آیا شیرازی به فعالان فرهنگ و هنر آبادان توهین کرد؟/ راه اندازی رسانه توسط اطرافیان شهردار/ جریان سازی شیرازی در آبادان

خورنا: شیرازی قصد دارد جریان خودش را در آبادان تاسیس کند. گفته می شود یکی از کارمندان شیرازی به زودی یک وبسایت خبری راه اندازی خواهد کرد تا جریان او را در سطح رسانه پیش ببرد…

به گزارش خورنا به نقل از فیدوس، انتخاب یک فرد غیربومی برای مدیریت فرهنگی و اجتماعی شهرداری آبادان به یک طرف، استدلال های محمودرضا شیرازی شهردار غیربومی را هم که یک طرف بگذارید می بینید که از همه طرف به اهالی فرهنگ و هنر آبادان جفا شده است. حالا دیگر هنرمندان آبادان در شهر خود غریبه اند، چندانکه یک مدیر غیربومی باید بیاید فرهنگ و جامعه این شهر را مدیریت کند. می پرسید به کدام جرم؟ آقای شهردار متهم کرده اند؛ جرمشان مستقل نبودن است و وابستگی به جریان ها.

آیا واقعا اهالی و فرهنگ و هنر آبادان همگی وابسته اند به جریان ها و هنرمند مستقل در این شهر یافت  نمی شود؟ آیا هنرمندان مطرحی چون عبدالرضا سواعدی، بهزاد وزیری، عبدالرضا ثامری، ماندانا صادقی، ناصر امامی، محمد میرفصیحی، مریم دلباری، مسعود معرفی، محمودرضا ثانی، مهدی پرویش و ده ها اسم بزرگ دیگر همه وابسته جریان ها هستند و ما نمی دانستیم؟

اصلا مبنای جریان شناسی این شهردار غیر بومی چیست که همه هنرمندان آبادانی را متهم به وابستگی می کند؟ اگر منظور جریان های سیاسی کشور اعم از راست و چپ و میانه یا اصولگرا و اصلاح طلب و اعتدالی و انحرافی است که اصلا باید گفت اصلی ترین چیزی که ما در آبادان نداریم همین جریانات شناسنامه دار سیاسی است.

کدام جریان چپی در آبادان فعال است؟ مشارکتی، کارگزارانی، اعتماد ملی، مجاهد انقلابی، مجمعی و.. کدام؟ جریان فعال و شناسانه دار راستی در آبادان کدام است؟ از موتلفه ها که سال تا سال خبری نیست، جبهه پایداری ها هم که هنوز در پایتخت کشور ثبت شده نیستند چه رسد به شهر مرزی منتهی الیه جنوب غربی ایران!

اگر منظور از جریان ها، مرام ها و گفتمان های سیاسی و اجتماعی مثل محافظه کاری و لیبرالی و سوسیالیستی ولو با پسوند اسلامی است که باید گفت فعال فرهنگی اگر به مرام و گفتمان سیاسی و اجتماعی دلبسته نباشد که یک جای کارش می لنگد. به هر حال هر هنرمند یک بینشی از زندگی اجتماعی دارد که مابه ازایش در یک گفتمان و مرام سیاسی و اجتماعی انعکاس یافته است. اگر فعال فرهنگی آنهم کسی که بخواهد به جایگاه مدیریت تکیه بزند بینش و مرام سیاسی و اجتماعی نداشته باشد که می شود “هرهری مذهب” که آنوقت مثل آقای شهردار باید بیاید یک جمله طلایی بگوید که نه با کنسرت ها مخالفیم نه موافق! ببخشید پس چه هستید؟ هر جا که باد بوزود؟ هر چیز که قدرت مستقر بخواهد؟ از خودتان هیچ عقیده ای ندارید؟

یک حدس صائب درباره منظور شهردار از لفظ جریان، می تواند جریانات واقعی قدرت در سطح شهرستان باشد که با لحاظ دیدگاه شناسی ایشان منحصر می شود به نمایندگان مجلس. در این صورت هم حرف های شیرازی در اینکه هنرمندان آبادان مستقل نیستند موجه نیست چون ممکن است بعضی اهالی فرهنگ و هنر آبادان به یکی از نمایندگان روی خوش نشان بدهند و مثلا در انتخابات بیانیه حمایت از وی را امضا کرده باشند اما این حمایت و آن روی خوش دلیلی بر وابستگی نیست. هیچ هنرمند واقعی با صاحبان قدرت عهد اخوت نمی بندد و حمایت ها تا وقتی است که مسیر صحیح می روند و کار درست انجام می دهند.

