نتایج مثبت نخریدن آجیل شب عید

خورنا: حال در نبود نظام‌های صنفی و نهادهای مدنی که بتوانند برای برخورد سازمان‌یافته با مسائل اقتصادی تبلیغات و فعالیت بکنند، تنها امکانی که برای مبارزه با مشکلات اقتصادی باقی‌مانده است شاید همین کاری باشد که این روزها در ایمیل‌ها و اس ام اس‌ها دست به دست می‌گردد.

این حرکت با متمرکز شدن بر روی هماهنگی در نخریدن آجیل شب عید آغاز شده است. در این میان ممکن است بسیاری از افرادی که از این تصمیم خبردار می‌شوند یا اس‌ام‌اس و ایمیلی را در این باره می‌خوانند با خود بگویند که بی‌فایده است، باز هم خواهیم دید که شب عید در خانه همه ظرفی از آجیل روی میز برای پذیرایی از مهمان‌ها گذاشته شده است. این گفت‌وگوی ذهنی خبر از یک نوع بی‌اعتمادی دارد، چرا که فرد هماهنگ شدن برای یک هدف را تا کنون زیاد به چشم خود ندیده است، بلکه هر چه بوده، در جهت عکس جریان هماهنگی بوده است. طبعا تنها فرصت باقی‌مانده همین است که مرم تصمیم بگیرند کالایی را بخرند یا نخرند. حال باید دید این کار به نتیجه می‌رسد یا خیر؟ و نتیجه‌اش چه پیامدهایی دارد.

به اعتقاد من اگر این حرکت علاوه بر فضای مجازی، در فضای واقعی بیرون هم نقل مجالس شود و در هر فرصتی افراد در گفت‌وگوهای خود در تاکسی، جمع دوستان و فامیل، در مغازه و به طور کلی در عرصه عمومی درباره این تصمیم صحبت کنند، مسلما نخریدن آجیل شب عید بحث روز می‌شود و مخاطبان گسترده‌ای پیدا می‌کند و اثرگذاری آن بیش از پیش می‌شود. آن وقت است که می‌توان به نتایج مثبت این کار امیدوار بود. به نتیجه رسیدن این حرکت به منزله یک پیروزی بسیار بزرگ خواهد بود که مردم به دست می‌آورند و به زودی آثار مثبت آن را مشاهده خواهند کرد. هرچند خریدن آجیل شب عید سنتی است که در میان خانواده‌های ایرانی جا افتاده است و برایشان مهم است، اما این نخریدن به منزله فراموشی سنت‌ها نیست. با این حرکت نه‌تنها سنت‌ها فراموش نمی‌شوند، بلکه بقای آنها تضمین می‌شود. در این صورت شاید سال آینده خانواده‌های بیشتری بتوانند از اجرای این سنت که رو به گران شدن و خاص شدن است لذت ببرند.

بنابراین با اجرای موفقیت‌آمیز این تصمیم اولا یک همبستگی اجتماعی مثل یک هدف مشترک و فراگیر ایجاد شده است، از طرفی این همبستگی اجتماعی می‌تواند آثار ملموس اقتصادی داشته باشد. مسلما در صورت نخریدن همگانی مردم، انبارهای پسته یا آجیل مشتری‌های فراوان نخواهند داشت و قیمت‌ها سقوط خواهند کرد. در اینجا باید اشاره کنم که بخش عمده‌ای از مشکلات ما کم ‌اعتمادی اجتماعی به شرایط بیرونی و حتی به همدیگر است. فرض کنید قیمت دلار بر اساس تصمیم‌گیری دولت به ۲۵۰۰ تومان می‌رسد، اما نگرانی مردم از اوضاع اقتصادی باعث می‌شود که این قیمت بالاتر هم برود، زیرا در اینجا به علت این کم ‌اعتمادی، جریان برعکس است و وقتی چیزی گران می‌شود، با هجوم مردم به سمت آن کالا مواجه می‌شویم. این ماجرا قطعا به گران شدن آن کالا دامن می‌زند. در حالی‌که اگر جایی همبستگی اجتماعی ایجاد شود و مردم قبول کنند که نخرند یا اقبال نکنند، می‌توانند روی قیمت تاثیرگذار باشند و این پیشرفت بزرگی است.

در شرایط فعلی آجیل شاید یک کالای اساسی و ضروری نباشد، اما اگر روی این قضیه که حالا شاهد پا گرفتن آن هستیم کار شود، و آثار آن مشخص شود قطعا روی مسائل دیگر هم تاثیرگذار خواهد بود.

اگر یک هدف مشترک پیدا شود، آثار آن بسیار خوش‌یمن خواهد بود.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *