سید محمد خاتمی‎: مردم در مورد تصمیم‌گیری من نگران نباشند

خورنا: در این دیدار صمیمانه سید محمد خاتمی ضمن استماع نظرات و پرسش ها و دغدغه های دانشجویان به تشریح دیدگاه های خود پیرامون مسائل روز کشور پرداخت.

به گزارش آفتاب، بخش‌های از اظهارات سید محمد خاتمی در ادامه می‌اید:

شما و پاره ای معدود از انجمن ها و تشکل های دانشجویی تقریبا تنها باقیمانده اصیل حرکت دانشجویی و اسلامی هستید که از حرکت دانشجویی مستقلی نمایندگی می کند که دلبسته به ایران و اسلام و سرنوشت مردم است و در عین حال منتقد نیز هست و خواستار این است که همواره اصلاحات صورت بگیرد به نفع مردم و کشور.

شان شما این بود که شما در محیط های بازتر باشید و شما دعوت کنید ما به آنجا بیائیم.

نکاتی را در مورد اموری در دانشگاه ها و مراکز آموزشی و پژوهشی عالی عرض می کنم که وجود دارد، ولی مطلوب نیست و به طور خاص به دانشگاه اشاره می کنم. در آینده اینها باید عوض شود و از جمله انتخابات باید مجرا و راهی باشد به سوی رفع مشکلات و اصلاح امور.

وقتی به دانشگاه و فعالیت های دانشجویی و دانشگاهی می نگریم با قصه پر غصه ای مواجه می شویم که مدام هم تکرار شده است، ولی متاسفانه به جای اینکه همتی را در جهت رفع و حل آن ها ببینیم روز به روز گره ها تنگ تر و بیشتر می شود.

فعلا کاری به عرصه های علمی و وضع آن ها ندارم؛ شاید در بخش هایی موفقیت هایی داشتیم. افتخار هم می کنم که خود من عنایت به این مسائل داشتم و حتی شورایی در ریاست جمهوری زیر نظر خود من درست شد برای فن آوری های نوین و علوم پیشرفته مثل نانو و. . . که نمی دانم هنوز هست یا نه؟

همین مؤسسه “رویان” که شما نامش را شنیده اید با کمک های ابتدائی ما شروع به کار کرد و صاحب ساختمانی شد و مختصر کمک های ارزی و ریالی به آن شد و انصافاً تحرک خوبی از خود نشان داد.

اما اینکه آیا واقعا انچه شده (حتی در صنایع دفاع) در این دوره شده است یا لااقل پایه گذاری آن ها به دوره های قبل بوده قابل بحث است گرچه معتقدم در بعضی شاخه ها واقعا پیشرفت بوده است، ولی آیا این نشانه پیشرفت و توسعه است یا پیشرفت و توسعه مثل زنجیره است که به هم پیوسته است آیا در همه شاخه ها ما پیشرفت داشته ایم؟ آیا قوت و توان دانشگاهها و مراکز پژوهشی ما زیاد تر شده!؟ آیا میل و اشتیاق به بودن در ایران و تحصیل کردن و کار کردن در ایران بیشتر شده است؟ آیا پیوند میان دانشگاه و عرصه تولید بیشتر شده است اگر اینها شده ما به یک معنا می توانیم بگوئیم پیشرفت های علمی و فنی هم داشته ایم والا اینکه در یک رشته فنی پیشرفت بکنیم و در رشته های دیگر مشکل داشته باشیم و بخصوص نتوانیم تامین آینده بکنیم و استاد و دانشجو و پژوهشگر را امیدوار و مطمئن و مشتاق کار بکنیم. خود این ها مانع پیشرفت است. از این امور صرف نظر می کنم و می پردازم به پاره ای امور عمومی و اجتماعی در دانشگاه ها.

ما امروز شاهد فقدان یا ضعف تشکل های صنفی و فرهنگی و عمومی در دانشگاه ها هستیم که قانوناً و منطقاً حق دارند باشند و فعالیت کنند. این تشکل ها که بالضروره قید اسلامی هم ندارند آیا وجود دارند یا اصلاً رغبتی برای ایجاد آن ها هست؟ و اصلا امکان فعالیت مستقل و آزاد آن ها در چارچوب قانون هست؟

صرف نظر از تشکل های عام برویم سراغ انجمن های اسلامی یعنی آنهایی که در هویت و درد و هدف با انقلاب اسلامی و نظام مشترک اند، آیا اینها به صورت آزاد و مستقل می توانند فعالیت داشته باشند؟ آیا آزادی برای فعالیتتان دارید؟ متاسفم که باید بگویم خیر!

