جشن پوریم از واقعیت تا افسانه

علی درویشی

پوریم Pourim از جشن های یهودیان می باشد که هر ساله در میان تمامی یهودیان در سرتاسر گیتی برگزار و برای آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. این جشن برگرفته از کتاب استر در تورات می باشد و قهرمانان این داستان استر و مردخای یهودی می باشند.

یهودیان هر ساله روز ۱۳ اَدار را جشن می گیرند، این روز مصادف است با ماجرای قهرمانان کتاب استر که با نقش آفرینی استر و مردخای نقشه قتل عام یهودیان توسط هامان وزیر اخشوروش پادشاه پارس را نقش بر آب کردند و هم کیشان خویش را از مرگ نجات دادند؛ این نجات از مرگ در تاریخ یهود مبدل به جشنی شده بنام پوریم pourim، که از جمع کلمه pourاست . پورpourیک کلمه آسوری است که به معنای تقدیر و سرنوشت می باشد اما باید توجه داشت که با پور puhr پارسی و ایرانی که به معنای پسر و فرزند نرینه می باشد اشتباه گرفته نشود.

داستان پوریم و قهرمانان در نگاه کتاب استر

داستان از آنجایی شروع می شود که اخشوروش پادشاه پارس در سومین سال سلطنت خود به افتخار افسران ارشد و وزیرانش مهمانی بزرگی برپا می کند. در هفتمین روز مهمانی، شاهنشاه از نوشیدن شراب سرمست شده و ملکه وَشتی را با تاج سلطنتی به سر، را به حضور خود می طلبد تا مهمانان ملکه زیبای اورا ببینند، اما ملکه وَشتی از آمدن خودداری می کند.
امتناع وَشتی موجب خشم شاهنشاه می شود و شاه اورا از ملکه بودن خلع می کند، مشاوران پادشاه که از میان دختران ولایات ایران یکی را به عنوان ملکه و جانشین وَشتی انتخاب کند. پادشاه این پیشنهاد را می پذیرد.

در شهر شوش یک نفر یهودی بنام مردخای زندگی می کرد. وقتی که نبوکد نَصَر(۵۶۲-۶۰۴پیش از میلاد) پادشاه بابل، یهودیان رابه اسارت برد، مردخای نیز در میان اسیران بود. مردخای پس از مرگ والدین استر، او را به فرزندی قبول و مثل دختر خود، وی را بزرگ کرده بود. مردخای وقتی فرمان پادشاه را می شنود، استر را به میان دیگر دختران فرستاد، و طبق فرمان عموی خود یهودی بودن خود را پنهان کرد. مردخای هر روز در مقابل حیاط حرمسرا قدم می زد تا از وضع استر باخبر شود.

مدت زمان آرایش دختران یک سال طول کشید. شش ماه از این مدت صرف مالیدن روغن مُر بر بدن آنها و شش ماه دیگر هم با مصرف عطریات و لوازم آرایش سپری می شد. سرانجام در هفتمین سال سلطنت شاه نوبت به استر می رسد و مورد پسند پادشاه قرار میگیرد.

در همان ایام مردخای از طرف پادشاه به مقام مهمی منصوب می شود. در یکی از روزها متوجه نقشه دو نفر از خواجه سرایان بنام های بغتان و ترش می شود که قصد ترور پادشاه را داشتند. مردخای خبر توطئه را به استر می دهد و استر به پادشاه و این درحالی بود که استر یودی بودن خود را پنهان کرده بود.

هامان توسط اخشوروش به مقام صدارت منصوب می شود . پادشاه امر می کند که تمام ماموران و خادمان دربار در مقابل هامان تعظیم کرده و زانو بزنند. اما مردخای از این فرمان سرپیچی می کند و هامان درصدد تنبیه او می شود. در ماه نیسان یعنی اولین ماه از دوازدهمین سال سلطنت اخشوروش، هامان دستور داد با پوریم فال بگیرند تا روز و ماه مناسب را برای انجام نقشه اش بیابند. روز سیزدهم از ماه اَدار که دوازدهمین ماه سال بود برای اجرای این کار مناسب تشخیص داده شد.

پس هامان به پادشاه گفت:« ملتی از نژاد متفاوت در سراسر حکومت تو و در هر استان پراکنده شده اند.آداب و رسوم آنها برخلاف آداب و رسوم سایر مردم می باشد. از آن گذشته آنها قوانین این مملکت را رعایت نمی کنند و تقاضای قتل عام آنها را از پادشاه دارد و تعهد می کند ۳۴۵ تن نقره برای اداره امور شاهنشاهی به خزانه داری سلطنتی پرداخت کند.»

