به مناسبت نودمین سالگرد ثبت ملی هرمز اردشیر صورت گرفت:

گفتگو خورنا با خالق کتاب مومیایی هرمز اردشیر

نویسنده کتاب مومیایی هرمز اردشیر در گفتگو با خورنا می‌گوید: این کتاب داستان شهریست پنهان شده در زیر شهری دیگر؛ شهری فراموش شده در زیر اهواز کنونی که در آن داستانی عاشقانه در زمان ساسانیان به داستانی دیگر در زمان ما پیوند می‌خورد؛ داستانی تخیلی اما آمیخته به حقیقت و در هم تنیده با فلسفه‌ عشق.

علی‌ یار زارعی نویسنده، داستان نویس و کارگردان پیشکسوت صدا و سیمای خوزستان و صاحب آثاری چون چینوی، چابکسوار، آرامستان لهستانی‌ها، کلل‌کوسه و مجموعه داستانهای «هفتکل، شهر هفت نشانه» است که از ۱۲ سالگی کار نویسندگی را برای مجله‌ها آغاز کرده و در سال ۱۳۴۲ خورشیدی نخستین داستانش با نام «برای اونا که مردن» را در مجله‌ خوشه به چاپ رسانده است.

او به تازگی رمان بلندی با نام «مومیایی هرمز اردشیر» را منتشر کرده که در ۵۹ صفحه و بهای ۳۵۰۰۰ تومان از سوی انتشارات برسم به چاپ رسیده است.

امروز چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۰ به مناسبت نودمین سالگرد ثبت ملی هرمز اردشیر به سراغ استاد زارعی رفتیم و با او در مورد این کتاب به گفتگو نشستیم.

خورنا: این رمان یا داستان بلند در چه زمینه‌ای است درباره اش توضیح دهید؟

کتاب واقعیتی است آمیخته با تخیل با بن مایه‌ تاریخی که سه فصل دارد و از سوی انتشارات برسم تهران منتشر شده است.

فصل نخست کتاب اشاره به شهر باستانی هرمز اردشیر دارد که زیر خاک شهر فعلی اهواز مدفون شده و گروهی باستان شناس برای کاوش های علمی و باستان شناسی به این شهر می‌آیند.

فصل دوم نیز درباره‌ پیشینه‌ شهر هرمز اردشیر است که داستان این فصل در زمان ساسانیان اتفاق می‌افتد و ماجرای عشق عمیق دختری از طبقه‌ کارگران و پیشه‌وران با پسری از طبقه اشراف را حکایت می‌کند.

فصل سوم کتاب اگرچه به زمان حال و گروه باستان شناسی‌ برمی‌گردد اما در پایان با فصل دوم گره می‌خورد و عشقی شور انگیز را به نمایش می‌گذارد.

شیوه نگارش فصل نخست و سوم مانند هم است اما شیوه نگارش فصل دوم متفاوت است. برای نوشتن این فصل به کتاب‌های عهد باستان مانند کارنامه اردشیر بابکان و کتاب های دیگر مراجعه کردم. سعی‌ام بر این بود که شیوه‌ نگارش این فصل به شیوه نگارش زمان ساسانیان نزدیک باشد فرهنگ‌های لغت بسیاری را زیر و رو کردم تا در نگارش این فصل فقط از واژه های پهلوی و باستانی استفاده شود و این کاری دشوار و وقت ‌گیر بود.

در این رمان هم به تاریخ توجه شده هم به جغرافیا. همچنین روابط اجتماعی مردم، شیوه‌ زیست و نگرش آن‌ها به مسائل اجتماعی و مذهبی نیز به خوبی در این رمان عشقی _تخیلی گنجنانده شده است.

خورنا: چطور شد به فکر نوشتن چنین موضوعی افتادید؟

فرزندم اشکان زارعی که دانش آموخته‌ تاریخ و نویسنده و پژوهشگر در این زمینه است و خود چندین مقاله درباره هرمز ‌اردشیر و تاریخچه‌ اهواز دارد نوشتن چنین رمانی را به من پیشنهاد داد.

خورنا: آیا داستان این رمان تخیلی و زاییده‌ ذهن شماست یا با واقعیت تطابق دارد؟

داستان تخیلی است اما مبتنی بر واقعیت های تاریخی می‌باشد. زیرا شهر هرمز اردشیر واقعیتی است انکار ناپذیر که در ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ خورشیدی ثبت ملی شده و آثار و نشانه های آن باقی است مثل گوردخمه های پارک کوهساران، تپه‌ای در محله‌ آسیا آباد موسوم به تپه‌ بی‌سیم و نیز آثار بدست آمده‌ای که هر از چند‌گاهی در جای جای اهواز از زیر خاک بیرون کشیده می‌شود مانند سازه‌ها و ظروفی که دهه‌ ۸۰ خورشیدی زمان حفر مترو در میدان خلیج‌فارس ( دروازه) پیدا شد.

همچنین بیشتر تاریخ ‌نگاران و جغرافیدانان مسلمان به این شهر و ویژگی‌های آن اشاره کرده‌ و نقشه شهر نیز در منابع موجود است و عکس روی جلد کتاب از نقشه کتاب ممالک و مسالک اصطخری برداشت شده است.

خورنا: ازچه منابعی برای نوشتن این رمان استفاده کردید؟

مقاله‌های فرزندم درباره‌ هرمز اردشیر و پیشینه‌ اهواز که منطبق بر منابع تاریخی نوشته و نیز مطالعه‌ کتاب‌هایی مانند کتاب کریستین‌ سن، ولادیمیر لوکونین و علی سامی که به جنبه‌های مختلف زمان ساسانیان پرداخته‌اند.