مرضیه امیری:

برای اصلاح نقاط ضعف، به حضور نسل دوم اصلاح‌طلبان نیاز داریم

خورنا: جایگاه جوان دیروز با شور و شعور انقلابی همراه بود و جوان امروز بدنبال شور و شعور زندگی ست.اگر بتوان میان تجربیات جوانان گذشته و انرژی و امید جوانان امروز پلی زد،احتمالا نسل جوان اصلاح طلب امروزمان ،اثر گذار ترین و سازنده ترین نسل در تاریخ جریان اصلاح طلبی باشد.

به گزارش خورنا به نقل از سلام نو، نسل دوم اصلاح‌طلبان اصطلاحی است که طی چند ماه گذشته بارها توسط فعالین اصلاح‌طلب به آن اشاره شده است. این عبارت اشاره به جوانانی دارد که طی سالهای گذشته بار اصلی فعالیت اصلاح‌طلبان را به دوش کشیده‌اند و هزینه‌های بسیاری هم در این مسیر پرداخت کرده‌اند و اکنون این پتانسیل در آنها دیده می‌شود که به مرور در کنار بزرگترهای این جناح سیاسی وارد سطح اول فعالیت سیاسی کشور شوند. در همین رابطه سلام نو گفتگویی با مرضیه امیری، فعال جوان اصلاح‌طلب در اهواز انجام داده که در ادامه می‌خوانید:

وی در این رابطه گفت: نقد از الزامات  و اساس رشد هر مجموعه، سازمان و ساختار می باشد. اما قبل از توضیح بیشتر لازم است تعریف مان از نقد را بررسی  کنیم. نقد در لغت به معنای “انتخاب کردن بهترین چیز” بیان شده است،از نقد بعنوان “شناختن محاسن و معایب “هم یاد می کنند ، و اصطلاح آن را برای “قضاوت و داوری” نیز بکار می برند،اما در واقع نقد به معنی “دیدن جنبه های مثبت و نقاط قوتِ سوژه” است و اغلب آن را بهمراه واژه انتقاد استفاده می کنند . انتقاد به “قضاوتهای منفی اما عینی” در خصوص سوژه دلالت می کند، ولیکن نقش انتقاد نیز اساسا مثبت در نظر گرفته شده است و هدف آن تقویت سوژه می باشد . نقد به دو بخش مثبت و منفی و انتقاد هم به دو بخش سازنده و مخرب طبقه بندی می گردد.

مرضیه امیری در ادامه به «پایگاه خبری تحلیلی سلام نو» گفت: مراد بنده از نقد و انتقاد ، نقد مثبت  و انتقاد سازنده بوده و این امر را برای قوام و بقای اندیشه ی اصلاح طلبی نه تنها لازم بلکه واجب می دانم . عدم نقد عملکردها باعث تکرار خطاهای گذشته شده و اغلب منجر به عدم انتقال تجربیات میان نسل ها خواهد گردید.

این فعال جوان اصلاح‌طلب با تاکید بر لزوم استفاده از روش‌های درست برای نقد گفت: به یاد داشته باشیم شیوه ی  بیان و ارایه ی نقد و انتقاد گاها از خود درون مایه ی نقد و انتقاد پر اهمیت تر می باشد و می باید در حوزه ی نقد ادبیات و اخلاق اسلامی انسانی را در نظر داشت تا خروجی و نتیجه ی کار گامی به پیش باشد وگرنه احتمال اینکه در پایان به جای گشایش و افزایش اندوخته ها و همدلی بیشتر شاهد دلخوری، دوری ودر بدترین حالت کدورت طرفین باشیم،وجود خواهد داشت.

