پاسدار پرتوان و پیگیر حفظ عالمانه هویت ایرانی؛ استاد احسان یارشاطر

دکتر عباس امام

(عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز)

 

  1. مقدمه

در سومین سالگرد درگذشت یکی از بزرگ ‌ترین خادمان فرهنگ، تمدن،ادب، و هنر ایران زمین،استاد احسان یارشاطر، هستیم. نقش استاد یارشاطر(۱۲۹۹- ۱۳۹۷خورشیدی)در خدمت دیرینه و حدود هفتاد ساله به تمام جنبه های تاریخ، فرهنگ، تمدن، ادب و هنر ایران آن چنان گسترده است که شایسته ذکر مجدد توسط افراد مختلف در سرتاسر کشور ما و همچنین علاقه مندان به تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران می باشد.عظمت شخصیت شادروان یارشاطر به گونه ای است که  گمان می‌کنم در تاریخ ما، و به بویژه تاریخ ایران معاصر، تنها کسی را که می توان از لحاظ گستردگی نقش در گسترش توجه به مواریث فرهنگی ایران ما با ایشان مقایسه نمود، مرحوم حضرت استاد شادروان ایرج افشار باشند. با توجه به اینکه پیشتر در فصلنامه ی “بخارا” در سال ۱۳۹۰ شمسی( خرداد- تیر، ش ۸۱)، مطالبی  با عنوان «استاد ایرج افشار؛ ابرپژوهشگر ایران و ایرانشناسی» نوشته ام، حال سعی می کنم در مورد استاد یارشاطر نیز که هم شان و جایگاه استاد افشار بودند، نکاتی را خدمت همگان عرض کنم. امیدوارم مورد توجه علاقه مندان قرار گیرد.

  1. ایرانشناسی

در مورد میراث فکری و عملی هر شخصیتی  می توان از جنبه های مختلفی سخن گفت و کارنامه وی را بررسی کرد. در مورد استاد یارشاطر نیز به این دلیل که حوزه کاری ایشان عمدتا مباحث مرتبط با “ایرانشناسی” بوده است،لذا من سعی می کنم در این چارچوب نکاتی را مطرح کنم وبه میراث های گرانبهایی که ایشان در این چارجوب برای ملت ایران و به طور کل برای فارسی زبانان برجای گذاشته اند، اشاره کنم. ممکن است حال بپرسید که “ایران شناسی چیست؟” و “چرا بایداین شخصیت را در چارچوب ایرانشناسی بشناسیم؟”

به گفته ی بیشتر صاحب نظران و محققان مسائل ایران (دوره پیش از اسلام و نیز دوره اسلامی) می توان گفت تا حدود دو قرن پیش محققان،نویسندگان، مولفان و مصنفان ایرانی یا فارسی زبان ما آثار آن چنان ارزنده ای درزمینه ی گذشته خودشان تالیف نکرده بودند،البته بجزتعدادی بسیارمحدود. برعکس، اگربخواهیم کارهای ایران شناسان، خاورشناسان غربی آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی،ایتالیایی، روسی و غیره را فقط درطول دو قرن هیجدهم و نوزدهم میلادی درمورد جنبه های گوناگون تاریخ، هویت، فرهنگ، مذاهب و هنرهای ایرانی را با فراورده‌های مولفین و مصنفین ایرانی مقایسه ای کنیم، خواهیم دید نوشته های آن ها در این بازه زمانی دو قرنی، بسیار بیشتر از کل آنچه ما در تاریخ ایران در مورد تاریخ، فرهنگ، زبان ومسائل گذشته خود نوشته ایم،بوده است.

