت ونهاد آدمی است گاهی إبزاری میشوند برای بودن وَیَا رفتن این خصلت آدمی است که از إبزاری استفاده کند که برای تلاش وحرکت خود به سوی هدف در موقعیت های مختلف اورا یاری نمایند لذا با ید پذیرفت که او کیست وبه کدام مسیر ودر کدام جهت وبرأی چه منظوری در حرکت است واز چه إبزاری استفاده می کند مشروط به اینکه ما خود را اگر در جایگاه قضاوت قرار دادهایم بدانیم که خودوافکار واعتقادا تمان وأبزار مورد استفاده را در مقابل اینه ای قرار داده ایم که ببینیم هم خود وهم ان کس یا کسان وَیَا ...... را به قضاوت بنشینیم إنسانها اگرتاریخ را ملاک حکم بدانید خود مفسر به تنهایی نیستند واگر حکم بر قدرتمندی بی قدرت می خواهد روا شود اگاه باشیم که این بی قدرتی بر اجبار است یا به خواست که أولی فراموشی ابزار میشود ودر دومی یاداوری ..... همیشه این را در دلیل تاریخ بدان که .. انان که از تاریخ عبرت نمی گیرندخود مجبور به تکرار انند .. سلامت باشی جوان خوب