مافیای واردات،عامل عدم توسعه خوزستان است

خورنا_بهمن آرمان: در آستانه سفر آقای احمدی نژاد به استان خوزستان، مسائل و شرایط این استان، آنقدر برای دکتر بهمن آرمان مهم بود که در حالی که به علت حمله قلبی در بیمارستان بستری بود، این مطلب را به شکل یادداشت شفاهی تقریر کرد. دغدغه هایی که ناشی از شناخت ایشان از منطقه و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات این دیار می باشد. آنچه در پی می آید متن مکتوب شده پاسخ های دکتر آرمان به سوالاتی است که از سوی برخی مردم مطرح شده بود.

به گزارش خورنا، در ابتدای این بحث باید نکته ای عرض کنم و آن هم اینکه چرا من به موضوع سفر استانی هیئت دولت به استان خوزستان می پردازم؟
آنچه برای من به عنوان یک اقتصاددان مهم است گوشزد نمودن شرایط اقتصادی و صنعتی کشور می باشد. برای من خوزستان همان اهمیتی را دارد که مثلا استان ایلام دارد و می توانید اخبار سفر من به ایلام را هم در خبرها بخوانید و یا دغدغه هایم راجع به اقتصاد و صنعت در استانهای دیگر کشورمان. توجه خاص من به خوزستان به علت موقعیت و پتانسیلهای ویژه این استان است. نه تنها نفت، گاز و پتروشیمی، بلکه سایر صنایع بزرگ هم در خوزستان مزایای ویژه ای دارند.

همانگونه که می دانید تولید، مخصوصا در عرصه صنعت به سه فاکتور اساسی نیاز دارد که یکی انرژی است و دومی آب و سومی نیروی کار متخصص (به علت وجود صنعت نفت و پالایشگاه آبادان، برای نخستین بار فرهنگ صنعتی از طریق خوزستان به ایران وارد شد. همانگونه که در سیصد سال قبل انقلاب صنعتی از انگلستان شروع شد ولی به آن کشور محدود هم نشد) خوزستان از هرسه فاکتور به حد اعلی برخوردار است، دراستانهای دیگر تولیدی که وابسته به این عوامل باشد طبیعتاً هزینه بیشتری دارد. به عنوان مثال هزینه انتقال هر متر مکعب گاز طبیعی از خوزستان (پالایشگاه بیدبلند۱) به شمال غرب کشور چیزی حدود ۸سِنت (۸صدم دلار) است که این مبلغ برای تولید زیاد است. در حالی که این هزینه انتقال در خوزستان صفر است، به علت این که فاصله چندانی با مراکز تولید ندارد. بنابراین اگر واحد صنعتی در خوزستان احداث شود این هزینه حذف می شود و در نتیجه قیمت تمام شده محصول پایین می آید.

از سوی دیگر در خوزستان آب شیرین وجود دارد و برای واحدهای صنعتی که در آنها مصرف آب بالاست، مانند فولاد و پتروشیمی نیز خوزستان بهترین محل تولید است. زیرا در خوزستان هزینه تمام شده آب شیرین در هر متر مکعب ۱۱۰تومان است. این هزینه در اصفهان متر مکعبی ۱۲۰ تومان است که البته با ریسکهای زیادی در مورد قطع شدن آب زاینده رود نیز همراه است. این هزینه در استانهای یزد و کرمان اگر بخواهند آب را از خلیج فارس انتقال دهند، شاید مترمکعبی ۲۸۰۰ تومان خواهد بود که طبیعتا با این هزینه نمی توان تولید قابل رقابتی داشت.

با وجود این همه پتانسیل استان خوزستان، متاسفانه دولتهای نهم و دهم نسبت به این پتانسیلها و توانایی های استان خوزستان کاملا بی تفاوت بوده اند. به طوری که از ابتدای دولت نهم تاکنون حتی یک واحد جدید بزرگ و مادرپتروشیمی در استان خوزستان و در منطقه ویژه ماهشهر که زیرساختهای لازم را در این زمینه دارد احداث نکرده اند یا نخواسته اند احداث کنند.