نکته ی قابل توجه درمورد نوشته های ایران شناسان یا مستشرقان درجنبه های گوناگون هویت، تمدن، فرهنگ و زبان ما این است که هنوز که هنوز است به طور مثال درهر آنچه ما درزمینه زبان های باستانی ایران می‌دانیم، بیش از نود درصد آن را مدیون نوشته ها و تحقیق های غربی ها هستنیم،مانند دانش ما نسبت به زبان پهلوی و مسائل دیگر. در مورد تاریخ ایران باستان، نیز بیش از نود درصد اطلاعات ما برگرفته از منابع غربی است. در مورد ادیان ایران باستان نیز به همین ترتیب است؛ ما هر چه در مورد ادیان ایران باستان می دانیم، بیش از نود درصد آن را وامدار خاورشناسان و ایرانشناسان هستیم. در مورد باستان شناسی ایران و کشف اشیا مربوط به نیاکان ما در گذشته  نیز قضیه به همان گونه هست. در زمینه فرهنگ عامه نیز(که بخش عمدهآن مربوط به دوره اسلامی است) باز هم پیشگامان و پیشتازان گردآوری فرهنگ عامه ایران، غربی ها بوده اند. به گفته تمام صاحب نظران تاریخ ادبیات ایران، پیشگامان این زمینه نیز غربی‌ها بودند وخوشبختانه، امروزه همه کارهای آن ها موجود است. درزمینه ی نگهداری و تصحیح نسخ خطی؛ بازهم تعداد نسخه هایی که مستشرقین و ایران شناسان یا خاورشناسان تصحیح کرده و به ما برگردانده اند،از آنچه خود ما تصحیح کرده ایم(حداقل در آغاز)، به مراتب بیشتربوده است و خوشبختانه تمام لیست ها، آثار و فهرست‌های آنان در داخل و خارج موجود است. همچنین، در مورد پدیده‌ هایی مثل  گسترش عرفان، فلسفه ایرانی و مکاتب فلسفی و تصوف ایرانی با آن همه میزان پراکندگی، نویسندگان غربی درطول آن دو قرن،به لحاظ آماری از ما بیشتر کار کرده اند.در مورد اقوام و عشایر ایرانی نیز تحقیقات خارجی ها، اروپایی، آمریکایی ها،روس ها، فرانسوی ها، و ژاپنی ها موجود است که بیشتر از خود ما در این زمینه کار کرده‌اند.

یکی دیگر از نکاتی که مایلم اشاره کنم خط میخی است. به گفته تمام صاحب نظران وبه استناد مدارک موجود، خط میخی که به عنوان زبان و خط نیاکان باستانی ما شناخته می شود منحصرا توسط غربی ها( از جمله، هنری راولینسون) کشف شده است. من این نکات را پیش از این، به صورت مستند در یکی از کتاب هایم با عنوان «انیرانی در خدمت فرهنگ و تمدن ایرانی» ( تهران: نشر یادآوران،۱۳۹۶) نشان داده‌ ام، و می توانم امروز با قاطعیت بگویم مجموعه مطالبی که ایران شناسان و شرق شناسان غربی در زمینه ابعاد گوناگون تمدن و فرهنگ ما در دو قرن هیجدهم و نوزدهم میلادی نوشته اند، از کل مطالب نوشته شده ایرانی ها در کل تاریخ ایران بسیار پرشمارتر، بسیار عالمانه تر، بسیار دقیق تر، و بسیار منصفانه تر بوده است.

درهرصورت، استاد دکتر یارشاطرشاگرد چنین مکتبی و از آن مهمترمروج چنین رویکرد و مکتبی بودند و تقریباً هفتاد سال تمام در این مسیر قلمفرسایی کردند؛ کتاب نوشتند، مقاله نوشتند، ویراستاری کردند و نهادسازی کردند، چه در داخل و خارج از کشور.اما،جالب است بدانید که ایشان آشنایی خود را با ایران شناسی و یا مکاتب ایران شناسان غربی با شاگردی کسانی مثل والتر هنینگ و مری بویس (از متخصصان اروپایی ادیان وزبان های ایران باستان)درانگلستان شروع کردند. پیش از اینکه ایشان عازم غرب و دانشکده  )SOASمدرسه ی مطالعات شرقی و آفریقایی لندن) در انگلستان شوند، در ایران شاگرد استاد مرحوم ابراهیم پورداوود بودند، و خود مرحوم  پورداوود از شاگردان مکتب ایران‌شناسی و تحقیقات غربی ها در مورد ایران.

  1. تاریخ ادبیات ایران

دراین روند هفتاد ساله ی تلاش های استاد یارشاطر،ایشان در کنار برخی تالیفات و یا ترجمه های انفرادی تک موردی خود، چند دوره کتاب و مجموعه کتاب نوشتند که این مجموعه ها جزء میراث های ماندگار ایران شناسی استاد یار شاطر هستند؛ و بر همه ما واجب است تا ارزش این کارها را بشناسیم و به نسل معاصر و آیندگان نیز بشناسانیم، و این را یک وظیفه ملی و فرهنگی بدانیم. از دیدگاه من، اولین میراث ماندگار استاد یارشاطر دوره ۱۶جلدی معروف “تاریخ ادبیات ایران” است. این اثر، جزو نخستین آثارتالیفی مولفان ایرانی است که تاریخ ادبیات ایران را با “نگاه ایران شناسانه”  بررسی می کند، و تا آنجایی که بنده اطلاع دارم پیش از این اثر شانزده جلدی، ما اثری با این حجم وابعاد گسترده در مورد تاریخ ایران به نگارش خود ایرانیان نداشته ایم. از نظروزانت علمی، “تاریخ ادبیات ایران” ۱۶ جلدی استاد یارشاطر شاید معادل هزار جلد کتاب پراکنده باشد.

