۱۰ نهاد فرهنگی خصوصی، پرتلاش و موفق خوزستانی

دکتر عباس امام

( نویسنده، مترجم، و خوزستان پژوه)

 

مقدمه

طی حدود ۲۰ سال گذشته، استان خوزستان شاهد پیدایش و گسترش نهادهای فرهنگی خودجوش متعددی بوده است. این نهادهای مستقل فرهنگی خوزستانی در زمینه های گوناگونی فعالیت می کنند؛ از کتاب و کتابخوانی، تا شاهنامه خوانی و موسیقی محلی، از گسترش فرهنگ عامه تا تشکل های مرتبط با گردشگری و حفظ و حراست از میراث فرهنگی استان، و از انجمن های قصه خوانی تا گروه های علاقه مند به امور فرهنگی کودکان و نوجوانان. با ظهور شبکه های اجتماعی ارتباطی در همین بازه زمانی، شعاع و عمق اثرگذاری این گونه نهادها بیشتر و بیشتر شده است. جامعه هدف این نهادهای فرهنگی هم جوامع شهری بوده و هم جوامع روستایی، آن هم در سرتاسر استان خوزستان. شمار این تشکل ها در سرتاسر شهر ها و شهرک های خوزستان سر به ده ها مورد می زند و صدها نفر در چارچوب این گروه ها اوقات خود را با مباحث و اقدامات فرهنگی غنا می بخشند. این رویداد ها، نشانه های رشد و بالندگی زندگی بخش هایی از مردم جامعه و ارتقای سبک زندگی فرهنگ-محور است. لازم به ذکر است که تقریبا تمام این نهادهای خودجوش و مردمی با ابتکار و دلسوزی اشخاصی حقیقی شکل گرفته اند و هزینه های گزاف پیگیری اهداف این گونه گروه ها نوعا برعهده بنیانگذاران فرهنگ دوست استان بوده است. با توجه به افتخارآفرینی های برخی از این نهادهای فرهنگی خوزستان در سطح شهرهای استان، کشور، و حتی خارج از مرزهای ایران بجاست تا همگان با تعدادی از این تشکل ها، پیشینه شکل گیری آن ها، بنیانگذاران آن ها و کارنامه عملیاتی ایشان آشنا شویم.  ما در پایین به معرفی فقط ۱۰ نهاد از این دست می پردازیم، هرچند این ده  نهادپرتلاش، موفق، و پایدار به مثابه مشت هستند نمونه خروار. هدف شناسایی ، شناساندن، و ارجگزاری به فعالان این عرصه ارزشمند و نیز تشویق دیگران به  الگوگیری از این نهادها در مشارکت در انجام این امور واقعا عام المنفعه هست. امید است سازمان های فرهنگی ذیربط مسول پشتیبانی از این نهادهای خودجوش مردمی نیز از یاری رساندن شایسته به این نهادها دریغ نکنند تا موجب دلگرمی بنیانگذاران و کاربران خدمات و امکانات این موسسات شوند.

  1. کتابخانه تخصصی خوزستان شناسی( اهواز)

این کتابخانه که زیرمجموعه ای است از نهادی خصوصی به نام “کتابخانه علوم ایران” در اهواز واقع شده و فعالیت خود را از سال ۱۳۹۵ آغاز کرده است. “کتابخانه” همچنان که از عنوان ان پیداست مرکزی است برای نگاهداری کتاب ها و نشریات مرتبط با تاریخ، فرهنگ، تمدن، ادبیات و هنر خوزستان. بنیانگذار این کتابخانه آقای خلیل ناصری پور ( با همکاری و همراهی موثر همسرشان سرکار خانم  نسرین خضوعی)می باشد که این مرکز فرهنگی را با هزینه شخصی میلیاردی در خیابان ۱۲ شرقی کیانپارس اهواز دایر کرده است. در “کتابخانه”، صدها جلد کتاب درباره خوزستان در فضایی بسیار مناسب گردآوری شده که می تواند مورد استفاده پژوهشگران  و مردم عادی قرار گیرد. افزون بر این، این کتابخانه دارای یک سالن سخنرانی نیز می باشد که برای مناسبت های گوناگون فرهنگی درآنجا گردهمایی صورت می گیرد و حضار به سخنرانی شخصیت های صاحب نظر گوش فرا می دهند. “کتابخانه تخصصی خوزستان شناسی” اهواز همچنین تا کنون ده ها دوره ادبی- هنری ( شب شعر، قصه خوانی،     ) نیز برگزار کرده است، و برای برخی مناسبت های ملی فرهنگی مانند شب یلدا و امثال( بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و نیز قیصر امین پور) آن برنامه هایی تدارک و به صورتی موفق اجرا کرده است. یادآور می شود که چندی است مدیریت امور فرهنگی این نهاد با همکاری مثمر ثمر شاعر مطرح خوزستانی فردین کوراوند صورت می گیرد که موفق شده است به فعالیت های ادبی کتابخانه حال و هوای تازه ای ببخشد.

