در ضرورت دیپلماسی گفتگویی/ چه کسانی نمیخواهند مقتدایی استاندار بماند
خورنا – داریوش معمار: دیپلماسی گفتگویی همه جانبهنگر در رابطه با چالشها و فرصتهای استان خوزستان، کلید قفلی است که بر دروازه توسعه این استان طی دهههای اخیر آویزان است. میان سیاستمدارانی که در سال های پس از جنگتحمیلی بر صندلی استاندار خوزستان تکیه زدهاند دو تن را میتوان دارای جایگاه ویژه برای عبور از حدود چالشهای موجود دانست دکتر مقتدایی و دکتر حجازی، یکی از جریان اصلاحطلب خوزستان و دیگری از جریان اصولگرای خوزستان، یکی با سابقه دو دوره استانداری در سرزمین زرخیز، و دیگری با سابقه هشت سال استانداری پیوسته در این سرزمین.
استاندار محافظه کار و استاندار اصلاحطلب
مشی محافظهکارانه حجازی و تکیه او بر تامین منافع گروهی، اجرای سیاستهای کلان دولت قبل که مایل به عملکرد تبلیغی به جای عملکرد راهگشا و رهبردی و تفکر اقتضایی به جای تفکر استراتژیک در قبال آینده خوزستان بود به صورت کلی با روش مقتدایی در تعاملهای ملی و استانی وی متفاوت است، اگر در دوران حجازی دولت به واسطه افزایش قیمت نفت و گشایشهایی که در نتیجه تلاشهای دولت اصلاحات سرانجامش آغاز تحولات صنعتی و زیر ساختی بود را به ارث برد و حجازی این سرمایه را مصرف عملکرد تبلیغی دولت بعد کرد، اگر حجازی با قول رئیس جمهور وقت برای در لوله کردن وزیر نیرو در صورت حل نشدن مشکلات آبرسانی و مصوبات استانی با سرنوشت و آینده نامعلوم تلاش داشت افکار عموم مردم را از وضعیت تاسف باز فرسودگی ناشی از گذر زمان و جنگ در زیر ساختهای توسعه دور کند، مقتدایی هم در دوران اول استانداری خود میراث دار بحرانهای دامنهدار سیاسی و اختلافات عمیق ناشی از آن در خوزستان بود که نهایتاً با توجه به خصلت وی در زیر بار نرفتن در برابر انجام معامله با سیاسیون و منتقدان مجبور به ترک صندلی استانداری خوزستان و نشستن بر صندلی استانداری هرمزگان شد، همچنین که در آن دوره نگاه سنگین سرمایهگذاران و نهادهای اقتصادی دولت نسبت به شرایط امنیتی خوزستان نیز مانعی بزرگ بر سر راه وی برای برداشتن گامهایی بلند جهت ایجاد تحولات بنیادین در برابر چالشهای بزرگ پیش رویش بود. در دوره دوم هم مقتدایی میراثدار بحران مدیریتی شد که از دولت قبل در نتیجه نبود برنامهریزی و وفور اعمال سیاستهای مبتنی بر سلیقه افراد و نه شرایط استان به مدیریت او رسید، مقتدایی زمانی مجددا استاندار خوزستان شد که علاوه بر مشکلات دوره اول، بحران تحریمها، تورم، بیکاری، و نبود پول و بحران بزرگ نفت در تولید، فروش و قیمت گذاری و توسعه یقه خوزستان را گرفته بود، در زمانی که بحران آب چهره تندخو خود را به کشاورزی خوزستان نشان داد و از سوی دیگر مدعیان قدرتمند در استانهای همجوار همه تلاششان را برای انتقال این منابع به کار بستهاند، در دورهای که مقرر شد شورای مناطق آزاد پتانسیل بخش مهمی از جنوب خوزستان با عنوان منطقه آزاد اروند را در مدیریت و توسعه بدون داشتن برنامه مدیریتی مدون و روشن از استاندار خوزستان بگیرد، بدون آنکه مسئولیت عواقب آن را در منظر عمومی برعهده داشته باشد، قطعاً در چنین شرایطی استانداری خوزستان کار ساده ای نبوده و انتخابهای معدودی را برابر مدیر ارشد خوزستانی قرار میدهد.