امیری افزود: برای اینکه منتقدان در جایگاه واقع بینانه تری قرار بگیرند همواره باید از خود بپرسند اگر ما در آن موقعیت بودیم چه کاری را انجام می دادیم.تکرار این پرسش می تواند در تعدیل فضای نقد موثر باشد.باید به نقدان امروز هم یادآوری کرد که ” املای نانوشته  غلط ندارد” و  سالهای آینده افرادی هستند که به قضاوت در خصوص کردار و اعمال آنها خواهند پرداخت پس باید بیشینه ی تلاش خود را بر افزایش اندوخته ها از تجربیات پیشینیان متمرکز سازند.

مسئول ستاد ملی جوانان اصلاح‌طلب خوزستان در انتخابات ریاست جمهوری اخیر تصریح کرد: اگر بخواهیم جریان اصلاح طلبی را به عنوان یک کلیت و یک جبهه که با انتخابات دوم خرداد ،هویت جدیدی برای خود تعریف کرد در نظر بگیریم (به اعتقاد عده ایی  جریان اصلاح طلبی  ایرانیان سیری تاریخی دارد که از نهضت تنباکو آغاز می شود و نمود اصلاح طلبانه ی آن در سال ۷۶ ، فقط  بخش کوچک و معاصر این سیر است)،می توان نقدها و انتقادهایی را بر عملکرد آنها بیان نمود.البته در خصوص میزان صحت نقدها و انتقادها همواره نظارات متفاوتی وجود دارد که بنده نیز به آنها احترام می گذارم .قبل از اینکه مواردی را که به نظر اینجانب برجسته ترین عناوین می باشند مطرح کنم لازم است یا آور شوم که امروز صحبت در خصوص گذشته بسیار آسان است و مراد اینجانب به چالش کشیدن عملکرد سابقون  بدون درک شرایط زمانی و مکانی میان سالهای ۷۶ تا ۸۸  نیست.

وی توضیح داد: در بُعد نقد مثبت می توان به مواردی هم بعنوان نقاط قوت جریان اصلاح طلبی اشاره کرد. برای اولین بار در تاریخ ایران و انقلاب مفهوم جامعه ی مدنی بصورت عملی توسط دولت مَد نظر قرار گرفت و در جهت قوام آن اقدامات گسترده ایی صورت گرفت.البته از نقش  نیروهای مخالف در عدم توفیق این مسیر نباید غافل بود و دلایل عدم دوام و قوام اقدامات صورت گرفته را باید بررسی نمود. همچنین می توان اذعان کرد که اصلاح طلبان با ملت صادق بوده و حلقه های مرکزی آنها منزه از فساد بودند، در غیر اینصورت تا کنون توسط مخالفین قدرتمندشان بخاطر دروغگویی و فساد و هزار اتهام دیگر از گردونه ی سیاست حذف می شدند.اما علی رغم اتهامات عجیب و غریبی که به بسیاری از آنها وارد شد هیچ یک از آنها به اتهام مفاسد مالی و… محکوم نگردید.نکته سوم هم اینکه اصلاح طلبان با تمام وجود سعی کردند از تمام ظرفیتهای قانونی برای رسیدن به اهدافشان استفاده نمایند و در این میان علیرغم تلاش گروههای تند رو مقابل ،از قواره ی التزام به قانون اساسی خارج نشدند.نکته ی مثبت دیگر در عملکرد آنها باقی ماندنشان در زمین بازی و پرهیزشان از قهر کردن و ترک زمین سیاست ورزی بود.تصور من این است که همین سماجت آنها به مهمترین چالش مخالفانشان  تبدیل شد.

امیری در ادامه به سلام نو گفت: در زمینه ی رشد اقتصادی و ثبات در زندگی مردم،کشور دورانِ طلایی را طی نمود به گونه ای که اصلاح طلبان با کمک همراهان بروکرات خود ، بسترهای مهیا شده در دولت سازندگی را به یک اقتصاد با ثبات و در حال رشد در سال ۸۰ بدل کرده بودند.ارزش این اقدام زمانی بیشتر آشکار می شود که بیاد بیاوریم این ثبات با حداقل اتکا به درآمدهای نفتی از ابتدای انقلاب تا کنون رخ داده است.میانگین قیمت فروش نفت را اگر در هشت ساله دولت اصلاحات با میانگین آن در دولت نهم و دهم مقایسه کنیم و شاخصهای اقتصادی انتهای دولت خاتمی و احمدی نژاد را هم کنار هم بگذاریم به ارزش دو چندان این اقدامات بیشتر پی خواهیم برد.هرچند که اصلاح طلبان  در تبلیغ اقداماتشان در این زمینه کوتاهی کردند و سیاستهای حمایتی از حاشیه نشینها را به فراموشی سپردند.

این فعال سیاسی با اشاره به وجود نقاط قوت بسیار در عملکرد جریان اصلاح طلبی گفت: در عرصه بین المللی و منطقه ایی ایران از تمام دوره های انقلاب نقش موثر تری ایفا کرد. نکته ی اساسی این بود که این نقش آفرینی بدون جار و جنجال، بدون هزینه ی از منافع ملت و با ادبیات شایسته ی تاریخ و تمدن ایران اجرایی شد.در اینکه ایران در دوران دولت نهم و دهم پر حرف و حدیث ترین کشور در منطقه حتی بعد از بهار عربی بود شکی نیست،اما باید دید این درشتی چه دستاوردهایی برای مردم داشت؟ از جنبه نقد مثبت هم می‌توان به مواردی اشاره کرد. اصلاح طلبان از همان ابتدا در درون خود دچار دعوایی تاریخی شدند.آنها در مهم ترین نقطه شکل گیری حرکت اصلاح طلبی جدید شان در دام جناح بندی خودی و غیر خودی افتاده و از این رو عمده نیروهای روشنفکر نزدیک به خود را که می توانستند نقش واسط میان آنها و طبقه ی متوسط ایفا نمایند از اطراف خود دور ساختند.هرچند که این نفس قدرت سیاسی در ایران است که همیشه صاحبان آن را در ورطه ی اختلافات شدید قرار می دهد ولیکن در مسیر پیش رو نیز تلاشی برای باز تعریف خطوط قرمز از جانب ایشان صورت نگرفت.

وی اشاره کرد: اصلاح طلبان نتوانستند موازنه ی قوای رسمی و غیر رسمی ساختار قدرت درایران را به خوبی برای بدنه ی خود شفاف ساخته و چهارچوبهای عملی مشترک  برای پیشبرد پروژه دموکراسی خواهی را ،در میان طرفداران خود فراگیر سازند.

مرضیه امیری تاکید کرد: آنها در تقویت و قوام جبهه ی اصلاح طلبی ناکام بودند و در طول مسیر از جانب تندورها ضربات سهمگینی بر پیکر آنها وارد می گردید ودر مقابل آنها تدبیر اثرگذاری برای پاسخگویی از خود ارایه نمی دادند.این بی عملی ظاهری به دلسردی بدنه ی اصلاح طلب و سرخوردگی آنها منجر گردید تا جایی که عملا لایه های پرتحرک جامعه که حامیان اصلی جنبش اصلاحات بودند بعد از تحمل ضربات پی در پی دچار بی عملی و یاس عمیقی گردیدند.

این فعال جوان اصلاح طلب در ادامه گفت: نمود دیگر این سردرگمی در شناخت موازنه ی قوا را می توان در حملات بی جهت و پی در پی بخشی از آنها به آیت الله هاشمی جستجو کرد.درست در زمانی که جریان مخالف اصلاحات بدنبال انتقام گیری از اطرافیان آیت الله هاشمی بود،بخشی از اصلاح طلبان در چرخشی عجیب ضربات عجیبی را به شخص هاشمی وارد می نمودند.گویی اینکه بار مسولیت تمام حوادث نامیمونی که در گذشته رخ داده است، بر عهده ی هاشمی بوده و هم اکنون اوست که باید توان پس دهد! این یاس با عامل دیگری که می توان آنرا عدم وحدت استراتژیک نامید همراه شد.اوج آن یاس و عدم وحدت استراتژیک شاید در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ نمایان شد.زمانی که بدون توجه به خطوط قدرت نظامی-سیاسی پشت پرده ،اصلاح طلبان با اقدامی  نابجا ،حضوری چند پاره در انتخابات داشتند ( هاشمی، کروبی، معین، مهرعلیزاده).