 

  1. کتابفروشی محام ( اهواز)

کتابفروشی مُحام با زیر بنایی بالغ بر ۳۰۰ مترمربع و داشتن بیش از ۷۰.۰۰۰ عنوان کتاب و بهره گیری از راهنمایانی کارشناس و با تجربه در زمینه کتاب، توانسته سهم ارزنده ای در پیشرفت فرهنگی و هنری شهر اهواز (نخستین پایتخت کتاب ایران) داشته باشد. انتخاب مُحام به عنوان کتاب فروشی برتر کشور در امر ترویج کتاب خوانی در سال ۱۳۹۴ توسط وزارت فرهنگ و ارشاد، افتخار بزرگی است که این مجموعه به پاس تلاش هایش برای شهر اهواز و استان خوزستان به ارمغان آورده است. کتاب مُحام موضوعات گوناگونی همچون: فلسفه، تاریخ، شعر، هنر و کتب نفیس، داستانی، کودک و نوجوان، روان شناسی، مذهبی، کمک درسی و زبان های خارجه را در مجموعه ی خود گرد آورده است. از دیگر خدمات فرهنگی کتاب مُحام، تهیه و نشر « کتابنامه مُحام » است. این نشریه که از سال ۱۳۸۹ تا کنون منتشر می شود محلی است برای آشنایی با کتاب های جدید و پیشنهادات راهنمایان محام و معرفی نویسندگان، مترجمان کشور و بویژه هم استانی های عزیزمان. کتاب مُحام  همچنین با دعوت از نویسندگان به نام کشور و برگزاری مجالس شعر خوانی و جشن های رونمایی کتاب با حضور نویسندگان و مترجمان، فضایی را برای تبادل نظر خوانندگان و مولفان و گفتگوهای سازنده اهل ادب فراهم آورده است. از کوششگران پرتلاش این تشکل می توان از این افراد نام برد: احمد عبدالحسینی ، کریم فریسات، فرانک پورملکی، حسین ساکیه، و وحید قربانی.

 

۳. انجمن قصه (دزفول)

“انجمن قصه دزفول” ، در سال ۱۳۷۷ توسط  افرادی مانند مسعود یامین پور، مهران بقایی، همایون نورعلی پور، حبیب شوکتی نیا و حسن فریدی راه اندازی شد. اکنون سال هاست گرداننده اصلی این تشکل، مهران بقایی است با تنی چند از دیگر یارانش، با کارنامه ای پربار و ۲۳ ساله که گزیده ای از آن  فعالیت ها به شرح زیر است:

  • صدها نشست داستان خوانی و نقد داستان کوتاه
  • ده ها نشست نقد فیلم
  • دعوت و گفتگو با نویسندگان حرفه ای و مطرح ایران به صورت حضوری و غیر حضوری مثل ( قباد آذرآیین ، نعمت نعمتی ، هاشیم حسینی، حبیب باوی ساجد، قاضی ربیحاوی ، ابراهیم گلستان ، عباس معروفی، جهانگیر هدایت، شهلا آبنوس، مظاهر شهامت، ابراهیم دمشناس ، علی باباچاهی)
  • ده ها بزرگذاشت برای نویسندگان و نامداران ادبی ایران و جهان
  • برگزاری همایش ملی و یک روزه ی بزرگداشت ملا محمد تقی ناهیدی دزفولی
  • ده ها رونمایی از کتاب های منتشر شده ی نویسندگان و شاعران محلی
  • انتشار شش شماره فصلنامه ی ( شهرزاد)
  • برگزاری ده ها کنفرانس تخصصی ادبیات داستانی مثل کنفرانس ادبیات جنگ ، مینی مالیسم ، شخصیت های ماندگار داستانی ، نقد ادبی، اسطوره شناسی، روانشناسی و فلسفه ی ادبیات
  • سفر های متعدد ادبی به شهرهای همجوار  و برگزاری جلسات مشترک داستان خوانی
  • راه انداری صندوق حمایت از چاپ و نشر
  • راه اندازی واحد کودک و نوجوان
  • برگزاری نخستین کنسرت موسیقی گیتار کلاسیک و فلامینگو
  • دریافت نشان ویژه ی جشنواره ی ملک الشعرای بهار به عنوان انجمن ادبی برتر کشور