پادشاه انگشتر خود را به هامان می دهد و می گوید: « این قوم و ثروت آنها متعلق به توست، هرطور که می خواهی با آنها رفتار کن.» در روز سیزدهم ماه اول هامان فرمان کشتار یهودیان را در روز سیزدهم ماه اَدار را با مهر پادشاه امضا و به امیران، فرمانداران و صاحب منسبان در تمامی نقاط قلمروی ایران می فرستد. مردخای متوجه می شود و با جامه دریدن و پلاس بر تن می کند. خاکستر بر سر خود می ریزد و در کوچه ها راه می افتد و با صدای بلند گریه و زاری می کند تا اینکه به در ورودی کاخ می رسد. خبر به استر میرسد و تصمیم می گیرد که به هر قیمتی شده از نقشه هامان جلوگیری کند.

استر، پادشاه و هامان را به مهمانی دعوت میکند و در این مهمانی از پادشاه می خواهد که هامان را به خاطر نیت شومش مجازات کند. به دستور پادشاه، هامان به دار آویخته می شود. در روز اَدار ۵۰۰ نفر از پارسیان شوش کشته می شود و به تقاضای استر از پادشاه یک روز دیگر اجازه گرفت تا به کشتار ادامه دهد و ۳۰۰ نفر دیگر از مردم شوش را به قتل رساندند به همراه ده پسر هامان. یهودیان در سایر بلاد و استان ها ۷۵۰۰۰ نفر از دشمنان خود را کشتند و روز پانزدهم را جشن گرفتند.

به چه دلایلی داستان کتاب استر واقعیت تاریخی ندارد؟

بعضی افراد بر این باورند که قتل عام افسانه ای پارسیان توسط یهودیان در روز سیزدهم فروردین بوده است، بر اساس کتاب استر واقعه در روز سیزدهم اَدار ماه دوازدهم صورت میگیرد گه طبق گاهشماری یهودیان اَدار آخرین ماه زمستان می باشد و هیچ ارتباطی با روز سیزده بدر ایرانیان ندارد.

داستان کتاب استر سوای داستان پردازی که بگفته دکتر زرین کوب: نویسنده قدرت قابل ملاحظه ای در قصه پردازی داشته است. در پرداختن صحنه ها، در رعایت صبغه محلی، و حتی در آنچه امروزه جنبه نمایش می گویند استادی بسیار نشان داده است اما از لحاظ تاثیر قهرمانان داستانش – استر و مردخای- بقدری خودخواه، فرصت طلب و انتقام جو جلوه می کنند که جز حس نفرت، به ندرت ممکن است حس دیگری در خواننده غیر یهودی برانگیزند.

۱-اگر اخشوروش را همان خشایارشا اول بدانیم مدت زمان حکومت این پادشاه ۴۸۵-۴۶۵ میباشد و مردخای که توسط نبوکدنَصَر(بخت النصر) به اسارت برده شده (۵۹۷پیش از میلاد) در زمان جانشینی هامان و رسیدن به مقام وزیر اولی شاه می باید حدود صدو بیست سال یا بیشتر عمر داشته باشد و اگر وزیر اعظم اردشیر دوم بوده است، لاجرم می بایستی بیش از دویست سال عمر داشته است.

۲-در کتاب هردوت ملکه خشایارشای اول ملکه ای بنام اَمستریس ذکر شده است. و تا به حال هیچ مدرک و سندی نشان نمی دهدکه خشایارشا ملکه ای بنام وَشتی یا استر داشته است.

۳-تمامی پادشاهان پارسی به تساهل مذهبی شهره بوده اند و به سختی می توان پذیرفت که فرمان به قتل و نابودی جمعی یهودیان ساکنان شاهنشاهی خود داده باشند.

۴-منطقی نمی باشد که شاه بزرگ هخامنشی، به آسانی و خیلی ساده یهودیان مقیم سرزمین خود را تشویق کند تا از میان اتباع پارسی خود ۷۵ هزار نفر را قتل عام کنند.

۵-ضیافت ۱۸۰ روزه از مبالغات کتاب استر می باشد. به مدت شش ماه جشن و پایکوبی آنهم در سال های تخست پادشاهی خشایارشا درگیر شورش بابل و مصر بود، جشن های اینچنینی دور از منطق می باشد.

۶-به مدت یکسال شست و شو و عطر زدن دختران به مدت دوازده ماه پیش از اینکه به پادشاه معرفی شوند، این خود از تخیلات این داستان می باشد.