وی افزود: تازه بعد از پایان دوره اول و اعتراضات نفر سوم بود که دریافتند نمی باید چنین خطایی را مرتکب شده و علیرغم تلاش دیرهنگام در حمایت از آیت الله هاشمی،کشور را دستخوش هشت سال سوء مدیریت نمودند.جالب این بود که بعد از آن نیز گاها در نشریات مقصر اتفاقات رخ داده را مردم معرفی می کردند و تنها راه نجات ملت و کشور  را تنها و تنها بازگشت به خود می دانستند! باز هم در این ایام ضعف استراتژیها در میان اصلاح طلبان به وضوح به چشم می آمد.عدم حمایت آنها از اعتراض شیخ مهدی کروبی و برخورد نیروهای خود سر با ایشان و… برداشت ناظر بیرونی این است که اختلافات درونی به حدی بود که نه حاضر شدند از آیت الله هاشمی حمایت کنند نه شیخ مهدی کروبی را قبول داشتند و به شیوه ای لجبازانه دکتر معین را به زمین انتخابات وارد ساختند…جالب اینکه بعد از شکست درانتخابات دکتر معین را رها نموده و برخلاف هاشمی و کروبی که بصورت منظم و سازمانی برای سال ۸۸ برنامه ریزی می کردند ،حامیان دیروز دکتر معین ، حاضر نشدند حول شعار جبهه ی دموکراسی و حقوق بشر ایشان  اقدام عملی سیاسی به انجام رسانند.

مرضیه امیری در نقد عملکرد تشکیلاتی احزاب و ساماندهی مناسب و پایدار نیروهای اجتماعی گفت: آنها نتوانستند ساختارهای منسجم حزبی و مدنی  تشکیل دهند،ساختارهایی که به قوام و دوام مالی ،تشکیلاتی و آموزشی رسیده باشند.ساختارهایی که در عمل به اصول دموکراسی که همواره شعار آن را مطرح می نمودند پایبند بوده و دارای مناسبات دموکراتیک داخلی باشند.متاسفانه این تصور بوجود آمده بود که احزاب اصلاح طلب برای کادر بندی مدیران دولتی شکل گرفته بودند و پس از پایان دولت ،وجود اغلبشان بلاموضوع گردیده بود اصولا کار حزبی برای فصل انتخابات معنی دار شده بود و بطور عمومی میان انتخابی تا انتخاب دیگر از احزاب اصلاح طلب معمولا هیچ اقدامی برای آموزش ، ارتقا و رشد سازمانی اعضای خود مشاهده نمی کردیم.در زمینه ی نهادهای جامعه مدنی نیز عدم توانمندسازی کافی نهادها به برچیده شدن سریع بخش عمده ی آنها بعد از سال ۸۴ منجر گردید.آفت دیگر در این عرصه مداخله مربوط کردن خواسته های جامعه ی مدنی به مطالبات سیاسی بود.اینکه اصلاح طلبان گشایش در عرصه ی اجتماعی را منوط به گشایش در عرصه ی قدرت کرده بودند ،یکی از دلایلی بود که منجر به عدم توفیقشان در  عرصه ی جامعه ی مدنی گردید.مورد دیگر اما اختلاط میان سیاستگذاری در عرصه ی تشکیلات جامعه مدنی و تشکلهای سیاسی بود.امری که به راحتی در کشورهای توسعه یافته قابل پذیرش است اما در فضای آن زمان (وشاید هم اینک نیز اینگونه باشد) به دست آویز نیروهای مخالف برای مقابله با نهادهای جامعه ی مدنی بدل گشت.

