هاشم صباغیان: امام سه بار مانع استعفای دولت موقت شدند

خورنا: ماهنامه «نسیم بیداری» گفت‌وگویی با هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت انجام داده که بخش‌هایی از آن در پی می‌آید:

* یکی از اولین هیات‌هایی که با حکم آقای خمینی تشکیل شد، هیات اعتصابات نفت بود. در آن حکم که خطاب به مهندس بازرگان نوشته شده بود، آقای هاشمی‌رفسنجانی، آقای مهندس کتیرایی، آقای مهندس حبیبی و بنده به همراه مهندس بازرگان مامور این کار شدیم و این هیات باعث شد که با آقای هاشمی‌‌رفسنجانی آشنایی بیشتری پیدا کنیم. در ضمن سفرهایی که برای این کار انجام می‌دادیم، یک بار آقای هاشمی به من گفت ما به دنبال تاسیس یک حزب هستیم. من تشویقشان کردم و گفتم خیلی خوب است که روحانیت متشکل شود. این بحث تقریبا آبان ماه سال ۵۷ مطرح شد. آقای هاشمی در ضمن صحبت‌هایش می‌خواست بگوید که شما نمی‌توانید حزب را اداره کنید، چون منابع مالی در اختیار ندارید و استدلالش این بود که روحانیت به دلیل برخورداری از وجوهات، می‌تواند حزب را اداره کند. من هم توضیح دادم که همه احزاب توسط گروه‌های هوادار خود حمایت مالی می‌شوند.

* یک بار حدودا اواخر دی ماه بود که آقای هاشمی نوشته‌ای به من داد و نظر من را پرسید. من دیدم اساسنامه و مرامنامه حزب را نوشته‌اند که اصول مسائل حزبی در آن رعایت شده بود. اما نکته جالب این بود که در حزب، یک هیات فتوا گذاشته بودند که هر تصمیم باید به تصویب این هیات فتوا می‌رسید. بعد‌ها فهمیدیم که این برگه را به خیلی از دوستان ما در نهضت آزادی داده بودند و نظر خواسته بودند. من گفتم حزب باید معتقد به دموکراسی باشد و در تشکیلات حزبی، رای افراد اهمیت داشته باشد. اینکه قرار باشد همه تصمیم بگیرند، بعد یک گروه بتوانند تصمیم جمع را رد کنند با اصول کار حزبی سازگاری ندارد. آقای هاشمی گفتند ما می‌خواهیم تصمیماتی گرفته نشود که از اصول اسلامی انحراف داشته باشد.

* دولت موقت سه بار به طور جدی درخواست استعفا داد. هر بار برای این منظور خدمت آقای خمینی می‌رفتیم و ایشان می‌گفتند اگر قرار است برویم، همه با هم می‌رویم و مانع استعفا می‌شدند. این مساله بیشتر به خاطر شورای انقلاب بود. چون در آن زمان مجلس تشکیل نشده بود، شورای انقلاب نقش مجلس را داشت، یعنی همه چیز باید آنجا تصویب شود. وزیرانی هم که مهندس بازرگان معرفی می‌کردند، باید در شورای انقلاب تایید می‌شدند تا رهبر انقلاب برای آنها حکم صادر کند. نکته عجیب این بود که برخی چیزهایی که توسط شورای انقلاب تصویب می‌شد، حزب جمهوری اسلامی و روزنامه جمهوری اسلامی برخلاف آن عمل می‌کردند، مثلا شورای انقلاب چیزی را تصویب می‌کرد و دولت موقت می‌خواست آن را اجرا کند، بعد می‌دیدیم روزنامه جمهوری اسلامی علیه‌‌ همان کار مطلب نوشته است. مهندس بازرگان می‌گفتند خود شما به عنوان شورای انقلاب این موضوع را تصویب کردید و نباید حزبتان برخلاف آن عمل کند. آنها در جواب می‌گفتند حزب مستقل است! این حرف قابل قبول نبود چون هم اکثریت اعضای شورای انقلاب و هم اکثریت حزب جمهوری اسلامی از یک طیف بودند و همین افراد در شورای انقلاب به یک موضوع رای می‌دادند و در حزب جمهوری آن را اجرا نمی‌کردند یا بر خلاف آن عمل می‌کردند.

* همیشه یکی از حرف‌های ما با آقای خمینی همین بود. ما می‌گفتیم حزب جمهوری اسلامی می‌خواهد اداره مملکت را به دست بگیرد و ما هم اصراری به حفظ نخست‌وزیری و وزارت نداریم. ما استعفا می‌دهیم تا این‌ها بیایند و کار‌ها را در دست بگیرند. در ‌‌نهایت هم راه حلی که پیدا شد این بود که چهار نفر از اعضای شورای انقلاب، که سه نفر از آنها عضو حزب جمهوری بودند، به عنوان معاونان وزرا با حق رای در جلسات دولت شرکت کنند. ما قبول کردیم در حالی که وزیر در جلسه حضور دارد، آقایان به عنوان معاونان وزیر در جلسه حق رای داشته باشند. این‌ها را مهندس بازرگان قبول کرد تا مشکلات حل بشود. به این ترتیب آقای خامنه‌ای به عنوان معاون وزارت دفاع، آقای هاشمی و آقای مهدوی‌کنی به عنوان معاونین وزارت کشور و آقای دکتر باهنر به عنوان معاون وزارت آموزش و پرورش در هیات دولت شرکت می‌کردند.