اتفاقا چنین به نظر می رسد که شهردار به این دلیل هنرمندان آبادان را غیر مستقل می نامد که به خود او متصل و وابسته نمی شوند. چه هنرمند آبادانی آنقدر برای خود شان و جایگاه قائل است که وابسته فردی نشود ولو اینکه منصوب او باشد. شهردار غیربومی کسی را می خواهد که اگر پستی به او سپرد بشود منت دار شخص او؛ در حالیکه هنرمند آبادانی منت دار هیچ کس نیست و نمی شود جز منت دار شهرش آبادان.

 

بنابراین شیرازی یک برچسب عدم استقلال به هنرمندان آبادان می زند و یک شخصی را از اهواز می آورد که دیگر خیالش راحت باشد که می شود وابسته به او. کسی که سمتش را صرفا به واسطه مافوقش دارد و گوش به فرمان او خواهد داشت. محمدرضا خالقی زاده مدیرغیربومی منصوب شهردار غیربومی، به واسطه کارنامه کمی غلوشده اش که از سوی روابط عمومی شهرداری آبادان منتشر شد- غلوآمیز، چون نویسنده چهارم و کنار رفته سریال ترانه مادری را طوری معرفی کرده اند که گویی تنها برنده بهترین فیلمنامه تلویزیونی در سال ۸۷ بوده – یک فعال فرهنگی و عمدتا رسانه ای است. حسب این کارنامه او تجربه مدیریتی قابل توجهی در زمینه مدیریت فرهنگی ندارد. مهمترین فعالیت های او فعالیت رسانه ای و روابط عمومی بوده. حضور به عنوان مشاور جوان استاندار در دولت احمدی نژاد هم نه کار اجرایی است و نه با شرایطی که از سیستم احمدی نژادی می شناسیم خیلی قابل توجه. خالقی زاده اگر در کاری موفق بوده عرصه رسانه و روابط عمومی بوده است. لذا پر بیراه نیست که بگوییم شیرازی نه یک مدیر فرهنگی که یک تکنیسین روابط عمومی آورده تا تیم روابط عمومی اش را برای هدایت افکار عمومی از کانال فرهنگ و هنر تقویت کند.

اما شیرازی چرا به تقویت روابط عمومی نیاز دارد.  ظاهرا او قصد دارد جریان خودش را در آبادان تاسیس کند. گفته می شود یکی از کارمندان شیرازی به زودی یک وبسایت خبری راه اندازی خواهد کرد تا جریان او را در سطح رسانه پیش ببرد. غایت این جریان چیست؟ هنوز معلوم نیست اما اگر او بخواهد در انتخابات مجلس آینده از آبادان شرکت کنند از حالا باید بداند تیتر درشت “دروغگو” انتظارش را می کشد. چه او در جلسه انتخابش به عنوان شهردار در پاسخ به سوال برخی اعضای شورای شهر و نیز در پاسخ به پرسش های مخاطبان فیدوس با جدیت گفت و نوشت که هرگز در انتخابات مجلس کاندیدا نخواهد شد.

 

اما بگذارید به پرسش اولیه این متن بازگردیم. آیا شیرازی به اهالی فرهنگ و هنر آبادان توهین کرده است؟ شهردار نشان داد که هنرمند وابسته می خواهد و چون چنین هنرمندی در آبادان نیافت به اهواز رفت و مدیرش را از آنجا آورد. حالا هم احترام هنرمندان آبادان دست خودشان است که به مدیر وابسته به شهردار روی خوش نشان بدهند و یا او را را همانگونه که هست، یعنی به عنوان دنباله شیرازی به حساب بیاورند.