  1. “بنگاه ترجمه و نشرکتاب”

دومین میراث ماندگار استاد احسان یارشاطر،نهادی بود به نام “بنگاه ترجمه و نشر کتاب” که این بنگاه را ایشان در سال ۱۳۳۳ راه اندازی کردند و تا سال ۱۳۵۷ (سال پیروزی انقلاب اسلامی)،این بنگاه به کار خود ادامه داد. در این دوره ی حدودا ۲۴ ساله، “بنگاه…” صد ها کتاب ،چه به صورت تالیفی و چه به صورت ترجمه، در زمینه‌های مختلف تاریخ،تمدن، و فرهنگ ایران منتشر کردند. این در شرایطی بود که تا پیش از آن نهاد، نهادی به این عظمت در زمینه نشر نداشتیم .اکثراً انتشاراتی ها در آن دوره خرده پا بودند و با گستره توزیع محدود. به هر حال، “بنگاه ترجمه و نشرکتاب”،شایدبیش از ۵۰۰ عنوان کتاب در زمینه های مختلف،ادبیات داستانی،ادبیات غیرداستانی،تاریخ،فلسفه،جغرافیا،ادبیات کودکان،علوم محض،ریاضیات و غیره منتشر کرد که به خصوص از نظر سازمان دهی، یکدست بودن،یکسان بودن آثاری که این انتشارات به بازار عرضه می کرد، تا آن د‌وره حقیقتا نظیر نداشت و یا بسیار بسیار کم نظیر بود. تاثیر پایدار این ۵۰۰ عنوان کتاب، فراموش ناشدنی است.

  1. “دانشنامه ایران و اسلام”

سومین میراثی که از استاد یار شاطر به جا مانده، بازهم یک دوره کتاب است؛ با عنوان “دانشنامه ایران و اسلام” در ۱۰ جلد که در سال  ۱۳۵۴ از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب انتشار یافت. در این دانشنامه، کلید واژه هایی به صاحب نظران مختلف داده شده تا در قالب چهارچوب های علمی- دانشگاهی مستند دیدگاه های خود را در آن زمینه ها ارایه دهند. مطالب این منبع ارزشمند علمی، گاه در حد یکی- دو پاراگراف، وگاه چندین و چند صفحه را به خود اختصاص داده اند. نکته شایسته توجه  در این مورد این هست که  با “دانشنامه ایران و اسلام” نخستین بار در تاریخ ایران دانشنامه ای این گونه دقیق و عمیق و قابل اعتماد در کشور ما منتشر می شود. و شاید جالب باشد بدانید که خود استاد یارشاطر در مقدمه ی همین دانشنامه می فرمایند که من نیاز داشتم به یک “مدل” تا بر اساس آن مدل “دانشنامه ایران و اسلام” را تدوین کنم. اتفاقاً دانشنامه ای که به عنوان “سرمشق” مورد استفاده ایشان قرار گرفت، دوره چند جلدی”دایره المعارف اسلام” Encylopaedia of Islam) The)،چاپ  انتشارات بریل ( (Brill درلیدن( (Leiden هلند بود که می دانیم ویراست نخست این  این اثر بسیار عظیم و ارزشمند  بین سال های دو جنگ جهانی اول و دوم  انتشار یافت ( ۱۹۱۳- ۱۹۳۸ ) منتشر گردید، و تماما به قلم مستشرقان غربی است؛ دانشنامه ای وزین و ماندگار در مورد تاریخ،جغرافیا،زبان ها،فرهنگ،هنر، و مظاهر مختلف کل حوزه ی تمدن اسلامی( چاپ دوم  بین سال های ۱۹۵۴- ۲۰۰۵، و چاپ سوم آن نیز در سال ۲۰۰۷). درعین حال، استاد یارشاطر درعمل متوجه می شوند این منبع ارزشمند مطالب اش درباره ایران اندک است، و به همین دلیل به جای ترجمه آن تصمیم می گیرند شخصا دانشنامه ای به نام “دانشنامه ی ایران و اسلام” به فارسی تهیه و تدوین کند. و الحق و الانصاف در “دانشنامه ایران و اسلام” هم به ایران و هم به ایران اسلامی از لحاظ علمی بسیار بسیارعمیق، دقیق،و منظم پرداخته اند. برای شناخت علل موفقیت و اعتبار و حجیت این اثرعظیم کافی است بدانیم چه کسانی با ایشان همکاری کردند تا مفاهیم و یا مقالات علمی را بنویسند .من می توانم به یک فهرست حدوداً ۱۰- ۱۲نفری اشاره کنم که همه این افراد تا همین امروز( یعنی چهل سال بعد ازانقلاب اسلامی) به عنوان افراد صاحب‌نظرخوشنام،محقق،منصف، و معتبرنام بردارهستند. یکی از آن ها استاد احمد آرام هست، دیگری استاد احمد بی رشک،دیگری استاد احمد تفضلی،دیگری استاد محمد دبیرسیاقی. شخص دیگری که با استاد یار شاطر در دانشنامه ایران و اسلام همکاری‌کرداستاد شادروان عباس زریاب خویی بودند؛همچنین، استاد فواد روحانی،استاد منوچهر ستوده،استاد علی اشرف صادقی، استاد ابوالقاسم گرجی،استادحسین محبوبی اردکانی و استاد کریم کشاورز. به هرحال، در این دانشنامه ده جلدی استاد یارشاطر،برای گزینش هر نویسنده تنها معیار”صاحب نظر بودن “بود؛ چه صاحب‌نظر ایرانی و چه صاحب نظر غیر ایرانی. آنچه  برای ایشان اهمییت داشت، حجیت و اعتبار فرد در زمینه مورد نظر بود. از نظر یکدستی روش ارائه مطالب، یا از لحاظ دقت تمام در ذکر منابع و ماخذ وسواس بسیار داشتند؛ چه استنادات درون متن و چه بیرون متن و در قالب یک لیست در پایان متن؛ سنت و شیوه ای که پیش از آن در ایران به آن شکل رایج نبود.

