نسبت دین‌داری و آزادگی با مرگ مهسا امینی

ولی‌‌الله شجاع‌پوریان، مدیرمسئول روزنامه همدلی نوشت:

همدلی: مرگ تلخ و دردناک مهسا امینی دختر ۲۲ ساله کردی که با گشت ارشاد گره خورد، مردم ایران را در اندوه و عزا فرو برد. کمتر شهروندی است که در چند روز گذشته تأثر و تأسف خود را از این بی‌تدبیری و فاجعه‌ تلخ ابراز نکرده باشد؛ برخلاف بسیاری از پدیده‌های اجتماعی و سیاسی که با نوعی دوقطبی و برداشت‌های دوگانه و کاملاً متضاد در جامعه همراه است، مرگ مهسا امینی فارغ ازآنچه روایت می‌شود یا توسط دوربین‌های مداربسته به نمایش درمی‌آید، نوعی حس مشترک را در میان تمام طیف‌های فکری و اعتقادی و سیاسی به وجود آورده است. چه‌بسا بخش زیادی از شهروندانی که این روزها به موضوع گشت ارشاد و حجاب اجباری اعتراض دارند، خود افرادی متدین و مذهبی هستند که باور محکمی هم به مقوله حجاب و پوشش دارند، اما آنجا که بحث حجاب اجباری و چنین رفتارهایی به میان می‌آید، حتی طیف مذهبی نیز منتقد نحوه مواجهه حاکمیت با این پدیده هستند.

شوربختانه سال‌هاست آثار شوم گشت ارشاد و نحوه برخورد آن‌ها با شهروندان برای بسیاری از دلسوزان و نخبگان آشکارشده، اما اقلیتی در حاکمیت با تنگ‌نظری بر تداوم این رویکرد خطا و اشتباه که تبعات سخت و ناگواری هم برای مردم و هم برای نظام دارد، اصرارمی ورزد. هر بار که تصاویری از برخورد تلخ گشت ارشاد با دختران این سرزمین در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود، موجی از تنفر و نارضایتی در جامعه ایجاد می‌شود، بخش زیادی از توان و انرژی مدیران و دستگاه‌های فرهنگی و سیاسی و تریبون‌های رسمی نظام به توجیه آن واقعه صرف می‌شود. همگان از ضرورت بازبینی در سیاست‌های مقابله با موضوع حجاب و گشت ارشاد سخن می‌گویند اما هر بار با فروکش شدن تب‌وتاب حادثه‌ی رخ‌داده، موضوع به فراموشی سپرده می‌شود تا چندی بعد که باز خانواده یا دختری از این سرزمین به نحوی قربانی تازه این‌گونه رفتارها تبدیل شود.

بعید می‌دانم که هر شهروند ایرانی که دختری در خانه دارد، وحشت چنین برخوردهای عجیبی او را دچار کابوس و نگرانی نکرده باشد، صادقانه بگوییم چند درصد از دختران این سرزمین از جنس دخترانی، دارای همان پوششی هستند که مهسا امینی را روانه گشت ارشاد کرد؟ این یعنی هرکدام از دختران ما می‌توانند روزی طعمه گشت ارشاد باشند! تا کی می‌توان تبعات یک تصمیم ضدفرهنگی و اشتباه را به خبط و خطای فردی یک مأمور پلیس تقلیل داد؟ آیا در حاکمیت عقلانیتی که به نتیجه میدانی افکارسنجی در خصوص انزجار اکثریت مردم‌ از این رفتارها بنگرد، وجود ندارد؟

انتشار فیلم دوربین‌های مداربسته با نیت اثبات عدم برخورد با مهسا امینی در دفتر گشت ارشاد چیزی از درد این اتفاق کم نمی‌کند و متأسفانه جامعه را اقناع نکرده است. بلکه برعکس، این سوال را پررنگ‌تر کرده که با روان جامعه چه کرده‌اید که دختر معصوم ۲۲ساله‌ای با سلامت کامل روانه گشت ارشاد می‌شود اما – حتی با فرض سکته اعلام‌شده – در هیات جنازه‌ای به دامن خانواده برمی‌گردد؟ حتی برفرض داشتن مشکلات زمینه‌ای برای مهسا امینی، چه تضمینی وجود دارد که گشت ارشاد دختران دیگری را که دارای بیماری‌های زمینه‌ای مشابه باشند، قربانی بی‌فکری و سختگیری خود نکند؟! در ماجرای قبلی مادری در مقابل خودرو گشت ارشاد ضجه می‌زد که دخترش دارای بیماری قلبی است و با التماس از مأموران تقاضا می‌کرد او را بازداشت نکنند، آیا به گفته او توجهی‌ شد؟

واقعیت آن است که با هر نوع نگاه و رویکردی، گشت ارشاد و برخورد اجباری با حجاب هم وهن به اسلام و مقوله حجاب است هم وهن به مردم و دختران این سرزمین که حجاب را نه در پوشش، بلکه در رفتار و مرام و منش می‌بینند، امتیازی چون حجاب این روزها با بی‌تدبیری و بدسلیقگی قربانی تنگ‌نظری عده‌ای شده و سکوت علمای دین و دلسوزان بیش از این شایسته نیست. در اربعین حسینی جمله معروف «اگر دین ندارید، دست‌کم آزاده باشید» بیش از هر آیه و روایت و حدیثی بر باور ما می‌نشیند و نیازمند تکرار و تأمل است