شهر آزاری را تمام کنید

نزدیک انتخابات شورای شهر که میشود یک نگاه به حال شهر مظلوم نفس بریده و یک نگاه به صفوف دراز و طویل چند صد نفری افرادی که احساس تکلیف کرده اند می اندازم.با خود میگویم چه دیگر از پیکر بی جان و در حال احتضار این شهر مهجورمیخواهید.
حال شهر را که میبینم تجسم میکنم یک بیمار با حال وخیم را که نیاز به فوریت های پزشکی دارد و عده ای بی رحم که بی خبر از علم پزشکی به جهت مناقع شخصی،قومی و جناحی خود بالاسر این مریض حاضر شده و خود را پدر علوم پزشکی کره زمین و کرات اطراف معرفی می کنند.
این افراد نامهربان با جمعیت عظیم خود راه را برای ورود افراد توانمند و متخصص بسته و مانع حضور و یا شناسایی آنان در شورای شهر به جهت کاهش آلام و التیام شهر و شهروندان میشوند.
کسانی که حتی با مباحث مقدماتی و اولیه شهر آشنایی ندارند و از درد مناطق محروم چیزی نمیداندد به یکباره شیپورها را دست گرفته و فریاد وامصیبتا سر میدهند و برای گرفتن عکس های سلفی و انتخاباتی با درد مردم محروم و بافت های ناکار آمد شهری روانه این مناطق میگردند.
این نامزدها به مثابه فردی هستند که خودرو شخصی خود را خاموش میبند لذا به سمت عده ای عابر پیاده رفته و وعده میدهد که چنان ماشین بنده را با هل روشن نمایید شما را نیز به مقصدتان خواهم رساند اما این عابران خوش خیال غافل از اینکه این فرد زمانی که به مقصود رسید دیگر در آیینه عقب هم نگاهی به شما نمی اندازد تا بار دیگر که نیاز به شما پیدا کند.
چه بگویم از اعضای شورای شهری که علنا از انتصابات فامیلی و قومی خود در شهرداری حمایت میکنند و باز هم کاندید میشوند و در کمال تعجب باز هم تایید صلاحیت شده و باز هم نماینده پارلمان شهری میشوند یا اعضایی که علنا ادعا میکنند، نمیشود در این نهاد شهری کاری از پیش برد و باز هم کاندید میشوند،شاید تنها به یک دلیل و آن اینکه قصد دارند ثابت کنند که واقعا نمیشود کاری کرد.
وضعیت شورای شهرمان چقدر شبیه فیلم پدرخوانده شده،تصمیماتی برای انتصابات پنهانی،تعیین پیمانکاران و پروژه های شهری آن هم پشت درب های بسته و بصورت شبانه بدون الگو و ملاک مشخص و به دور از هرگونه شفافیت.
دلم میسوزد برای شهری زخم خورده که چشم امیدش به تصمیمات کسانی است که با فلسفه ضوابط و مقررات احداث تقاطع های غیرهمسطح آشنایی ندارند و همچنان در تلاش هستند که پروژه غیرکارشناسانه متروی اهواز را به سرانجام برسانند و تمام بودجه شهرداری را در چاه عمیق و بی انتهای عدم آگاهی خود میریزند.
شهری که در برابر دیدگان اشکبارش حریم رودخانه ش را نقض کردند کاربری های فضای سبزش را تغییر دادند و فضایش را به خودروهای نفرت انگیز و بی احساس دادند و شهروندانش در آرزوی شهری انسان محور به الگوهای تجارب جهانی پیشرو غبطه خوردند.
شهری که مسئولان نهادهای شهری آن خود را علامه دهر میدانند اما از پتانسیل استفاده از پسماندهای شهری و ظرفیت دستفروشان برای کسب درآمد هنگفت و ایجاد پروژه های ملی و بعضا بین المللی برای شهر بی اطلاع بوده و همه چیز را به چشم تهدید مینگرند و فرصت مشارکت متخصصان و اهالی فن را برای ارائه راهکار نمیدهند.
دردها و معضلات بیش از آن است که بتوان بیان کرد اما تنها راه نجات و امید شهر به شهروندانش است.شهروندانی که باید بصورت دغدغه مند و فعال در قالب سازمان های مردم نهاد عضو شوند و با حساسیت خود مانند یک کارفرمای مقتدر به عملکرد نهادهای شهری در تمام شئونات نظارت کرده و الویت و مسائل شهر را آنان مشخص کرده و برای شورای شهر و شهرداری در جهت رسیدن به شهری آرمانی ریل گذاری کنند.
چنان چه سازمان های مردم نهاد در بستر قانونی در تمامی تخصص های مورد نیاز شهر اعم از شهرسازی،جامعه شناسی،روانشناسی،عمران،معماری،هنر،اقتصاد و . . . به صورت متحد و یکپارچه به بررسی رزومه نامزدهای شورای شهر ورود کنند قطعا افراد متخصص شناسایی شده و از ورود هر شخص غیرمتخصص و منفعت طلبی در این نهاد شهری حیاتی جلوگیری میشود.
وقت آن رسیده که شهروندان چشم از آیینه برداشته و منجی را در آیینه ببینند و با اتحاد و دلسوزی التیام و مرهمی به روی زخم های عمیق شهر مظلوم بگذارند.
یادداشت از نوید خواجه حسینی کارشناس و تحلیل گر مسائل شهری

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *