ناگفته های مرد عبور از بحران؛

آیت الله هاشمی: کاندیداتوری در انتخابات را اول به ناطق پیشنهاد کردیم که نپذیرفت/تیم کنونی دیپلماسی شاگردان ولایتی هستند

خورنا: آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام می گوید به روحانی توصیه کرده است که به مردم وفادار باشد.به گزارش «انتخاب»، هاشمی را روزگاری «مرد عبور از بحران» می‌خواندند و وقتی از او درباره این بحران هشت ساله پرسیده شد، چند بار از جزییات طفره رفت و گفت که نمی‌خواهد «چوب به مرده بزند.»

گزیده گفتگوی اعتماد با آیت الله هاشمی رفسنجانی در زیر می آید:

روندی که با دوران بازسازی و سازندگی آغاز شد، روند تکاملی بود که تا سال ۸۴ ادامه داشت و اگر همان‌گونه ادامه می‌یافت، به ویژه در زمانی که نفت گران شد و پول زیادی به دست آوردیم، خیلی خوب می‌شد. اگر این هشت سال، دست یک دولت توانا و عاقل بود، پیشرفت کشور حالت جهشی داشت. در مجمع تشخیص مصلحت همه مقدمات را فراهم کرده بودیم. به دستور رهبری اصل ۴۴ را تفسیر کرده بودیم. خصوصی‌سازی را در سیاست‌های کلی تصویب کرده بودیم. برنامه چهارم که دولت خاتمی به مجلس داده بود، برنامه خوبی بود و بر اساس چشم‌انداز و اصل ۴۴ تدوین شده بود. می‌توانستیم همان روش را ادامه دهیم اما اینها به جای اینکه کارهای ضروری کشور و خلأها را پر کنند، به طرف کارهای پوپولیستی خاص رفتند. سیاست خارجی خیلی معیوب بود. در سیاست داخلی مدیریت خوبی نداشتیم. همه‌چیز دست به دست هم داد و اوضاع به اینجا رسید.

همین قدر بدانید که پیش از انتخابات ۸۸ اعضای کمیسیون تحقیق مجلس خبرگان که شخصیت‌های بزرگی در جامعه هستند، به دفتر من آمدند تا بفهمند که چرا من با آقای احمدی‌نژاد مخالفت می‌کنم. دو ساعت و نیم مشکلات احمدی‌نژاد را برای آنها توضیح دادم. گذشته و آینده‌اش را گفتم. یکی از علمای بزرگ که در آن جلسه حضور داشت، به تازگی گفته‌اند؛ سخنان آقای هاشمی در آن جلسه را امروز طابق النعل بالنعل می‌بینیم. متن آن گفت‌وگو هم آماده انتشار است و نوار آن در دبیرخانه خبرگان موجود است ولی نمی‌خواهم در این شرایط منتشر کنم که بگویند افتاده را پای می‌زنند.

امکانات اساسی را از دست دولت گرفتند و به نهادهایی دادند که نه نظارت‌پذیر هستند و نه حساب پس می‌دهند. معلوم نیست چگونه گرفتند. قرار بود در بورس بگیرند که رفتند در مذاکره گرفتند. مگر مخابرات جای کوچکی بود؟! روزی که می‌خواستند مخابرات را بفروشند، دکتر معتمدی و رفقایش پیش از جلسه مجمع پیش من آمدند و گفتند: اگر می‌خواهند ?? هزار میلیارد تومان به اینها بدهند، ما ?? هزار میلیارد می‌خریم. آقای غرضی که بهتر از اینها می‌شناخت، پیغام داد که ??? هزار میلیارد می‌ارزد. در سراسر کشور سرمایه‌های زیادی وجود دارد که اگر فقط امکانات بلااستفاده و ضایعاتش را بفروشند، می‌توانند قسط‌ها را بدهند». البته ما از این پیچ عبور کردیم

با ادامه روال پیشین به مرحله «نفت در برابر غذا می‌رسیدیم». چنین تحریم‌هایی علیه کشوری ندیدم. جز در آفریقای جنوبی که وقتی تحریم شد، دولتش را که قوی بود، ساقط کردند. عراق هم نمونه دیگری بود که به نفت در برابر غذا رسید، می‌خواستند تحریم‌ها علیه ما را نیز بیشتر کنند و همه راه‌ها را ببندند. فعلا از آن خطر گذشتیم. ادامه کار به مذاکرات بستگی دارد. اگر طرف‌های ما حسن نیت داشته باشند و حقیقتا بخواهند ما به طرف تسلیحات هسته‌یی نرویم، مشکلی پیش نمی‌آید.