یعنی امروز واقعا به حق باید گفت انجمن های اسلامی تشکل هایی که هم پیمان و هم خون با انقلاب هستند دارای محدودیت های زیادی هستند.

در حوزه عمومی روشن است که آزادی معقول هم حق مردم است و هم موجب نشاط جامعه و البته دانشگاه برای برخورداری از آن اولی است. ولی آنگونه که باید و شاید دانشگاه و مردم نمی توانند از این حق مسلم خود استفاده کنند. اجازه بدهید دو “کد” و سند بیاورم تا معلوم شود چه می خواستیم و الان چه داریم.

استاد بزرگوارمان شهید مطهری روزی می گفت نه تنها گروه های ضد اسلامی نظیر مارکسیست ها و دیگران باید آزاد باشند و حرفشان را بزنند حتی ما باید برجسته ترین استاد های آنها را دعوت کنیم بیایند در دانشگاههای ما درس بدهند البته در مقابلش هم باید آزادی باشد که بتوانیم حرف بزنیم و صحبت کنیم و نیز وقتی حضرت امام در پاریس بودند به صراحت می گفتند “غیر اسلامی ها و مارکسیست ها و کسانیکه ما را قبول ندارند آزادند البته تا جایی که توطئه و فتنه نباشد” منتهی نباید توطئه و فتنه به گونه ای معنا شود که که هر چیزی را که عده ای نمی پسندند توطئه و فتنه به حساب آید و با آن برخورد شود! نه؛ توطئه و فتنه معناهای خاص خودش را دارد و هیچ حکومتی هم آن را تحمل نمی کند.

به هر حال امام می گفتند آن اندیشه ای که در چارچوب قانون اساسی جاری است، بگذارید بیاید و صحبت و فعالیتش را بکند! آیا امروز در دانشگاههای ما این آزادی، حتی برای انجمن های اسلامی وجود دارد؟ به هر حال دیدگاه عرفانی و عقلانی امام و شهید مطهری به آنان این بینش صحیح و اعتماد به نفس را می داد که تفکر اصیل دینی در مصاف با اندیشه ها و نحله های مختلف در یک محیط آزاد می تواند پیروز بیرون بیاید. هم خودش پالایش پیدا کند و هم قوی تر و نیرومند تر شود. یعنی اگر آن فکرهای مخالف وجود داشته باشند و مطرح شوند معلوم می شود که شما اولاً چند مرده حلاجید و در مقابل آنها چقدر حرف دارید و ثانیا می روید فکر می کنید و خودتان را نیرومند تر می سازید.

زمانی گفتم (و البته چوبش را هم خوردم) که آزادی و دین اگر از هم جدا شوند هر دو زیان می کنند و مراد از آزادی دقیقا آزادی اندیشه، آزادی بیان و آزادی تعیین سرنوشت بود. اگر آزادی و دین با هم باشند آزادی لطافت و تعالی پیدا می کند. اگر دین به معنی واقع در جامعه در کنار آزادی و همزیست با آزادی باشد آزادی از ولنگاری و بی بند و باری رهائی پیدا می کند.

یکی از اتهامات ما این است که آقایان طرفدار ولنگاری در جامعه اند! ابداً؛ دین وقتی بود اتفاقا آزادی را از ولنگاری جدا می کند، آزادی را لطیف می کند و تعالی می بخشد. آزادی هم اگر بود دین را پویا می کند، دین را از تحجر نجات می دهد، سبب می شود پیرایه هایی که در طول تاریخ به دین بسته شده است پیراسته شود. نیز آزادی دین را توانمند می کند تا پرسش ها و نیازهای زمان را بشناسد و هم بتواند جواب بدهد.

البته آزادی از حقوق اساسی است که در قانون اساسی ما هم آمده اسلام هم قبول دارد و هر انسان عاقلی علاقمند است تا در جامعه ما این آزادی وجود داشته باشد ولی اولویت با دانشگاه است. دانشگاه ها مرکز تولید اندیشه و مهارت اند و می توانند جامعه را هدایت کنند و اندیشه ها و رفتارها درست و راهکارها از دانشگاهها به جامعه تزریق می شود. طبیعتا وقتی آزادی را می خواهیم اولویت با دانشگاهها است که آن را داشته باشند آیا آزادی مطلوب در دانشگاه های ما هست یا نیست؟ آن چه امروز بر انجمن اسلامی شما می گذرد خود پاسخی است به این پرسش که آیا آزادی مطلوب در دانشگاه های ما هست یا نیست؟

وقتی وضع شما اینگونه باشد وضع دیگرانی که طور دیگری فکر می کنند و حق دارنددر مملکت آزادباشند به طریق اولی معلوم است.

البته در این فضا تشکل های دیگری به نام دانشجو و غیر دانشجویی در دانشگاه ها شکل می گیرند و فعال می شوند که می تواند به هویت دانشگاه و حرکت دانشجویی لطمه بزند. من اصلا به نیت آنها کار ندارم، ممکن است نیتشان خیر باشد.

در حالی که حرکت دانشگاهها باید مستقل باشد. به درستی گفته می شد که احزاب و گروه های رسمی در جامعه نباید دانشگاه را ابزار کار خود قرار دهند. حرکت دانشجویی نباید ابزار کار دیگران شود. یک حزب نیاید از این ظرفیت و استعدادی که دانشگاه هست برای اهداف خودش استفاده کند ولو اینکه با اهداف دانشجویی در خیلی از جاها هماهنگ باشد. هویت حرکت دانشجویی این است که مستقل و آزاد باشد خودش فکر کند خودش تصمیم بگیرد.

خوب اگر این سخن در مورد تشکل ها و احزاب که ذاتاً سیاسی اند درست باشد به طریق اولی در مورد نهادهایی که غیر سیاسی اند و حتی نهادهائی که قانونا و شرعا نباید در سیاست دخالت کنند صادق است. آنها نباید دانشگاه را ابزار کار خود قرار بدهند، این به زیان کشور و دانشگاه است، ولو نیتشان هم صد در صد خیر باشد.

بدتر اینکه مدیریت و گزینش دانشگاه و هرگونه فعل و انفعالی در دانشگاه واگذار شود به نهادهای غیر دانشگاهی و نهادهایی که نباید در سیاست دخالت کنند.

این ها نشانه بیماری جامعه و مدیریت آن است و درست همین ها است که باید اصلاح و درمان شود، اگر می گوئیم اصلاحات یعنی اینها باید اصلاح شود و روح انقلاب ما هم همین را می گوید و اگر نبود نشانه انحراف حتی از روح انقلاب و مواضعی است که امام داشتند.

در چنین فضایی اولا اندیشه ها و افکاری که نمی توانند عرضه شوند تبدیل به احساسات می شوند. شما وقتی نتوانستید فکر کنید و احساس خفقان کردید کم کم این فکر و نظر تبدیل می شود به احساسات و عصبانی می شوید و کم کم عصبانیت به نفرت مبدل می شود و به جای بحث و گفت و گو روش های خطرناک دیگری پدید می آید، همچنان که همیشه از دل نظام های استبدادی در آمده و مشکلات بزرگی ایجاد شده است.

و قبل از انقلاب و در آغاز انقلاب هم دیدیم و اگر نبود رهبری ممتاز امام و همبستگی امام و ملت قطعا جامعه ما با مشکلات خطرناک و ویران کننده ای مواجه می شد. به هر حال در جامعه ای که آزادی نباشد براندازی توجیه پیدا می کند.

وقتی چنین عدم تعادلی در جامعه پدید آمد، دو گانه های مصنوعی در جامعه ایجاد می شود اسلام و ضد اسلام؛ انقلاب و ضد انقلاب ؛دفاع از ارزشها و میهن و حقوق مردم و براندازی … و آن چه به نام اسلام، انقلاب، مصالح مردم و … مطرح می شود در واقع خواست و گرایش یک جریان و گروهی است که تمام امکانات را در اختیار می گیرد و برای انجام هر کار و رفتاری نیز مصونیت پیدا می کند و در عرصه تبلیغات و امنیت و … هم دست بالا را دارد.