در زمینه تولید فولاد که استان خوزستان بزرگترین توانایی ها را دارد، طرح توسعه شرکت فولاد خوزستان اجرا نشده، که به نظر من متاثر ازدخالت رانت خواران و مافیای واردات فولاد بوده است. هیچ دلیل دیگری برای این امر وجود ندارد. زیرا قانون برنامه پنجم هم این را تاکید کرده که ظرفیت این مجموعه به پنج میلیون تن افزایش پیدا کند.

به موازات این عدم توسعه، زنجیره تولید در کارخانه فولاد اکسین که شرکت فولاد خوزستان یکی از سهامداران آن است هم تکمیل نشده و شمش مورد نیاز آن از خارج تامین می شود. فولاد شادگان هم مانند هشت طرح دیگر استانی به حال خود رها شده است.

علاوه بر این ها، پتانسیل های کشاورزی خاصی هم در این استان وجود دارد که در هیچ جای ایران وجود ندارد ولی به آن ها توجه نشده است. به عنوان مثال بیش از یک سوم آبهای جاری کشور در خوزستان وجود دارد. در سفر اسفند ماه سال ۱۳۷۶ مقام معظم رهبری، طرحی به نام طرح رهبری تهیه شد، که مشاوران با تجربه و دانش کافی مدتها برای آن وقت گذاشتند. در این طرح قرار بود۵۵۰ هزار هکتار از اراضی استان به زیر کشت برود که منجر به افزایش تولید در محصولات ذیل می شد:
– گندم، یک میلیون تن
– ذرت، یک میلیون و دویست هزار تن
– شکر، هفتصد هزار تن
– دانه روغنی، دویست هزار تن
– خرما، صد هزار تن
– سبزی و صیفی جات، یک میلیون و دویست هزار تن
– جو، دویست هزار تن

متاسفانه علی رغم تاکید رهبری که عینا تصویر دستور ایشان در ذیل مشاهده می شود، این طرح در طول این سالها عملیاتی نشد. در حالی که اگر سالی ۲۵۰۰ هکتار به سطح زیر کشت افزوده شده بود تا حالا به تمامی اهداف این طرح رسیده بودیم. افزایش تولید مد نظر این طرح بر پایه آخرین اطلاعات دریافتی از بورس کالای شیکاگو، بیش از یک میلیارد ارزش داشت.

بنده در سفری که اخیرا به استان خوزستان داشتم از یکی از بزرگترین واحدهای این طرح به نام طرح جُفِیر که از ۳۵ کیلومتری جنوب اهواز شروع می شود و تا خرمشهر و از آن طرف تا مرز عراق ادامه دارد بازدید کردم که متاسفانه فعالیت اجرایی چشمگیری در این طرح ندیدم. رئیس جمهور وقت دستور این طرح را با عنوان اقدام سریع به سازمان برنامه و بودجه وقت ابلاغ کرده بود که تصویر این دستور هم مشاهده می شود اما متاسفانه اقدام خاصی صورت نگرفت.

بنده از دفتر رهبری هم اجرای این طرح را پیگیری کردم و گفتم که اجرای این طرح بدون حکم حکومتی عملی نیست، که نمی دانم دفتر رهبری این خواسته را به مقام معظم رهبری انتقال داد یا برایشان اهمیت لازم را نداشت. اگر این طرح اجرا شده بود می توانست تحول عظیمی در استان بوجود آورد.

مسئله دیگری که برای استان خوزستان مانند استخوان لای زخم مانده است، مسئله طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی است. بنده در زمان آغاز این طرح از همه ابزارهای لازم استفاده کردم تا این طرح اجرایی و تکمیل شود که البته این کار آنچنان هم ساده نبود و در مواردی مورد تهدید مجمع نمایندگان استان خوزستان نیز قرار گرفتم. امروز خوشحال هستم که به آگاهی مردم ایران برسانم که کارخانه های شکر این طرح کامل شده و تمام هفتاد هزار هکتاری که باید زیر کشت می رفت تقریبا نود تا نود و پنج درصد زیر کشت رفته است. آن هم در زمین هایی که اکثرا شوره زار بود و هزاروچهارصد سال بود در آن کشتی صورت نگرفته بود. ولی در هیچ جای جهان برای تولید هفتصد هزار تن شکر این میزان سرمایه گذاری انجام نمی شود و ۲۸هزار کارگر به کار گرفته نمی شود. تا زمانی که صنایع جانبی این طرح مانند تولیدکاغذ، MDF و خوراک دام به بهره برداری نرسد، این سرمایه گذاری های انجام شده اصولاً اقتصادی نیست.

بنده گمان می کنم که مافیای واردات کاغذ در راه نیفتادن صنایع جنبی این طرح نقش دارد. علی رغم اینکه دولت در آخرین سفر خود ۵۰۰ میلیون دلار برای احداث کارخانه کاغذ اختصاص داد، کسی دنبال این مسئله نیست و حتی کارشکنی هایی هم در این زمینه صورت می گیرد که البته این کارشکنی ها در صنایع دیگر جنبی مانند تولید MDF و خوراک دام نیز کاملا مشهود است. کارخانه خوراک دام نیازمند ارز برای واردات تکنولوژی هم نیست، ولی بجای آن واردات خوراک دام یکی از ده قلم اصلی وارداتی کشور می باشد.

در مورد طرح فولاد خرمشهر هم وقتی که مسئول اجرای این طرح بودم، شاهد بودم که تابلویی که برای این طرح نصب شده بود هم با رنگ نوشته هایش پاک شد، که تصاویرش را برای مسئولان فرستاده ام. در حالی که این طرح جدا از جنبه های تولیدی، جنبه محرویت زدایی هم داشت که متاسفانه راکد ماند. در شرایطی که در نواحی مرکزی ایران آب یک رویاست، ما برای طرح فولاد خرمشهر مجوز برداشت یک متر مکعب آب در ثانیه را از کارون گرفتیم و برایش ۱۵۰۰ هکتار زمین اختصاص داده شد. اجرای فضای سبز آغاز شد، نیروگاه برق در دست احداث قرار گرفت، که احداث این نیروگاه توسط بنیاد مستضعفان بزرگترین سرمایه گذاری در تاریخ جنوب غرب کشور بود. اما متاسفانه این طرح به سرانجام نرسید. حتی برای راه اندازی این طرح طوماری با چندهزار امضا تهیه شد که خدمت مقام محترم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد تقدیم شد و ایشان هم بلافاصله نوشتند: “سریعا اقدام شود”. البته نه تنها سریعا کاری نشد، بلکه سریعا تابلو طرح هم پاک شد و وقتی از فرماندار خرمشهر پرسیدم که چرا تابلو پاک شده، ایشان گفت که اگر تابلو باشد و کاری انجام نشود مردم ناراحت و نا امید می شوند!

بنده با پیگیری هایی که انجام دادم قرار شد برای تامین مالی کارخانه های کاغذ که مبلغی حدود یک میلیارد یورو می شد، به اتفاق معاون وزیر اقتصاد دولت دهم و مسئول سرمایه گذاری های خارجی، آقای دکتر علیشیری، معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی پتروشیمی سفری به خوزستان داشته باشیم. حتی برنامه فشرده ای هم برای سفر مشخص شده و قرار بود برای تامین منابع مالی یک کارخانه بزرگ پتروشیمی در منطقه ویژه ماهشهر و کارخانه کاغذ بازدیدهایی از منطقه داشته باشیم. تولید کاغذ ارزش افزوده زیادی دارد، به علت اینکه از ضایعات نیشکر که به طور عادی آتش می گیرد و قیمتی برابر ۲۰ تومان در هرکیلو دارد، می توان کاغذ بسیار مرغوبی به قیمت هر تن ۱۲۰۰ دلار تولید کرد. متاسفانه استاندار وقت با دیدن برنامه تنظیم شده، از سفر ما جلوگیری کرد و گفت من خودم می آیم تهران و پیگیری می کنم و به این شکل این تامین سرمایه صورت نگرفت و فرصت مغتنمی برای منطقه و کشور از دست رفت.