اگر بتوانیم از مذاکرات بدون دادن امتیازات بیجا، حق خود را بگیریم و مقررات بین‌المللی را دو طرفه رعایت کنیم، خطر می‌گذرد. ما که می‌خواهیم قوانین بین‌المللی را مراعات کنیم اما اگر دشمنان ما ‌خواستند با همان خصومت حرف بزنند، کار مشکل می‌شود ولی اگر احساس کنند ایران می‌خواهد در یک مسیر قانونی حرکت کند و حسن نیت هم داشته باشند، همه مسائل حل می‌شود.

همیشه جزو حرف‌های ما این بود که باید مثل آغاز دولت پس از جنگ، اول شرایط بد سیاست خارجی را درست کنیم. وقتی به دولت آمدم، سیاست تنش‌زدایی را پیش گرفتم که کاملا موفق بود… آقای روحانی هم می‌دانست که باید این کار را حل کند که پیش رفت. بعضی‌ها هم می‌گفتند که باید خودمان در داخل مدیریت کنیم ولی در دنیای کنونی نمی‌توان با قطع رابطه با دیگران کار کرد. مردم هم از دولت انتظار دارند با تدابیر خاص مسائل کشور را پیش ببرد… تا اینجا بد پیش نرفته است…

تیم کنونی دیپلماسی، شاگردان، معاونان و مدیران آقای ولایتی بودند… خود آقای ظریف هم همکار آقای دکتر ولایتی بود.

دیدگاه‌های روحانی نیازی به بحث نداشت چون سال‌ها روحانی همکار وی در سمت‌های مختلف بوده است. برای انتخابات هم اول در جلساتی بحث کردیم که معمولا پس از جلسات مجمع تشخیص مصلحت برگزار می‌کنیم. پنج، شش نفر از آقایان پس از جلسات مجمع تا ناهار می‌مانند و با همه درباره مسائل مختلف کشور بحث می‌کنیم. در آن جلسات اول به آقای ناطق پیشنهاد کردیم که نپذیرفت. بعد به آقای روحانی گفتیم که پذیرفت، منتها مشروط کرده بود که رهبری مایل باشند. با رهبری ملاقات کردند و رهبری هم تشویق کردند که بیایند. من هم قول حمایت داده بودم. ایشان بر آن اساس آمدند. بعد از آنکه بنابه ملاحظاتی که گفتم، آمدم، ایشان می‌خواست کناره‌گیری کند که گفتم فعلا بمانید چون معلوم نیست چه حوادثی پیش می‌آید. من تا لحظات آخر تصمیم نداشتم که بیایم. حقیقتا بنا نداشتم که بیایم. حتی در صحبت‌هایی هم که با رهبری داشتم، به ایشان گفته بودم که نمی‌آیم. اواخر دیدم انتخابات گرم نمی‌شود و فضای سیاسی کشور سرد است، مجموعه عوامل مرا مجاب کرد که باید بیایم. جمعه شب که تصمیم به آمدن گرفتم، تلاش کردم تا به رهبری بگویم، که بالاخره در آخرین ساعات وقتی مطمئن شدم که ایشان مخالفتی با آمدن من ندارند، از سرسختی‌هایی که برای نیامدن داشتم، گذشتم. آن وقت هم به آقای روحانی گفتم که بالاخره یکی از ما می‌مانیم. وقتی می‌خواستند مرا رد صلاحیت کنند، آقای روحانی گفت: در این شرایط چه کار کنیم؟ گفتم: صبر کنید. بعد که مانع ایجاد کردند، ایشان مصمم شد و من هم قول حمایت صریح دادم که چند روز بعد اعلام کردم

پس از انتخابات به روحانی گفتم، به وعده‌هایی که به مردم دادید، وفادار باشید چون اصل اسلامی و انسانی و شرط اعتماد مردم است. مردم باید احساس کنند که می‌خواهی به وعده‌ها عمل کنی. الحمدالله تا به حال ایستاده است. هنوز ندیدم که از شعارهایش برگشته باشد.