وی تاکید کرد: اصلاح طلبان  از توجه کافی به محتوی نظام آموزش و پرورش و آماده سازی اصولی نسل جوان برای مواجه با شرایط واقعی سیاسی ،فرهنگی ،اجتماعی واقتصادی کشورغفلت کردند .عدم آموزش وآماده نبودن نسل جوان برای تبدیل شدن به شهروندان فعال ،عدم توان دیدن واقعیتهای یک کشور توسعهنیافته،عدم آگاهی از سختیهای پیش روی ملتی که پای در مسیر توسعه نهاده است و…در کنار سرخوردگیهای ناشی از موارد مطرح شده در بالا منجر به گسترش ناامیدی دردآوری در میان عموم طرفداران آنها گردید.

این فعال اصلاح طلب در استان خوزستان گفت: از دیگر نقاط ضعف اصلاح طلبان این بود در تمام هشت سال دولت اصلاحات، آنها از مهار نیروهای خودسر عاجز بودند. جریاناتی که در دوران سازندگی مشغول شکل گیری بودند در میانه ی دولت اصلاحات از چنان قدرت اقتصادی برخوردار شدند که براساس اظهاری که در صدا و سیما مطرح گردید برای خود اسکله و بندر گاههای غیر قانونی تاسیس نموده بودند. اواخر دولت اصلاحات کار بجایی رسید که لایه هایی از آنها مخالف خواست دولت، اقدام به بستن باند فرودگاه امام خمینی کردند تا پیمانکاران فرودگاه تغییر داده شود!تصور من این است که شاید امکان آن وجود داشت که بر مناسبات مالی آنان چتر نظارتی از جانب دولت یا قوه قضاییه مستقر نمود.

وی در پاسخ به اینکه آیا ورود نسل دوم اصلاح‌طلبان به عرصه سیاسی کشور را مفید می‌دانید یا خیر، گفت: اگر منظور از نسل دوم اصلاح طلبی،نسلی با انرژی ، نگاهی اصلاح گرانه و منش و مرامی  دموکراتیک است، پاسخم به سوالتان مثبت می باشد. خوشبختانه ما در شناخت نقاط ضعف ساختارهای حزبی و مدنی مان در سالهای گذشته تجربیات بسیار ارزشمندی بدست آورده ایم.برخی از این تجربیات در خصوص کار جمعی را شاید بتوان اینگونه بر شمرد. اول آنکه ما نتوانستیم درجریان خود به اندازه کافی افرادی که اندیشه و عملشان مبتنی بر باورهای دموکراتیک باشد پرورش دهیم. دوم اینکه در احزاب ما روابط مراد و مریدی حاکم بوده و این خود برای حیات مدرن هر ساختاری ، تهدید بزرگی محسوب می گردد.در این ساختارها میزان نزدیکی اشخاص به قدرت بر اساس میزان ارادت آنها و نه شایستگی شان تنظیم می شود.این مورد در کنار مورد اول شرایطی را بوجود آورد که به تقویت بازی های ناسالم معطوف به قدرت ، در میان کادرهای اصلاح طلبان دامن می زد. سوم اینکه با توجه به نبود ساختارهای با قوام  حزبی ، رشد افراد در سلسله مراتب حزبی عملا بر مدار قدرت مالی و یا روابط فردی تنظیم می گردید. چهارم اینکه اغلب مناسبات درونی ما علیرغم ماهیت شعارهای بیرونی ما تنظیم می شد.شاید لازم باشد تا مادامی که به سطحی از کنش و تصمیم گیری دموکراتیک درونی نرسیده ایم ، شعارهایمان را نیز با ماهیت مناسبات درونی مان هماهنگ سازیم.