  1. دانشنامه ایرانیکا

بعد از انقلاب که استاد یارشاطربناچاربه آمریکا مهاجرت می‌کنند، ایشان در آن فضا و امکانات مناسب سطح کار خود را در زمینه شناساندن تاریخ، فرهنگ، و تمدن ایران یک مرحله بالاتر می برد، و آن استفاده از زبان بین المللی انگلیسی است. اایشان،این بار با همکاری و بودجه دانشگاه کلمبیای آمریکا اقدام به تدوین و انتشار”دانشنامه ایرانیکا”( Encyclopaedia Iranica) می کند؛ گسترده ترین و عمیق ترین منبع ایران شناسی با همکاری صدها کارشناس طراز اول  بین المللی در هر زمینه،و همگی با اشراف عالیه شخص استاد به عنوان سرویراستارارشد. نخستین جلد کاغذی این دانشنامه بی مانند، در سال ۱۹۸۵ انتشار یافت، و همزمان با تحولات فناوری های اطلاع رسانی خوشبختانه اکنون سال هاست نسخه اینترنتی آن نیز با نشانی www.iranicaonline.org به رایگان در دسترس همگان است. این میراث ماندگار استاد یارشاطر نیز کاملا به سبک عالمانه منابع ایرانشناسی غربی نوشته شده و اعتبار علمی آن نزد همگان کاملا پذیرفته شده است. استاد یارشاطر برای تدوین این اثر سترگ نیز نزدیک به ۴۰ سال در آمریکا وقت و توان خود را صرف کرد، و تا آخرین روزهای زندگی در سنین کهولت نزدیک به ۱۰۰ سالگی نیز از تلاش های پرثمر خویش دست نکشید. پس از درگذشت استاد یارشاطر، اکنون نیز “دانشنامه ایرانیکا” با اندکی فراز و نشیب در حفظ ساختار اداری پیگیری امور، با بیش از ۴۰ ویراستار و ۱۶۵۰ پژوهشگر به حیات خود ادامه می دهد( زیربخش “حامیان و ویراستاران”، “دانشنامه ایرانیکا”، ۲۰۲۱).