در مقابل همه امکانات را از طرف دیگر که حتی اسلام و انقلاب و مردم را قبول دارد، ولی با گرایشی متفاوت می گیرند و امکان حرف زدن به آن ها نمی دهند و آن جریان نه تنها حرف می زند و مصونیت دارد بلکه سعی می کند تمام ارکان حاکمیت را در دست خود بگیرد. آن وقت چه فضایی ایجاد می کنند؛ ببینید نصب رئیس دانشگاه با چه ملاکی است چگونه انجام می شود؟دوگانه هم ایجاد می شود. هر کس آن تفکر را نپسندد ضد اسلام و ضد انقلاب و ضد مصالح مردم و برانداز و وابسته به بیگانه می شود.

فراموش نکرده ایم که در آخر مجلس گذشته گزارشی از کمیسیون اصل نود منتشر شد که عیناً تکرار دروغ ها و تهمت هایی که سه سال است زده می شود بود. اگر اقدام آقای رئیس جمهور یک بداخلاقی بود که بود ایشان لااقل یک نوار پخش کرد ولی آنها بدون حتی یک سند آن همه تهمت و افتراء زدند و کسی هم متعرض آنها نشد.

خوب اگر کسی بگوید این وضع خوب نیست و باید اصلاح شود باید او را ستود، نه این که ملامت کرد. دانشجویان و استادان ما با علاقمند به رفتن از کشور هستند، چنان که آمار مهاجرت نگران کننده است و یا دلخوری هایی پیدا می کنند که بعداً ممکن است جاهای دیگر سر در بیاورد یا بی تفاوت شوند و فقط دنبال زندگی روزمره می روند و درد مردم را فراموش می کنند.

در جامعه هم چند بحران به وجود می آید: بحران اعتماد، یعنی جدایی مردم از حکومت که فاجعه آمیز ترین مسأله است. بحران اقتصادی، شما می بینید الان در چه وضعی هستیم چه امکاناتی از مملکت از بین رفت نه معیشت مردم درست شد نه عدالت نه امید به اینده زیاد تر شد و بحران انسانی و سرمایه انسانی یعنی سرمایه های انسانی که از بین می رود و در مقابل گسترش فساد تباهی و مسائلی نظیر این و نا امنی اینها نتیجه نبودن آن فضا است.

دو اصل را ذکر می کنم که اگر روی آن ها کار بشود خوب است. اگر دولتی بخواهد بیاید و برنامه اش را در عرصه دانشگاه در جهت تأمین این اصل ها قرار دهد کار بزرگی کرده است:

۱- استقلال دانشگاه ها از هر نیروی بیرونی، از جمله وزارت علوم که در واقع نقش وزارت دفاع را نسبت به نیروهای مسلح دارد یا باید داشته باشد.

۲- واگذاری کار علمی و مدیریتی به خود دانشگاه و حذف معیارهای امنیتی و خاص سیاسی در گزینش و سایر امور. کاری که ما شروع کردیم و نیمه تمام ماند دانشگاه را باید دانشگاه اداره کند گروه های علمی را باید خودشان تعیین کنند.

۳- آزادی فعالیت های صنفی و سیاسی در چارچوب قانون

واقعا همه گروه ها همه انجمن ها تشکل ها بتوانند کار بکنند و دردرجه اول بازکردن فضا برای تشکل های دینی سیاسی سابقه دار و مستقل

در مورد انتخابات چند نکته را عرض می کنم:

یکی مسأله تئوریک و نظری است که از ما انتظار می رود انجام دهیم آیا صرف آمدن افرادپای صندوق و رأی ریختن این انتخابات است؟ در صورتش بله هست ولی به لحاظ نظری باید تبیین و توجیه شود که انتخابات چیست و چه جایگاهی دارد و بعد که فهمیدیم چیست تلاش کنیم در واقع هم همین طور شود.

انتخابات مبتنی بر چند پیش فرض است پیش فرض اول اینکه حاکمیت از آن مردم است یعنی مردم حاکم بر سرنوشت اند، والا انتخابات معنی ندارد یا امر تشریفاتی و زینتی است.