 

  1. کانون فرهنگی- پژوهشی شاهنامه ( دزفول)

این حرکت فرهنگی در آغاز با حرکت خودجوش جمعی از علاقمندان به ادب فارسی با مدیریت زنده یاد  مهندس مجید زرکی به صورت نشست های دوستانه، کار خود را آغاز کرد و در ادامه مسیر  توانست مجوزهای لازم  را از نهادهای فرهنگی شهرستان دزفول چون اداره ارشاد اسلامی و اداره کتابخانه های عمومی کسب نماید و با عنوان “انجمن شاهنامه خوانی شهرستان دزفول”  به فعالیت خود ادامه دهد،.با گسترش دامنه فعالیت های انجمن و اقبال عمومی به این جنبش ادبی-  فرهنگی، این نهاد با عنوان”  کانون فرهنگی پژوهشی شاهنامه  شهرستان دزفول”  در ساختار سازمان های مردم نهاد به ثبت ملی رسید. با درگذشت شادروان مجید زرکی، این کانون به پشتکار گروهی از یاران نزدیک زنده یاد زرکی( مانند دکتر معافی) با شوق و برنامه ریزی به کار ارزشمند و پایدار خویش ادامه می دهد. برخی از نمونه اقدامات فرهنگی شاهنامه پژوهی و فردوسی شناسی این نهاد بقرار زیر است:

– تلاش در جهت ارتقای سطح فکری، فرهنگی و ادبی جامعه با تمرکز بر بازخوانی، پژوهش، نقد و بررسی متن شاهنامه فردوسی

– آشنا کردن مردم به ویژه نسل جوان با شاهنامه فردوسی.

– ایجاد بستر مناسب در جهت معرفی صحیح شاهنامه به کودکان و نوجوانان.

-برگزاری جلسات مستمر هفتگی در راستای اهداف کانون( حداقل ۴۰ جلسه هفتگی در سال)

– برگزاری همایش، بزرگداشت و سمینارهای فرهنگی و ادبی با موضوعیت شاهنامه و فردوسی (حداقل دو برنامه در سال)

-برگزاری دوره‌های آموزش شاهنامه خوانی و نقالی.

 

  1. گروه فرهنگی- گردشگری مهرازی آبادان و خرمشهر( مستقر در آبادان)

این گروه، بیش از یک دهه فعالیت گسترده و پرتوان در زمینه امور فرهنگی حول محور گردشگری آبادان و خرمشهر ( و نیز دیگر شهر های استان خوزستان )دارد. تلاش های پرثمر و جالب توجه این گروه با محوریت مهندس ایمان اسپرغم و برخی همکاران وی از جمله آقای شاهوردی( عکاس و فیلمبردار) و نیز خانم مهندس شیرالی( عکاس با ذوق) صورت گرفته و می گیرد. مهندس ایمان اسپرغم با توان و ذوقی مثال زدنی نزدیک به ۲۰ سال را نیز صرف راه اندازی یک موزه مردمشناسی شخصی بسیار دیدنی درباره فرهنگ آبادان و خرمشهر ( با تکیه بر  نگهداری و نمایش اشیای باقی مانده از زمان شکل گیری آبادان و پالایشگاه تاریخی آن) کرده است که جای تحسین بسیار دارد ؛ موزه ای بسیار کوچک که تا کنون مورد بازدید هزاران نفر قرار گرفته است. از ابتکارات فرهنگی گروه مهرازی، راه اندازی گروه های گردشگری در آبادان، خرمشهر، منطقه مینوشهر و سایر نقاط استان در قالب کاروان های خودرویی است که از این نوآوری بسیار استقبال شده است و امید است با رعایت تمامی نکات و مقررات راهنمایی و رانندگی این ابتکار خدای ناکرده به حوادثی ناگوار منجر نشود. آخرین گردشگری کاروانی این گروه با حضور سرنشینان ۴۶ خورو و یک دستگاه اتوبوس در تاریخ ۵ تیرماه به شوشتر( به مناسبت روز ثبت جهانی شوشتر) صورت گرفت که طبق گزارشات استقبال از آن  هم در آبادان و هم در شوشتر بسیار دیدنی بوده است.

از مهمترین اهداف و عملکرد های این گروه موارد زیر قابل یادآوری است:

  • تاکید بر تنوع قومی – فرهنگی منطقه به عنوان ظرفیتی کم نظیر در همزیستی مسالمت امیز مردمان محل در بیش از صد سال گذشته
  • تاکید بر بازدید از محله های گوناگون این دو شهر و مناطق اطراف آن ها در راستای جلب توجه به حفظ بافت معماری خاص هردو شهر برای انتقال به نسل های فعلی و آینده
  • آموزش مستقیم و غیر مستقیم مسایل زیستمحیطی
  • توجه به توسعه پوشش گیاهی در منطقه
  • هشدار دهی به نهادهای مربوطه جهت پیشگیری از ویرانی محل ها و مکان های تاریخی و فرهنگی و نیز ابنیه متعلق به شرکت نفت ( نهاد اصلی مسوول شکل گیری این شرکت- شهر تاریخی ایران و منطقه خاورمیانه)
  • کمک به انجام نیکوکاری و توانمتد سازی کودکان و بزرگسالان معلول
  • ارتقای نشاط اجتماعی نسل جوان و خانواده ها به عنوان یکی از مولفه های حیاتی زیست در منطقه ابادان و خرمشهر در دوران بعد از جنگ

 

  1. سروسایه فکن پارسیان( مسجد سلیمان)

این نهاد  از سال ۱۳۸۶ با هدف نقالی و شاهنامه خوانی با همت یک زوج هنری با ذوق و پر توان به نام های آقای اردوان بیرگانی و همسرش خانم مهرانگیز قلاوند شکل گرفته است. اردوان و مهرانگیز با زمینه آشنایی پیشین خود با سنت “رستم خوانی” تک نفره و مرد -محوردر ایل بختیاری، کوشیدند تا متناسب با نیاز زمانه نوعی نوآوری نمایشی جدید نقالی دونفره و دو جنسیتی را به بوته آزمایش بگذارند. با این نوع اجرا، هم ضرباهنگ جاندارتری گرفت و هم نمایشی تر گردید. اتفاقا، این ابتکار به سرعت مورد استقبال عوام و خواص قرار گرفت. دعوت از این زوج نقال شاهنامه خوان چنان گسترده شد که محافل فرهنگی – هنری بسیاری در سرتاسر کشور خواهان اجراهای تاثیرگذار این دو شدند. حال، در دانشگاه های مختلفی در کشور برنامه اجرا کرده اند و برای شاهنامه خوانی های نوآورانه خود راهی غرب نیز شده اند و دوبار در سوئد هنرنمایی کرده اند؛ بار نخست، در اسفند ۱۳۹۱ و بار دوم در فروردین ۱۳۹۲. همچنین ، در سال ۱۳۹۰ از طرف موسسه پیام سرای فردوسی (تهران) به عنوان “نخستین زوج نقال و شاهنامه خوان” انتخاب شدند. در هرحال، این سبک منحصر بفرد نقالی شاهنامه خوانی که از خوزستان وارد عرصه این هنر شده در حال گسترش هرچه بیشتر در میان علاقه مندان شاهنامه خوانی است. باشد که شاهد موفقیت های هرچه بیشتری نیز برای این زوج هنرمند در خدمت به فرهنگ ملی بومی ایران زمین باشیم.