امیری توضیح داد: هرچند این آموزها هنوز  نتوانسته اند ما را در موقعیتی قرار دهند که به توانایی کافی برای پیشبرد اهداف دموکراسی خواهانه خود نائل شویم اما بنظر می رسد برای اصلاح نقاط ضعف نیاز به حضور نسل دومی از اصلاح طلبان داریم که با انرژی تازه و بدون گارد نسبت به گذشته بتوانند به ترمیم این نقاط ضعف بپردازند.

وی در پاسخ به این سوال که نسل جوان اصلاح‌طلب چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد، گفت: نسلی که می باید بر مدار توانمندسازی و آگاهی بخشی آحاد جامعه ،بویژه جوانان عمل کند.نسل جدید باید  تلاش کند بر مدار نهادینه کردن اندیشه ی دموکراسی خواهی، جامعه مدنی و توسعه ایران گام بردارد.این نسل باید با احترام به قانون اساسی به جایگاه نهادهای مصرح در آن پایبند باشد. باید دانست که بدون اجماع حول منافع ملی ، بدون رهبری آگاه، بدون قوه قضاییه سالم، بدون دولتی قدرتمند، بدون مجلسی اسلامی و برآمده از خواست مردم و بدون لحاظ کردن مصلحت ملت نمی توان به فردایی بهتر رسید.

این فعال سیاسی اشاره کرد: شاید بتوانیم با بررسی عمل جوانان فعال ایران، در سی و چند سال گذشته به جواب سوال شما برسیم البته چنین کاری از حوصله ی این مطلب خارج است.قبل از آن باید بخاطر بسپاریم که انگیزه ،امید،انرژی و تلاشی که نزد جوانان نهفته است بزرگترین سرمایه برای هر کشور،سازمان و حتی خانواده می باشد.پس بی شک نقش جوانان امروز در آینده ی جریان اصلاح طلبی انکار ناپذیر خواهد بود.

امیری گفت: تصور می کنم که جوانان امروز از جوانان ابتدای انقلاب مدرن تر بوده و قابلیت پذیرش مفاهیم دموکراتیک و مدنی در نزد ایشان بیشتر از گذشته است(در صورتیکه در ابتدای انقلاب ادبیات حاکم بر جامعه ایدئولوژی زده بود).درگذشته  با جوانی انقلابی روبرو بودیم که دنیا را دو قطبی می دید،پدیدها را سیاه و سفید می دانست ،از دیوار سفارت بالا می رفت،ویا اسحله بدست می گرفت و ترور می کرد ، ارزشهای خاصی را برای کل جامعه تجویز می نمود وحاضر بود برای آن ارزشهایش به خود و یا دیگری هزینه تحمیل کند.

این فعال سیاسی تاکید کرد: امروز اما با جوانی روبرو هستیم که تمایل دارد مسایل جامعه را از جنبه های مختلفی برانداز کند،اصراری  به دیدن دنیا با خاستگاه ایدئولوژیک خاصی ندارد،به فکر توسعه است ،به دنبال دست یابی به تکنولوژی بوده و تلاش می کند در زندگی کامیاب باشد و از این رو است که خاکستری را در دامنه ی رنگهای خود افزوده است،سبز و بنفش و آبی را نیز افزوده است،دنیا را بسیار رنگارنگ تر از جوانان قدیم می بیند و به همین نسبت فرصتهای کامیابی را متنوع تر می یابد.

وی در پایان به سلام نو گفت: جایگاه جوان دیروز با شور و شعور انقلابی همراه بود و جوان امروز بدنبال شور و شعور زندگی ست.اگر بتوان میان تجربیات جوانان گذشته و انرژی و امید جوانان امروز پلی زد،احتمالا  نسل جوان اصلاح طلب امروزمان ،اثر گذار ترین و سازنده ترین نسل در تاریخ  جریان اصلاح طلبی باشد.