دوم اینکه برای اینکه این حق مسلم ادا شود باید آزادی از ترس، اجبار، ارعاب و فریب وجود داشته باشد تا طرف بتواند آنچه دلش می خواهد ابراز کند و نیز باید جامعه توجیه شود که انتخابات روح دموکراسی است.

نمی شود دموکراسی را مردود دانست و باز هم مدعی شد که انتخابات مورد قبول است. و نمی توان به حاکمیت مردم بر سرنوشت اعتقاد نداشت و مدعی داشتن دموکراسی شد. نمی شود که همه این ها را قبول داشت، ولی آزادی های مطلوب که شرط و بستر وجود آن ها است نباشد.

پس یک کار اصلی توجیه انتخابات و تبیین چیستی آن و انتخابات مطلوب است، برای بالا بردن آگاهی جامعه.

نکته دیگر این که انتخابات عملاً باید منشاء انسجام جامعه و تقویت روح ملی و گسترش اعتماد عمومی و … شود که خود این ها دفع کننده بسیاری از تهدیدها و مشکلات خواهد بود و نیز راه را به سوی توسعه مشارکتی باز می کند.

همه ما باید در این زمینه احساس مسؤولیت کنیم به خصوص در این موقعیتی که از داخل و خارج خطرات بزرگی جامعه ما را تهدید می کند.

مطمئنا الان مسأله اقتصادی حاد ترین مسأله است، بخصوص که بنیاد های اقتصادی در جامعه ما لطمه دیده و معیشت مردم سخت شده است، اما من می گویم هنر ما باید این باشد ارتباط بین شعارهای اساسی خودمان و این مسائل را پیدا کنیم.

باید مشخص کنیم آیا وقتی می گوییم جامعه مدنی حاکمیت قانون، احترام به حق حاکمیت مردم، آزادی، عدالت و … آیا نتیجه آن کاهش فقر و بالا رفتن امید به آینده و احساس حرمت و امنیت بیشتر از سوی مردم نیست؟

باید بگوییم مراد ما از توسعه همه جانبه توأم با عدالت که شعار مهم اصلاح طلبان است چیست و چه آثاری در زندگی عینی و ذهنی جامعه پدید می آورد. حاد بودن مسائل اقتصادی نباید موجب فراموشی شعارهایی شود که اگر عملی می شد این وضع اقتصادی بد هم پیش نمی آمد.

در این مرحله بیاییم فکر خود را بیان کنیم، هر چند راه های عرضه آن بسته یا به شدت تنگ باشد، ولی بگوییم در چارچوب انقلاب و قانون که مورد قبول ما است، چه راه حل هایی داریم. بگوئیم وضع مملکت چیست و ما چه می خواهیم بکنیم و چقدر می توانیم این کار را بکنیم؟ در واقع به جای شخص محور، برنامه محور و مطالبه محور بشویم.

به جامعه مسائل را بگوئیم و اگر واقعا شرایطی باشد که یک حداقل اطمینان هایی وجود داشته باشد افراد و گروهها بیایند فکر می کنم هم برنامه اش را داریم و هم افرادی که بتوانند بیایند و ممکلت را از این وضعی که هست نجات دهند.

باید سعی کنیم دیدگاهها را نزدیک کنیم و به یک جمع بندی برسیم.

البته نمی شود در مهمترین مسأله که همانا انتخابات است نظر بسیاری از آنان که هزینه دادند و به حصر و حبس و محدودیت ها گرفتار شدند را نادیده گرفت. درست است که باید جهت فکر و فعالیت خود را جامعه و تلاش برای ارتقاء فکری و اعتلاء بینش و منش مردم قرار داد، اما در کشورهایی نظیر کشور ما اگر نگاه به قدرت نداشته باشیم نمی توان فعالیت مدنی و اجتماعی نیز داشت اگر دولت با شما معارضه داشته باشد، در مقابل شما خواهد ایستاد. اما شما و مردم در مورد تصمیم گیری من اصلا نگران نباشید. من یک فرد در مجموعه عظیم اصلاح طلبان هستم و نظر خودم را دارم و در عین حال در عمل به نظر جمع (که امیدوارم اجماعی باشد) احترام می گذارم.

در ابتدای این دیدار حاضرین در جلسه به بیان دیدگاهها و نظرات خویش پرداختند.