 

  1. گروه موسیقی عربی میسان خوزستان

موسیقی عربی در اشکال گوناگون آن، هم در میان هموطنان عرب خوزستانی بسیار پرطرفدار است و هم در میان دیگر ایرانیان غیرعرب زبان. موسیقی با دل و جان هر فرد عربی متناسب با ذوق و سلیقه موسیقایی وی درامیخته است؛ چه روستایی و چه شهری، چه پیر و چه جوان، چه دختر و چه پسر، و خواه در عزا و خواه در عروسی. در چنین زمینه پرمخاطبی بود که تقریبا از سال ۱۳۸۰ گروه موسیقی عربی میسان شکل گرفت؛ گروهی که رهبری آن گاه با نام آقای مهدی سواری شناخته می شود و گاه با نام آقای باسم حمادی. این گروه پرطرفدارعلاوه بر اجرای موسیقی عربی به نمایندگی از مردم عرب خوزستان در جشنواره های مختلف فرهنگی – هنری درسرتاسر کشور به نمایش آداب و رسوم محلی خود از قبیل نصب سیاه چادر پذیرایی از میهمانان( مضیف)، پذیرایی با چای و قهوه عربی، اجرای موسیقی سنتی و رقص های آیینی، پخت غذاهای محلی، نمایش بازی های بومی و محلی عربی نیز می پردازند. برخی از قطعاتی که گروه میسان اجرا نموده عبارتند از : یخلی مالک مالک،مرنی،مرنی اللیل،و من اغلی ناسی و ده ها قطعه مشابه. اگرچه در ۲۰ سال گذشته اعضای نوازنده  گروه گهگاه تغییر کرده اند، اما می توان به عنوان مثال از این نوازندگان میسان نام برد: علی البعبید( خواننده)،عادل سلیمانی( نوازنده  قانون)، عباس جابری( نوازنده ویولون) ،علی عموری( نوازنده تمپو)،عزیز نیسی( نوازنده دف و دایره زنگی)،احمد سلامات( نوازنده کاسوره)، و چند تن دیگر. ناگفته نماند گروه موسیقی عربی میسان خوزستان تا کنون جوایز بسیاری از جشنواره های استانی و ملی را کسب کرده است؛ مانند جشنواره ملی فجر و چند جشنواره استانی دیگر.

 

  1. کانون دوستداران شاهنامه (شوشتر)

 

این نهاد پرکار و پربار، به همت اقای مجید بهداری( کارگردان و بازیگر هنرهای نمایشی ) و همسرش راضیه دشت گلی( دبیر آموزش و پرورش) از سال ۷۸ در شوشتر شکل گرفت. نشست های اولیه کانون تا مدت ها در منازل اشخاص برگزار می شد ولی بعدها  با استقبال همگانی به فضای مدارس و محیط های فرهنگی کشیده شد. با تاکید خاص گروه بر گسترش شاهنامه خوانی و نقالی رده های سنی گوناگون، این نهاد موفق شد تا با کشف استعدادهای بسیاری در این زمینه به پرورش آن ها اقدام کند. از سال ۱۳۸۰ به بعد، گروه گردهمایی های سالانه و ادواری متعددی در شوشتر و شهرک های اطراف آن ( از جمله جنت مکان و لنگر) برگزار کرده، اساتید نامدار شاهنامه شناس را از استان و کشور به محل دعوت کرده تا هم آموزه های خود در این زمینه را به علاقه مندان منتقل کنند و هم شاهد هنرنمایی های رده های سنی  گوناگون دوستداران مکتب شاهنامه باشند. از ابتکارات جالب توجه گروه مجید بهداری از سال ۱۳۸۸ به این سو، پرورش نقالان شاهنامه خوان نونهال بوده است به گونه ای که تا کنون دست کم ۲۵ نقال نونهال کودک و خردسال توسط این نهاد به جامعه معرفی شده، در جشنواره های ذیربط  کشوری شرکت نموده و مقام های عالی اجرا را به دست آورده اند. برخی از این نونهالان  پسر و دختر از ۳-۴ سالگی آموزش مهارت های شاهنامه خوانی می بینند و در عرض ۳ تا ۴ ماه اجراهای رسمی ۱۰ دقیقه ای برپا می کنند. از دیگر اقدامات این گروه، ارتباط ارگانیک ، سازنده و موثر با دیگر نهادهای مشابه در سطح  شهرهای استان و کشور بوده است. همچنین، با تلاش های کانون دوستداران شاهنامه در شوشتر در سال ۱۳۹۳ خانه نقالی شاهنامه خوانی خوستان در این شهر راه اندازی شد که هرچند تا کنون با مشکلات مالی بسیاری روبرو شده اما با هزینه های گزافی که ظاهرا شخص جناب بهداری تقبل کرده اند با توان و تلاش و امید به پیش می روند.

