چالش‌های گردشگری در اقتصاد متکی به نفت/ مجتبی گهستونی

خورنا: انجمن علمی مدیریت جهانگردی دانشگاه پیام نور خوزستان در همایشی با عنوان “اینجا خوزستانِ بدون نفت” از سخنرانانی دعوت کرد تا به علل مشکلات پیش روی گردشگران بپردازند. در این همایش سخنرانی خود را با عنوان “چالش های گردشگری در اقتصاد متکی نفت” ارائه دادم که متن سخنرانی را تقدیم شما خوانندگان عزیز می کنم.

همایش اینجا، خوزستانِ بدون نفت فرصتی مناسب برای نه نقد کردن نفت و به طورکلی انکار آن بلکه فرصتی است تا از این نعمت خدادادی نیز برای توسعه گردشگری بهره گرفته شود. مثلن پدیده ها  و آثار نشانه های سطحی نفت و علائم اکتشاف نفت در ایران که باعث روانه شدن مکتشفین نفت به خوزستان گردید قابل بررسی است. اینگونه آثار باید ثبت ملی شوند، به طریقه علمی نگهداری و مواظبت شوند، معرفی شوند و با ایجاد زیر ساخت های مناسب راه را برای بازدید عموم علاقمندان و گردشگران داخلی و خارجی هموار ساخت.

اگر چه می توان خرده گرفت که نفت تاکنون خدمت شایانی به حوزه گردشگری نکرده است و سهمی در این خصوص هرچند جزیی داشته اما حوزه گردشگری می تواند بهره کافی را در این باره برده و چرخ دنده های صنعت گردشگری را به پویایی و تحرک درآورد.

چند سال پیش کتابی قدیمی با عنوان نفت و خوزستانیان که در مهر ۱۳۳۳ منتشر شد خواندم که نویسنده معتقد بود هنوز عده ای فکر می کنند که اگر کار نفت در خوزستان یک سره شود و قراردادی منعقد گردد به مفع آنان است در صورتی که باید متذکر شد که بستن قرارداد جهت به کار افتادن دستگاه نفتی خوزستان  رابطه مستقیم با استقلال و تمامیت خاک ایران دارد که علاوه بر ملت و دولت ایران چند کشور خارجی را تحت سلطه و اقتدار اقتصادی و سیاسی خود قرار داده است.

با این مقدمه می خواهم بگویم که پس بی دلیل نیست که همه زندگی ما متکی به نفت شده است. حالا که صنعت گردشگری در ایران پدیده نو ظهوری است و کمتر شناختی از وجوه همه جانبه آن وجود دارد چگونه می تواند جا پای صنعت نفت که محصولی کاملا سیاسی است بگذارد؟ من برای این پرسش تنها یک جواب را مطرح می کنم. ۱- بهره گیری از جاذبه هایی که مستقیم و غیر مستقیم متکی به نفت و فراورده های آن است.

مثال آن می شود تپه گنبدلران یا تشکوه رامهرمز که بر اثر گازهای گوگردی در حال سوختن است. یا چشمه های قیر که هر دو جاذبه در فهرست آثار طبیعی ثبت ملی شدند. یا کارخانه تمبی و چاه شماره یک مسجدسلیمان که ایران مدیون اوست و سهم گردشگری ایران از آن صفر است. یا بافت کاملا شرکتی این شهرستان با همه جذابیت هایی که دارد. اصلا همین نفت بود که باعث شد ۷۰ اولین ها در دو شهرستان مسجدسلیمان و آبادان شکل بگیرد. اما با نگاهی به لیست همین تعداد اولینها متوجه می شوی برای رونق گردشگری از وجود این قابلیت ها بهره ای برده نشده است. باید مثالی دیگر زد. هم اکنون از چند خانه شرکتی با ارزش معماری و بلا استفاده آبادان و مسجدسلیمان می توان بازدید کرد؟ اصلا چرا مسجدسلیمان با دو معبد و همه ویژگی های دیگر در مسیر تورهای گردشگری داخلی و خارجی نیست؟ از چند کارخانه متاثر از نفت می توان بازذید کرد. نمونه شاخص آن تلمبه خانه دارخوین شادگان است که می تواند موزه روباز یک سایت موزه صنعتی در حوزه نفت بشود.

اما نکته دیگر که باید به آن توجه کرد نقش خوزستان به عنوان بنیان گذار توسعه کشور است. از دیرباز شرایط خوزستان باعث شده چشم طمع به آن دوخته شود. اما این طمع باز هم نتوانسته به گردشگری خوزستان شوک بدهد. چرا که همواره در صدد کندن از آن و تصاحب برای خود بوده است. شرایط فعلی خوزستان محصول شرایط توسعه و عمران دیگر نقاط ایران هم است.

اما از دیگر سو خوزستان از دیرزمان به علت موقعیت جغرافیائی و منابع طبیعی اش نقش مهمی در اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران داشته است. در دوره ساسانیان خوزستان از نواحی پیشرفته فرهنگی و اقتصادی آسیا بوده است. در دانشگاه جندی شاپور علاوه بر دانشمندان ایرانی، اساتید غیر ایرانی، از جمله یونانی، تدریس می کردند. همجواری این منطقه با دریا و نیز رودخانه های پرآب آن مانند کارون، دز، کرخه، جراحی و زهره، که بعضی از آنها قابل کشتی رانی بودند، ارتباط ایران را با شرق و غرب و نیز با مردمان کنار خلیج فارس تسهیل می کردند. خوزستان، همچنین، از نظر باروری کشاورزی مشهور بود. انواع نباتات مثل غله، برنج، نیشکر، خرما و کنجد تولید می گردید و برای روغن کشی کنجد از آسیاب های آبی استفاده می شد. کارگاه های شکرگیری از نیشکر برای اولین بار درخوزستان احداث گردید. در دوره ساسانیان توجه زیادی به استفاده از آب رودخانه ها برای حمل و نقل و کشاورزی می گردید. با حفر کانال و تونل و سدهای کوچک و بزرگ و استفاده از آسیاب و ساختمان های مخصوص انحراف آب حداکثر استفاده از آب رودخانه ها بعمل می آمد. شهر اهواز از طریق کانال آبی شاوور به شوش متصل بود. بقایای این کانال ها و سدها و ساختمان های مختلف هنوز در اطراف کارون، شهرویس، شوشتر، پای پل و هفت تپه دیده می شود، و درمجتمع کشت و صنعت هفت تپه هنوز از قسمتی از کانال داریوش استفاده می شود. می گویند استفاده صحیح از آب رودخانه و کشت غله در مقیاس وسیع توسط کشاورزان بومی برای اولین بار دردنیا در ایالت خوزستان انجام گرفت.

اما در زمانه ای که کشورهای رو به توسعه در حال تقویت بخش خصوصی بودند و کشورشان توسعه موزون خود را طی می کرد بخش خصوصی ایران در دوران رضا شاه بیشتر درگیر صنایع دستی کوچک و بازرگانی بود. طرح های زیر بنائی و سرمایه گذاری صنعتی، ازآن جمله ایجاد خط سرتاسری راه آهن و تاسیس کارخانه های نساجی، سیمان، دخانیات، وقند را وزارتخانه ها و سازمان های دولتی برنامه ریزی و اجرا می کردند. “توسعه اقتصادی”، به معنائی که پس از جنگ دوم بر آن مترتب شد، شناخته نشده بود، و در نتیجه میان فعالیت های اقتصادی دولت و یا بخش خصوصی و مفهوم “توسعه” رابطه مدلّل و سازمان یافته ای وجود نداشت. با این همه، میان سال های ۱۳۰۵ و ۱۳۱۷ رقمی نزدیک ۳۵ درصد بودجه عمومی صرف ایجاد وتوسعه صنایع نامبرده و نیز معادن در ایران شد. پس نتیجه می گیریم که گردشگری به معنای امروزی اش معنا و مفهومی نداشت.

یکی از مسئولین نقل و قول کرد که فلان روز فلان شخصیت به دربند در تهران سر زد. دید که مردم به سختی از کوه بالا و پایین می شوند. آن مقام شهردار را خواست. به او دستور داد که مسیر را برای تفریح مردم تسهیل کن. شهردار دو روز بعد طرحی به مافوق داد و برآورد هزینه کرد. کار شروع شد و امروز دربند محل تفریح مردم تهران است. اما در اهواز پارک شهروند اهواز را توسعه نمی دهند چون نگاه کلی حاکم بر آن که سایه نفت باشد سنگینی می کند. پارک به این بزرگی و با موقعیت عالی خود به امان خود رها می شود چون معارض دارد. طرح رها سازی گوزن زرد ایرانی در این محوطه اجرا نمی شود چون مخالف دارد. مخالف نه برای دفاع از این گونه نادر حیوانی بلکه به خاطر ارزش زمین. اینجاست که یک پای گردشگری لنگ می زند.

روزی ما را به بازدید از میادین نفتی اهواز بردند. در بیابان های شرق اهواز پارکی بود به نام پارک موزه. با اینکه کوچک بود اما وجودش در اینجا دور از ذهن بود. خوب چی شد؟ چرا توسعه نیافت؟ چرا معرفی نشد؟ آیا دلایلی جز این دارد که محوطه شرکتی است و گردشگر نمی تواند ورود پیدا کند؟ یا در دانشگاه شهید چمران یکی از مهم ترین موزه های علم وطبیعت کشور راه اندازی می شود اما اگر تعداد زیادی گردشگر بخواهند به آن ورود پیدا کنند قطعا از در ورودی تا محل موزه باید کلی مجوز بگیرند.

اما باز با گذشت زمان، براثر جنگ های متعدد، از بین رفتن تاسیسات آبیاری، عدم زهکشی اراضی، و بالا آمدن میزان نمک خاک، به تدریج خاک های کشاورزی تضییع گردید، به طوری که در زمان عباسیان میزان نمک خاک به قدری زیاد شد که فرمانروایان عباسی مجبور بودند عده ای را برای جمع آوری نمک اجیر کنند و یا غالبا به این منظور از اسرای جنگی استفاده کنند. با این همه، درقرون سیزده و چهارده میلادی کشت پنبه در خوزستان به گونه ای گسترده رواج داشت.

از آن پس، به عمران و آبادی استان خوزستان توجه خاصی نشد و کشاورزی خوزستان به تدریج رو به زوال رفت. درابتدای قرن بیستم، پیدایش نفت درخوزستان توجه خارجیان را برانگیخت، امّا این توجه عمدتا مربوط به کشف و استخراج نفت و شرایط زیست کارکنان نفتی بود. درنتیجه شهر آبادان نوسازی شد ولی درسایر شهرهای خوزستان اقدامات چشم گیری به عمل نیامد.

اگر توسعه را، افزایش قابلیت و توان یک جامعه در بهروری از تواناییها و ظرفیت های تاریخی، اجتماعی، اقتصادی ، انسانی و طبیعی  بدانیم، باید بپذیریم استان خوزستان در توسعه نیآفتگی، بسیار توسعه یافته است. عقبه تاریخی، قرار داشتن در دروازه ورود تمدن اسلامی به ایران، منابع عظیم اقتصادی، منابع اجتماعی عظیم تر (وجود اقوام گوناکون ساکن درخوزستان)، وجود موسسات فرهنگی اثر گذار در رشد و توسعه در یکصد سال گذشته، از امتیازات نسبی استان خوزستان است. با این همه استان ما به لحاظ شاخص های توسعه در نقطه ای قرار دارد که تعجب هر کارشناسی را بر می انگیزاند. حلقه مفقوده توسعه نیآفتگی ما کجاست؟ راستی مشکل ما چیست؟ چرا؟ پیوسته مشغول گذراندن یک سیکل معیوب و عقیم هستیم؟! واقعیت آن است مسئله توسعه نیافتگی استان خوزستان پدیده ایی است که بدون توجه به روند توسعه در کل کشور قابل نقد و بررسی نمی باشد.

برخی معتقدند علت واماندگی استان خوزستان فقدان منابع سرمایه گذاری در زیرساختها و منابع مادی لازم برای پیشرفت است و برای رسیدن به نقطه مطلوب باید منابع بیشتری را صرف زیرساختهای مادی و امکانات زیر بنایی از جمله، توسعه راه ها و شبکه حمل نقل جاده ای و ریلی، توسعه شبکه های بهداشت و درمان و … نمود.

پیش از اینکه کلام پایانی را بیان کنم باید به عرض برسانم که گردشگری را مردم فقط می توانند به سر منزل مقصود برسانند. اگر مردم در این میان احساس مفید بودن کردند و دولت نیز مانع تراشی نکرد گردشگری موفق می شود در غیر این صورت بخشی از حلقه های گردشگری مفقوده است و این چرخ دنده روان حرکت نمی کند و یک پای گردشگری می لنگد.

به آن امید که از همه این پتانسیل ها و استعدادها استفاده شود و هر روز شاهد توسعه بیشتر خوزستان باشیم و بجای استان نفتخیز که الحق هم نفتخیز می باشد، بگویم، استان جهانگردپذیر یا گردشگر پذیر، شما را به پرودرگار متعال می سپارم.