۷-امتناع ملکه وَشتی از آمدن به حضور پادشاه و بزرگان با رسوم جاری پارسیان سنخیتی ندارد.

۸-موفق بودن استر از پنهان نگاه داشتن یهودی بودن خود با وجود اینکه مدام مردخای را ملاقات می کرد. مردخای طبق داستان کتاب استر در تمام شوش به عنوان یک یهودی مشهور بوده است، سازگار نیست.

۹-یازده ماه پیش از اینکه بخواهند یودیان را قتل عام کنند روز آنرا مشخص نمایند دور از انتظار می باشد.

۱۰-در طول داستان مشخص نمیشود مردخای چه ارتباطی با دربار داشته است که در موقع معرفی استر مقابل حرمسرا دیده میشود و یا اینکه بعدها چه سمتی میگیرد پس از افشای نقشه ترش و بغتان پیش از ترور پادشاه.

۱۱-سرپیچی از فرمان پادشاه محکوم به مرگ بود حالا چگونه مردخای مجازات نشده است جای سوال می باشد.

۱۲-مردخای چگونه و از چه طریقی از نقشه شوم ترش و بغتان مطلع می شود؟ و از طرفی چگونه کسی از ارنباط مردخای و استر باخبر نمی شود؟

۱۳-مقدار نقره ای که هامان می خواهد در صورت موافقت پادشاه برای قتل عام یهودیان بپردازد اغراق آمیز می باشد.

دایره المعارف اسمائ توراتی ماجرای استر را یک واقعه تاریخی نمی داند. کتاب استر افسانه ای است که در چار چوب یک درس مذهبی به منظور تحکیم ایمان قوم یهود ساخته و پرداخته شده است و بی شک مثل یک رمان تاریخی عامیانه است که آنرا فقط به این قصد ساخته اند تا یک منشا تاریخی باشد برای عید پوریم یهود که خود ممکن از از عیدهای اقوام دیگر اقتباس کرده باشند.

دکتر زرین کوب در خصوص این جشن می گوید: « این کتاب تورات –استر- بیشتر نوعی رمان تاریخی است نه تاریخ، در واقع سازنده این داستان مجعول که شرح حکایت استر و مردخای در سلطنت اخشوروش را بیان می کند خواسته است یک منشا تاریخی برای عید پوریم یهود اختراع کند و برای این منظور افسانه سرای چیره دست بعضی عناصر تخیلی را با تعدادی واقعیات تاریخی به هم آمیخته است تا افسانه اش جالب و موثر باشد.»

منابع
تورات
هردوت
تاریخ امپراتوری هخامنشیان پی یر بریان
تاریخ ایران پیرنیا
ایرانیان یهودی علی اصغر مصطفوی
نه شرقی، نه غربی، انسانی دکتر عبدالحسین زرین کوب
آشنایی با تاریخ ایران دکتر عبدالحسین زرین کوب
پایان نامه ( عهدنامه های سیاسی ایران و یونان در زمان هخامنشیان) علی درویشی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • محمّد با سلام متشکر از مقاله شما از این میگذرم که برخی ایرادات شما به داستان وارد نیست در کل دو فرض داریم اول این داستان واقعیه و یهودیان در مقطعی ایرانی ها را قتل عام کردن و هنوز با افتخار از آن یاد می کنند و آن را جشن می گیرن دوم این داستان ساخته ذهن بوده و واقعیت ندارد. اما یهودیان باز هم به تخیل کشتار ایرانیان به جشن می پردازند! در عمل فرقی نداره نهایتا یهود داره میگه با قتل عام ایرانیان رو جشن می گیریم! و در نهایت من متوجه نشدم اثبات هر کدام از فرضیات چه تاثیری در اصل ماجرا داره که اون هم خباثت یهودی ها و تفاخرشون به کشتن ایرانی هاست
  • ناشناس آنها نمی گویند «قتل عام ایرانیان را جشن می گیریم» بلکه آنها می گویند «آزادی یهودیان را جشن می گیریم» داستان هم اگر واقعیت داشته باشد اینست که وزیر خشایارشا می خواسته یهودیان را قتل عام کند آنها از این کار چلوگیری کرده و دشمنان خود را کشته اند
  • علی اینجاست که میگوییم هیتلر خوب بود ولی بعضیا میگن نه آدمکش بود کسایی که هر ساله هولوکاست ایرانیا رو جشن میگیرن بهتر آن است هیتلر پیروز جنگ میشد و نسلشونو از بین میبرد