 

  1. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هندیجان

این نهاد پرتلاش با کوششی جمعی (و با نقش محوری خانم زینب موسوی) توانسته تا کنون در زمینه فرهنگ عامه و قصه گویی در سطح شهر و روستاهای هندیجان، خوزستان، و ایران افتخارآفرینی های بسیاری را به نام خود ثبت کند. خانم  زینب موسوی پیشینه و کارنامه خود و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هندیجان را این گونه تشریح می کند:

آغازین روزهای فصل پاییز ۶۳ بود که بهترین قصه گوی عالم مرا به این جهان افزود تا یک قصه به بیشمار قصه های عالم اضافه شود.زینب موسوی هستم. مروج فرهنگ- قصه گویی عاشق- شعله های متل ها و قصه هایی کودکی همواره در جانم شعله می کشید تا به سال ۱۳۸۶کانون پرورش فکری کودکان ونوجواان وارد شدم. بستری ناب برای من تا با دنیای سحرآمیز قصه ها آشناتر شوم. در کانون پرورش فکری بود که نسبت به ارزش های تربیتی کانون پرورش فکری و اهدافی که در لوای آن به عنوان یک چارچوب می توان استفاده کرد آگاه شدم.این آگاهی با آن جوهره ی وجودی مرا به این تکاپو انداخت که در کنار همکاران ناب کانون پرورش فکری قصه گویی را در خانه و خانواده ها روشن کنیم. به همین منظور پا را از قصه گویی برای کودکان و نوجوانان -که هماره از منابع مختلفی چون متون کهن ایرانی گرفته تا قصه های بومی و محلی انتخاب می شد- فراتر گذاشتیم . با هدف آگاهی بخشی به خانواده ها برنامه های قصه های محلی مختلفی در سطح شهرستان برای خانواده ها برگزار کردیم چرا که معتقدم اگر بزرگترها شیرینی لحظه ی شنیدن قصه ها در کودکی شان را به خاطر آورند نسبت به قصه گفتن برای فرزندانشان متقاعدتر می شوند.و همین گونه هم بود . برنامه های “قصه های هندیونی” ما در کانون پرورش فکری هر ساله با حال و هوایی شیرین تر اجرا می شد و استقبال خانواده ها بیشتر . در آخرین ویژه برنامه ی “قصه های هندیونی” که زمستان ۹۸ برگزار شد جمعیتی بالغ بر ۵۰۰ نفر به سالن ۲۰۰ نفری شهر برای حضور در برنامه آمدند که خود حکایت از اثرگذاری برنامه های متوالی این سال ها دارد. قصه از بهترین معجون هایی هستند که کانون خانواده را تلطیف می کنند . در این هیاهوی زندگی معاصر قصه به زیبایی می تواند اعضای خانواده را به هم پیوند داده و حالی خوش ، صمیمیت و گرما را به خانواده هدیه دهد. با این اعتقاد من که به لطف خداوند در جشنواره های متعدد استانی، منطقه ای و کشوری قصه گوی منتخب می شدم به فکر افتادم تا از دروازه ی موبایل هایی که حالا از نافذترین وسایل زندگی معاصرند؛ این فرهنگ را به دنیای خانواده ها وصل کنم. بدین تیب با مشارکت دخترم هانا کانال قصه را در فضای مجازی تشکیل دادم و با تولید پادکست های قصه و اشتراک گذاری بین خانواده ها تلاش کردیم هم بر نگاه خانواده ها اثر بگذارم و هم تورجادویی قصه ها را بر سر کودکان و نوجوانان کشم.

