کرونا سفیر عبرت و هشداری برای غفلت بشر بود

هوشنگ نوبخت

سال ۱۳۹۹ با همه ی فراز و نشیب هایش به پایان رسید. سالی پر از چالش ها و بحران های بزرگ جهانی که پرداختن به هر کدام ساعت ها وقت می خواهد.
بی شک مهمترین و بزرگترین بحران بشری در سال گذشته ویروس کرونا بود.
ویروسی به ظاهر برخواسته از بدن یک جغد یا خفاش در شهر ووهان چین که به سرعت بر تمام کشورها و قاره ها سایه افکند و جهان را به یک چالش ناشناخته فراخواند.
صد البته زمین، به واسطه ی اصالت و هویت ماندگاری که دارد در طول عمر با برکت اش بارها از این دست بحران ها را دیده و چشیده است اما اهالی زمین به دلیل عمر کوتاه و مقطعی شان هراز چند گاهی به چنین چالش ها و بحران هایی برخورد می کنند و به همین دلیل است که در مواجه با آن همیشه به مشکل بر می خورند.
در اینکه این ویروس، همه ی ما را اذیت کرد، شکی نیست. در اینکه جان خیلی از عزیزان مان را هم گرفت، تردید نداریم. در اینکه باعث و بانی خیلی مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شد هم اشتراک نظر داریم اما ای کاش گاهی از منظری دیگر هم به این ویروس بنگریم.

کرونا به تمام انسان ها ثابت کرد و نشان داد که گاهی ماهیت بشری خودشان را به هزاران دلیل، فراموش می کنند.

نشان داد که گاهی وقت ها، وقتی آدم ها کمی در علم و تکنولوژی و صنعت و پزشکی به اصطلاح پیشرفت می کنند، چنان پایشان را از گلیم شان درازتر می کنند که از جلد آدمیت بیرون می آیند و فراموش می کنند که هنوز هم همان بنده های ضعیف، محدود و کم قدرتی هستند که در مقابل عظمت پروردگار و شکوه خلقت تنها درصدی از این معادله را می توانند حل کرده و به تسخیر خود دربیاورند.

ویروس ناپیدای کرونا باعث شد که انسان ها خودشان را که شاید گم کرده بودند، دوباره پیدا کنند و یادشان نرود که با همه ی پیشرفت ها و نانوها و ادعاها و ماهواره ها و جنگ ها و معادلات پیچیده در مقابل یک ویروس از یک خفاش از یک شهر از یک کشور از این کره ی کوچک از کهکشان عظیم خلقت، ناتوانند.

کرونا با همه ی آسیب ها و سختی هایش، درس خوبی به من داد که بدانم و بفهمم که مرگ بر اساس ذات ش از همیشه به من نزدیک تر است.

کرونا به من ثابت کرد که انسان نباید خیلی از اساس و ذات پاک آفرینش را با کمی غرور و سواد و امکانات نادیده بگیرد.
کرونا به من آموخت که بیشتر از پیش مواظب خودم، رفتارم، کردارم و گفتارم باشم، منی که با همه ی ادعایی که دارم هنوز در قرن بیست و یک در مقابل یک ویروس کوچک، دچار بحران و ترس می شوم.
بحران و غفلتی که می تواند برای من و دیگران درس های زیادی برای گفتن داشته باشد.

امیدوارم که بشریت در سال ۱۴۰۰ و سال های بعد از آن باز هم برای علم و ثروت و قدرت و پیشرفت و صنعت تلاش دوچندان کند اما ذات خودش را و حد خودش را در قیاس با عالم خلقت فراموش نکند که اگر فراموش کرد، ممکن است ویروسی از کلاغی از دیاری دوباره همه ی زمین را به چالش بکشد و دهان همه را با یک ماسک ببندد.

امیدوارم سال خوبی پیش روی همه جامعه ی بشری باشد.
سالی پر از صلح و صفا و سلامت و عنایت به پروردگاری که به شدت، کافی است.