در این زمان دو مسئله مهم دیگر نیز دامنگیر استاندار فعلی شد، یکی انتقادهایی که به اردوگاه اصلاحطلبان استان منسوب شد و از منظر طرح کنندگان نتیجه به بازی گرفته نشدن این گروه به عنوان جدیترین مدعیان مدیریت خوزستان در عزل و نسبهای دولت اعتدال در خوزستان بود، و دیگری انتقادهایی که از سوی نخبگان شهرهای مختلف استان به خصوص منطقه آزاد اروند(آبادان و خرمشهر) به تصمیم و سیاستهای استاندار وارد شد که ناشی از نبود مسیر ارتباطی و تعاملی میان ایشان و استاندار، مشاوران و معاونین برای روشن شدن ابعاد سیاستهای اجرایی ایشان بود. همچنان که قرار گرفتن در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز به مانند دوره اول بر پیچیدگی اوضاع اضافه کرده است. شائبه مخالفت بعضی از اعضای صاحب نفوذ هیئت مدیره سازمان منطقه آزاد اروند با سیاستهای استاندار و تلاشها و برنامه ریزیهایی که از سوی ایشان با شائبه انتخاباتی بودن در سطح استان طرح شد نیز بخش مهمی از عوامل تاثیر گذار بر کلاف در هم تنیده و سردرگم مدیریت خوزستان در عصر مقتدایی است.
چه کسانی شایعه سازی میکنند
با این توضیح نگارنده قصد دارد به تحلیل چرایی طرح رفتن استاندار فعلی در خوزستان که منجر به انتشار نامه نمایندگان استان شد بپردازد. حجازی استانداری محافظه کار و عملاً مجری بدون چون و چرای طرحهای دولت قبل بود، او هشت سال استانداری خود را به بهای ایجاد رکودی چشمگیر در همه بخشهای استان تمدید کرد، اما مقتدایی از همان ابتدای پذیرفتن مستند استانداری در دوره دوم به صراحت در جمع همراهان و منتقدانش بر اتخاذ سیاستهایی متناسب منافع استان اصرار کرد که طبیعتاً با توجه به نوع نگرش موجود در خصوص مسائل خوزستان و درک مدیریت کلان کشور در تعریف اولویتهای توسعه در این استان اختلاف نظرهایی را میان ایشان و مجموعه دولتی مستقر در خوزستان ایجاد میکرد که در راس آنها استاندار قرار دارد، ایجاد شائبه کمرنگ بودن حمایت مقامهای ارشد دولتی و حتی شخص رئیس جمهور از استاندار نخستین زمینهها برای طرح شایعات پیرامون رفتن مقتدایی از استانداری است، اما نکته دوم شیطنتهای سیاسی وابستگان دولت قبل است که با استفاده از خلاء تعاملی میان استاندار با بعضی اقشار نخبه اصلاحطلب استان این طور جلوه دادهاند که حمایت ایشان نیز از حضور مقتدایی کمرنگ شده و مبتنی بر اعتماد سابق نیست، که نتیجه سهم خواهی این گروه از استاندار است. البته ناگفته نماند نقش مدافعان سادهلوح و کمکاری تیم مشاوران استانداری نیز در بروز چنین خلاءای بیتاثیر نبوده است.
نکته سوم در خصوص ایجاد بستر برای طرح شایعات در خصوص رفتن یا ماندن استاندار فعلی برمیگردد به شفاف نشدن چالشهای کلان مدیریتی در بخش بودجه و ضعف هایی که از مدیریت قبل همانطور که اشاره شده به این مدیریت ارث رسیده است، تکمیل نشدن طرح آبرسانی به جنوب خوزستان، به نتیجه نرسیدن طرحهای اصلاح و نوسازی بخش فرسوده شبکه فاضلاب و آب شهری، توقف قطار توسعه صنعتی به خصوص در بخش پتروشیمی و اوج گرفتن آلودگی های زیست محیطی و بحران کشاورزی در استان بخشی از این میراث است که گروهی سعی دارند با مشی عوام فریبانه همه آن را به پای مدیریت یکساله استاندار فعلی بنویسند، حال با دقت در سه ضلع این مثلث روشن میشود چه کسانی خواهان رفتن مقتدایی هستند و چه کسانی در تلاش برای کمک به استاندار برای عبور از چالشها با ایجاد فضای گفتمانی موثر میباشند و کدام گروه به عنوان ماهیگیران سیاسی در این میانه مشغول بهره برداری از این اوضاع شدهاند.
راهی برای عبور از بحران
اشاره به این نکته خالی از فایده نیست که در شرایط فعلی با توجه به کمبود منابع و وجود چالشها به جای تکیه بر ظرفیتهای ناموجود بهترین سرمایه گذاری استفاده از ظرفیتهای موجود استان است، خوزستان امروز برای عبور از بحران بیش از آنکه نیاز به منابع مالی داشته باشد، نیاز به دیپلماسی گفتگو دارد. ای کاش تیم رسانهای و مشاورهای استاندار با ورود جدی به ایجاد نهضت گفتگو و تعامل با اقشار مختلف مردم به صورت مستقیم در خصوص مسائل در جریان و شرایط استان ارتباط مستمر برقرار میکردند، و سرمایهگذاریشان متکی بر آگاهی مردم بود، دامن زدن به جو شایعه، ایجاد ابهام و تصور توطئه بزرگترین مشکل در شرایط فعلی برای مردم و مسئولان خوزستان است.