(کانال قصه من از آبان ۹۷ به مناسبت هفته ی کتاب و کتابخوانی قصه ی خود را آغاز کرد و تا کنون ۱۳۸ پادکست قصه ساخته و به اشتراک گذاشته ام). در ادامه این اقدامات ، به اجرای قصه های محلی هندیجانی با استفاده از پوشش ، گویش و با بهره گیری از سایر شاخصه های فرهنگ بومی مان همچون غذاها، بناهای قدیمی و جاذبه های گردشگری،آداب و رسوم، عروسک محلی،صنایع دستی و …پرداختم. در اصل، قصه ها دریچه هایی برای معرفی اصالت و فرهنگ بومی گذشتگان مان به کودکان امروز شدند و همچنین تلنگری برای یادآوری و خاطره بازی کودکان دیروز. لطف خداوند با من همراه شد تا این قصه ها را به قاب تلویزیون برده و با قصه گویی بومی برای برنامه ی “گاخونه ” شبکه استانی خوزستان تلاش بیشتری برای ترویج فرهنگ قصه گویی در بین خانواده ها داشته باشم.چاپ کتاب “پیرزن و کره الاغ” از قصه های بومی محلی هندیجانی و نشر یک حلقه سی دی از قصه  های مورد نظر برای کودکان از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان  نوجوانان به سال ۱۳۹۳، چاپ کتاب “بِیگک عصاره ی فرهنگ هندیجان” به سال ۱۳۹۹، چاپ کتاب “شیرین تر از رطب-قصه های محلی هندیجان” -اثر مشترک بنده و آقای ابراهیم قنواتی_به سال ۱۴۰۰ تالیفات اینجانب برای احیا، معرفی و رونق فرهنگ بومی در بین کودکان، نوجوانان و سایر علاقمندان به وادی فرهنگ می باشد. به علاوه توفیق احیا عروسک بومی هندیجانی که به ثبت ملی نیز رسیده است از عنایات بهترین قصه گوی عالم به من حقیر بوده تا در این راه پرشور و پر افتخار قدمی برداشته باشم.

 

  1. انجمن دوستداران میراث فرهنگی امیدیه

با توجه به عدم وجود پیشینه یک تشکل مردم – نهاد مرتبط با امور میراث فرهنگی در منطقه امیدیه و مناطق اطراف آن تا دهه ۱۳۹۰، باید گفت افتخار تشکیل چنین سازمانی به آقای عباس حیاتی تعلق می گیرد. آقای حیاتی که اکنون دبیر بازنشسته آموزش و پرورش شهرستان امیدیه می باشند، با توجه به علاقه شدید خود به عالم تاریخ،ادبیات، فرهنگ، و هنر ایران،خوزستان، امیدیه، و نیز روستاها و عشایر و طوایف آن به تدریج از میانه دهه ۱۳۷۰ اقدام به انجام فعالیت های خود جوش فرهنگی برای حفظ و حراست از ظرفیت های فرهنگی محل در ابعاد گوناگون کرد. از جمله فعالیت های فرهنگی آقای حیاتی، تهیه و تدوین تدوین چندین جزوه تحقیقاتی درباره نسب شناسی عشایر ساکن منطقه ، چاپ یکی دو کتاب تاریخی ذیربط، تدوین چند کتاب دیگر( که در مراحل مختلف آمادگی برای چاپ و نشر هستند)، تهیه زندگینامه و  و صیت نامه های شهدای امیدیه در سال های دفاع مقدس، برپایی چندین نمایشگاه گردشگری و میراث فرهنگی( از جمله نمایشگاه وسایل و ادوات مورد استفاده مردم امیدیه در ۵۰ سال گذشته) قابل طرح می باشند. از دیگر حساسیت های حیاتی ، توجه به مسایل دیگر نقاط خوزستان می باشد که به همین دلیل همواره در تلاش بوده اند تا با دیگر افراد و نهادهای مرتبط با خوزستان شناسی و خوزستان پژوهی ارتباط تنگاتنگ برقرار کنند و زمینه تبادل اطلاعات و تعامل هدفمند برای خدمات رسانی  فرهنگی هرچه بیشتر به مردم امیدیه را فراهم کنند.

برای یکایک بنیانگذاران و دست اندرکاران این ۱۰ نهاد مردمی خودجوش،پرتلاش،و موفق خوزستانی آرزوی دستیابی به موفقیت های هرچه بیشتر در آینده دارم.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ناشناس اعتقاد جمهور اهل سنت بنزول ایه تطهیر فی حق اهل بیت علیهم السلام دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۱:۱۷ ب.ظ اعتقاد-جمهور-اهل-سنت-بنزول-ایه-تطهیر-فی-حق-اهل-بیت-علیهم-السلام میگوید شهاب الدین أحمد بن إدریس القرافی در کتاب نفائس الأصول فی شرح المحصول : وقال الجمهور: أهل البیت: فاطمة، وعلی، والحسن والحسین. قال علیه السلام: (نزلت هذه الآیة فی خمسة: فی وفی علی، وفاطمة، والحسن، والحسین). قال: وحجة الجمهور أن الضمیر ضمیر تذکیر. نفائس الأصول فی شرح المحصول (6/ 2716)المؤلف: شهاب الدین أحمد بن إدریس القرافی (ت 684هـ) المحقق: عادل أحمد عبد الموجود، علی محمد معوض الناشر: مکتبة نزار مصطفى الباز الطبعة: الأولى، 1416هـ - 1995م یعنی جمهور علمای اهل سنت قائل به ان هستند که مراد از اهل بیت در ایه تطهیر علی، وفاطمة، والحسن، والحسین علیهم السلام هستند و دلیل انا مذکر امدن صیغه ایه تطهیر است
  • ناشناس حواستان باشد که ایران کشور اقوام است وپارس یکی از این اقوام بوده که مهاجر است وزرتشتی شدند ودر تقسیمات واحد سیاسی قائل به مرکز یت در اداره سیاسی کشور بودند کشور را به هیچ وجه ایالتی اداره نکردند بلکه طبق نظام طبقاتی اقوام در طبقه چهارم وپیشه ور بودند که اجازه تحصیل وپیشرفت نداشتند و ساسانیان خودشان ونوادگانشان دراوج نعمت زندگی میکردند وبرای محافظت از ثروت ونسلشان وجاه ومقامشان ازدواج با محارم هم دردین داشتند وهم در واقعیت این درصورتیست که حکومت های قبل وبعد از ساسانیان ،یعنی اشکانیان وحکومت های خلفای اموی وعباسی تقسیمات سیاسی کشورشان به صورت ایالتی بوده وهر قومی مسئول اداره استان خودش در سرزمین خودش بوده و فقط مالیات وجزیه میدادند واگر شرایط اجتماعی بد بود حکام ایالتی در خودشان بد بودند برای همین مردم مسلمان شدند واما دردوره پهلوی اول قوم پارس بر سایر اقوام بنابر دلایل سیاسی وجدا کردن امت مسلمان ترجیح داده شد و برای آن درایران تاریخ ساختند اما این تاریخ چون واقعیت نداشت میبایست از روش میانجی استفاده میشد برای همین کل اقوام را ایران نامیدند وایران را کابین ومهریه پارس زدند به دین صورت تمامی دست آوردهای تاریخی ومادیرومعنوی اقوام به نام ایراگ زده میشد واز طرف دیگر ایران را پارس معرفی میکردند اینگونه دوره انتقال دست آوردهای اقوام در علم وصنعت وهنر و ووو حق اولویت از منابع وثروتهای سرزمینش ابتدا به نام ایران مصادره میشد واز ایران تمام افتخارات وثروت وعلم وتاریخ وباستان به پارسی ها منتقل میگشت واینگونه خزنده اقوام تحلیل رفته وتنها قوم پارس رشد کرد طوری که ایران را پارس معنی کردند وبدین گونه پارس در آسمان ایران عین فشفشه ترکید وهرتکه آن بر اشیاء وبیمارستان وسنگ ومداد ودفتر وماشین افتاد وهمه را پارس نامیدند وهمه این کار را نام میانجی ایران انجام داد در حالیکه اقوام در سرزمین خودشان به دنبال نام های خود میگشتند ، یک دانشمند ویا ورزشکار ویا صنعتگر ویا هنرمند تورک یا کورد یا عرب ویا بلوچ نامش به صورت ایرانی تنها مصادره میشود نه تورک ایرانی نه کورد ایرانی ونه بلوچ ایرانی وسپس از ایرانی به نام پارس منتقل میگردد واگر هویت وی مطرح گردد به هرصورتی برای همیشه نامش فقط یک جوهر بر کاغذ خواهد ماند بدون رسمیت بخشیدن به فعالیت ورتبه وپیروزیش خوب فکر کنید تایید پارس یعنی تایید حق اولویت برای وی جهت استفاده از حق اول شهروندی واُستفاده از ثروت سرزمین اقوام در ایران در تلویزیون و رسانه ها کشور را ایران میخوانند ولی به لحاظ بصری آنچه میبینید ونشان میدهند پارس است