  1. تاریخ ادبیات فارسی

پنجمین میراث گران قدراستاد یارشاطر(به موازت ادامه کار “دانشنامه ایرانیکا” در آمریکا)، دوره کتاب “تاریخ ادبیات فارسی” است در ۲۰ جلد. همچنان که اشاره کردم ایشان “تاریخ ادبیات ایران” را در حدود دهه های  ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۰ در ۱۶جلد به زبان فارسی تهیه و تدوین کرده بودند،اما  در سال ۲۰۱۲ و این بار در آمریکا، این مجموعه را به تدریج در ۲۰ جلد به زبان انگلیسی منتشر کردند، با عنوان A History of  Persian Literature که سرویراستار این دوره  ۲۰ جلدی به زبان انگلیسی بازهم خود ایشان بودند. از همکاران غربی شناخته شده ایشان دراین زمینه، شایسته است از ایرانشناسان برجسته ای مانند پروفسور دوبرویجن(J.T.P. de Bruijn)، پروفسور جان پری J. Perry))، پروفسور چارلزملویل ( C. Melville)، پروفسوررونالد امریک R. E. Emmerick))، پروفسور ماریا ماتسوخ ( (M. Macuch، نیز پروفسور کرینبروک (P. G. Kreynbroek)، و پروفسور مارزلف ( (U. Marzolph نام برد. خوشبختانه،این دوره ۲۰ جلدی نیز با استقبال صاحب نظران روبرو شد، به گونه ای که بخش‌های زیادی از این ۲۰ جلد اکنون به فارسی برگردانده شده  است .

  1. مرکز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه کلمبیا

ششمین میراث گران قدراستاد یارشاطر،”مرکز ایران شناسی دانشگاه کلمبیا “در آمریکا است که این نهاد را استاد در سال ۱۹۶۸ میلادی برابر با ۱۳۴۷ خورشیدی بنیانگذاری کردند. “مرکز ایران شناسی دانشگاه کلمبیا” که به عنوان یک ساختمان و یک تشکیلات اداری هم کارانتشار و تدوین دانشنامه ایرانیکا را ادامه می دهد، وهم برنامه‌های جنبی  ذیربط دیگر را پیگیری می کند، هم اینک نیزعلی رغم  پاره ای مشکلات حقوقی- اداری  با مدیریت ارشد پروفسورالتون دانیل ( E. Daniel) به کار خود ادامه می دهد. گفته می شود در این مرکز نوشته های عالمانه ۱۲۰۰ پژوهشگر ایرانشناس فارسی زبان و غیرفارسی زبان تهیه، تدوین، وویراستاری می شود.

  1. نتیجه گیری

به هرحال،حقیقتا وقتی آثار استاد یارشاطر را نگاه می کنم، می بینم اگر بخواهیم کتاب‌های ایشان را روی هم بچینیم( کتاب های  ۱۰جلدی، ۱۶ جلدی، ۲۰ جلدی، ۱۸ جلدی، و کتاب های مختلف یک جلدی که نوشته یا ترجمه کرده اند)، می بینم ستونی به ارتفاع  دو- سه متر به ارتفاع بلندی سقف یک اتاق خواهد شد، و همگی مطالب علمی،ارزشمند،محققانه، منصفانه و قابل اعتماد برای صاحب نظران. همین نکته، باعث می شود انسان با خود فکر کند چه چیز به جز عشق و علاقه ی وافر درایشان وجود داشته که به صورت پیوسته هفتاد سال تمام توش و توان خود را صرف پاسداری از تاریخ،تمدن، فرهنگ،زبان، ادیان،و هنرهای ایرانی کرده است؟ به همین دلیل است که خوشبختانه می بینیم امروزه، هم در سطح ایران و هم در سطح کل جهان، شمار کسانی که با رویکردعالمانه، محققانه،و منصفانه ی ایران شناسی به مسائل ما نگاه می کنند در حال گسترش هست؛چه در امریکا، کانادا و کشورهای اروپایی، و چه در ژاپن،چین، وکشورهای عربی و ترکیه. به هر حال،امیدوارم نکاتی که به صورت بسیار مختصردر مورد کارنامه ی وزین و بسیار ارزشمند استاد احسان یارشاطرعرض کردم مورد استفاده مخاطبان قرار گرفته باشد، چون ذکر یاد ایشان و کارهای ایشان طبیعتا چیزی نیست جز پاسداشت هویت ایرانی و اسلامی خود ما. در پایان، امیدوارم خداوند متعال استاد یارشاطر را مورد رحمت و مغفرت  خاص خود قرار دهند، ونیز تمام کسانی را که در چهارچوب تحقیقات ایران شناسی به حفظ و حراست از دستاورد های تمدن و فرهنگ ایرانی فکر می کنند .

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *