در بیان تاثیرات مخرب شبکه های اجتماعی بر زبان نوشتاری

بابک عبدالهی

زبان در هر کشور، تسهیل کننده و آداب بخش به ارتباطات اجتماعی ست و از این حیث یکی از مولفه های قدرتمند و مهم در شکل گیری فرهنگ در جوامع مختلف بشری بشمار می آید. همچنین این امر که آستانه فحوای بیانی یک زبان فی نفسه، تا چه میزان کشش ذاتی داشته باشد نیز از مواردیست که بر سطح ساماندهی ارتباطات اجزای تشکیل دهنده اجتماعات افزوده و یا می کاهد. ساختارهای شکل گرفته املا و انشا در زبانهای مختلف، بصورت تاریخی از اعصار و قرون متمادی به زمانهای نوتر انتقال یافته است. حال آنکه در این نقل و انتقال متاسفانه به عللی کاملا اجتناب ناپذیر، صدمات زیادی به ساختارهای نوشتاری و شنیداری زبان معیار وارد آمده است که این امرمنجر به شکل گیری ایرادات مصطلح در سبک های نوشتاری و یا گفتاری گردیده است. در مورد زبان و ادبیات فارسی نیز این اتفاق تا حدود قابل توجهی افتاده است و به همین علت امروز شاهد گویش های مختلفی از زبان فارسی مثلا در کشورهای فارسی زبان دنیا نظیر افغانستان و تاجیکستان هستیم. آنچه در مهد و کانون زبان و ادب فارسی، ایران، در عصر مدرن و بیشتر به سبب رخنه فرهنگ و زبان نوشتاری اروپاییان در میان نویسندگان بعضا اروپا دیده و از فرنگ برگشته، نیز تاثیر مخرب خود را نهاده است و امروز زبان فارسی مملو از کلماتی نظیر ” اوکی ” ” پلان ” “برند ” مارک ” ” آرتیست” “آکادمی” ” آلرژی” ” آمپر” ” آنالیز” ” آنتیک” ” آیتم” ” اپلیکیشن ” و امثالهم است که متاسفانه علیرغم واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادبیان فارسی، ترجیح ناآگاهانه نسل جوان استفاده از همان لغات فرنگی است. یکی از ره آوردهای نامیمون مدرنیته برای زبان معیار، ترویج استفاده از شبکه های اجتماعی است. هرچند شوربختانه استفاده از ابزار مدرن و آشنایی با زبان انگلیسی یا فرانسه، نشانه فرهنگ پیشرو و انسانهای مترقی معرفی میگردد! اما باید اذعان داشت که اهداف نظریه پردازان اروپایی در ترویج و گسترش زبان بین المللی انگلیسی، به عنوان زبان محاوره ای میان ملتهای جهان، پرده ای دیگر از همان ترفند تئوریسین های نظم نوین جهانی، دهکده جهانی و پایان تاریخ است که امروزه در بخش فرهنگی و بر روی شاخص کمرنگ کردن و در نهایت از بین بردن زبان معیار ملل دیگر سرمایه گذاری کرده است.فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در یک برایند کلی نه تنها زمینه های رشد ساده تر و محتوایی انسان مدرن را فراهم نکرده است، بلکه در زدودن فرهنگ های موثر سنتی و ایده آل های ذهنی و انتزاعی ملل متمدن نیز تلاش بسیار دارد. یکی از این صدمات جبران ناپذیر، از شکل درآوردن، دیگرگونه نمودن و نهادینه سازی این تاثیرات مخرب بر زبان معیار است. بطور مثال امروزه در کلمات رایجی که طی یک گفت و گوی مجازی رد و بدل میگردد و کاملا هم عمومیت یافته است تا آنجا که حتی یک استاد زبان و ادبیات هم ممکن است بدین گونه بنویسد و بطور کلی متوجه این گسست زبانی نباشد، استفاده از کلماتی نا استاندارد و ناهمگون با املای فارسی است نظیر، بکار بردن ” پ ” بجای پس و یا ” چیه” بجای چیست و یا ” درس همینه ” بجای درست اینست و مثالهای بسیار متعدد در این مورد.در حقیقت ترویج نوعی ساده انگاری و رواج خفیف نمودن کلمات در پس پرده گسترش شبکه های مجازی جاریست که در طول سالیان متمادی استفاده ازین بسترهاست که این اشتباهات فاحش نوشتاری به عرصه محاوره های خارج از فضای مجازی نیز کشیده خواهد شد و در اثر آن، زبان معیار که هیچ، ادبیات کوچه و بازار نیز تحت تاثیر مخرب آن قرار خواهد گرفت. تاثیرات فرهنگی شاخص های ضد فرهنگ را باید با در نظر داشتن سرعت بسیار پایین و دامنه تخریب بسیار گسترده تحلیل نمود. به این معنی شاید برای کسی که این نوشتار و فحوای نظریه این کلام را میخواند، مسئله طرح شده از اهمیت چندانی برخوردار نباشد حال آنکه تنها یک ذهن زبان شناس و دانا به اهمیت پاسداشت زبان معیار میتواند به وجوب آن اذعان نماید.بنابراین امر، بر فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی بایسته است که علاوه بر واژه گزینی های علمی برای اهل تحقیق که کارویژه اساسی آنست، بر حساسیت های نظارتی خود در چگونگی استفاده از بستر هایی که در آن گفتگو جریان دارد و ادبیات این گفت و شنید ها به لحاظ فرم های رایج در زیان معیار دیگرگون شده و از فرم سنتی خارج گشته است، بیافزاید.