یادم می آید که یکی از مسئولین کشور در سالهای دور وقتی به اهواز آمد، گفت چهره ثروتمندترین شهر کشور باید اینگونه باشد؟ و بعد از سالها دوباره آقای احمدی نژاد هم به شکل نامرتب شهر اهواز اشاره کرد و از شهرداری گله کرد، و حالا ظاهرا قرار است کارهایی در مورد مثلا پیاده روهای غیر هم سطح شهر صورت گیرد، آیا برای چنین کارهایی، رئیس جمهور کشور مهمی مانند ایران باید تصمیم بگیرد؟ آیا شهر شهردار ندارد؟ در حالی که من به شهرداری پیشنهاد دادم که مثلا با افزودن مبلغی به بهای سوخت و توضیح به مردم که می خواهیم این مبلغ را خرج خود شهر کنیم چهره ناهمگون شهر را عوض کند یا کارون را لایروبی کند، ولی متاسفانه توجهی نشد.

در اینجا لازم می بینم در مورد سد گتوند هم توضیحاتی ارائه کنم، عده ای از سد گتوند که بزرگترین سد مخزنی و برق آبی کشور است به عنوان ابزاری برای جلوگیری از توسعه استان خوزستان استفاده می کنند، گرچه به این موضوع بارها جواب داده ام، اما باز هم جا دارد به نکاتی اشاره کنم، این سد، آخرین سد روی رودخانه کارون است و تمام آبی که در این سد ذخیره می شود در صورت عدم وجود این سد به خلیج فارس ریخته می شد، در عین حال می تواند دوهزار مگاوات برق هم تولید کند. هزینه ساخت یک نیروگاه هزار مگاواتی در حدود یک میلیارد دلار است، درحالی که برای کل سد گتوند دو میلیارد دلار هزینه نشده، اما عده ای که از خارج دستور می گیرند، با مستمسک قرار دادن این سد، علیه دولت حرف می زنند که البته دولت نهم و دهم در این زمینه مسئولیتی ندارد. زیرا عملیات اجرایی این سد در واپسین روزهای دولت هاشمی آغاز شد و مطالعات آن هم قبل تر انجام شده بود و استفاده از این ابزار برای انتقاد از دولت درست نیست. زیرا دولت فقط این پروژه را به اتمام رسانده، فارغ از اینکه این کار درست بوده یا نادرست. باید پرسید که آیا صرف دلارهای نفتی در تکمیل این طرح جرم است که ما از این طرح برای درگیریهای جناحی استفاده می کنیم؟ اگر این سد وجود نداشت در زمان طغیان کارون بیش از هشتصد مترمکعب در ثانیه آب شیرین روانه خلیج فارس می شد بدون اینکه بهره ای از آن ببریم.

سخن را با این خاطره تمام می کنم که یک زمانی جلسه هیئت دولت در زمان شهید رجایی برگزار شد. وزیر بازرگانی گفت تولید مرغ کم است، ایشان پرسید مشکل چیست پاسخ داد که باید جو و ذرت وارد کنیم، شهید رجایی از مدیر کل بانک مرکزی خواست که ارز برای واردات جو و ذرت در اختیار وزارت بازرگانی قرار بگیرد. بعد وزیرگفت کنجاله سویا هم می خواهیم، شهید رجایی گفت برای کنجاله هم ارز بدهید. وزیر گفت جوجه یک روزه و تخم مرغ نطفه دار هم قبل از انقلاب از اسرائیل وارد می شده و الان کمبود است. شهید رجایی گفت که پس این مرغ هایی که ما می خوریم فقط هوای ایران را تنفس می کنند.

به هرحال مافیای واردات، از قِبَل فولاد گرفته تا مواد پتروشیمی و عدم اجرای طرح رهبری، منافع سنگینی دارد، ضمن اینکه چشم طمع خارجیها همچنان بدنبال استان خوزستان است.