مملکت مدیر جهادی می خواهد نه مدیر مجازی

هوشنگ نوبخت

واژه ی جهاد، مرا به یاد تصویری می اندازد که از بچگی روی اسکناس های دویست تومانی نقش بسته بود.

تصویری از چند جهادگر روستایی که با سنگ ریزه پشت سر تراکتوری در حال ساختن جاده ای هستند برای آبادی شان.

آری، صادقانه ترین تعریف از جهاد، همین تصویر است که دولت ها، مدیران و مردم با هر آنچه در اختیار دارند بی هیچ بهانه ای، بیشترین و بهترین بهره را برده تا قدمی برای اعتلای شهر و دیار و استان و مملکت شان بردارند.

واژه ی مقدس جهاد ، زمانی لوس و شعارگونه و تا حدودی سیاسی شد که خیلی ها آنرا به مدیرانی نسبت دادند که قرار بود به گونه ای عمل کنند که حال دل مردم شان بهتر شود ولی نشد .

متاسفانه از زمانی که دنیای مجازی اولویت خیلی ها برای ارائه عملکردشان شده است، واژه ی مدیران جهادی به شدت ماهیت خود را از دست داده و در یک تناقض شدید آزار دهنده به یک شعار تکراری چندش آور برای خیلی ها تبدیل شده که سالی یکبار هم پاشنه ی کفش شان خاکی نمی شود.

اوج تحریم و فشارهای اقتصادی ناجوانمردانه از سوی بسیاری کشورها به سرزمین عزیزمان بود که سران مملکت و در راس آن ها رهبر انقلاب از کلید واژه ی مدیران جهادی استفاده کرد تا بلکه نسلی پدید آیند که در اوج داشتن دانش و بینش تخصصی و به خاطر شرایط خاص مملکت، آستین همت هم بالا بزنند و خودشان وارد گود مشکلات مردم شوند تا با چشیدن مزه چالش ها و بحران های کف جامعه، بیش از پیش برای عبور از سختی ها به نفع سفره ی مردم تلاش کنند اما متاسفانه خیلی ها از این کلید واژه ی مهم و کاربردی، نهایت سو استفاده را کرده و تنها در دنیای مجازی، جهادی شده اند.

مدیری که باید هفتاد درصد وقت و انرژی و تدبیرش را درست مثل جهادی مقدس در دل مردم و برای مردم بگذراند، بیش از این درصدها در صفحات اینستاگرام و تلگرام و توئیتر فقط به خلق شعارها و عملکردهایی از خود مشغول است که خیلی هم ماهیت حقیقی ندارند.

گاه لینک ها و پوستر ها و اخبار متعدد یک شهردار منطقه ی چند شهرداری اهواز از بابت کاشتن چند گلدان در یک بلوار ، چنان فضای گروه ها و صفحات مجازی مردم را به اشغال خود در می آورد و روی اعصاب شهروندان می رود که گویی آن مدیر و یا آن شهردار، چه گلی بر سر شهرش زده و یا چه شاهکاری کرده که چند ده نفر را در چند ساعت واداشته که روی همین کار ساده مانور بدهند و او را یک مدیر یا مسوول جهادی معرفی کنند.

مدیری که با زیرکی در گوشه ی تمام عکس ها هم حضوری اتو کشیده و گاه سفسطه گرایانه دارد.

خلاصه ی کلام اینکه : سواد رسانه ای و بینش مردم نسبت به وقایع و رصد کردن سره از ناسره و تحلیل واقعی مسائل پیرامون به شدت در حال رشد و تکامل است.

مردم به همان شدت در حال ارزیابی و قیاس دنیای اطراف شان با شعارها و عملکرد های دروغین کسانی هستند که به جای اینکه در دل مردم حضور یابند در دل فالور هایشان جا خوش کرده اند بی آنکه به پایان کار بیندیشند.

مردم می دانند که با پست و لایک و تیزر و لینک ، چیزی عوض نمی شود و بحرانی به سرانجام نمی رسد.

مردم تشنه ی صداقت در گفتار و رفتار و کردار مسوولین و مدیرانی هستند که مدعی اند اگر به آن ها میدان داده می شد ، چه ها که نمی کردند و نکردند .

امیدوارم الان که وارد فضای انتخاباتی شورای شهر و ریاست جمهوری هم شده ایم، هم مدیران حواس شان به دنیای واقعی و نه مجازی اطراف شان باشد و هم مردم با رشد سواد و بینش رسانه ای شان اجازه ندهند که عده ای به جای اینکه برای مشکلات جامعه وارد یک جهاد واقعی شوند وارد یک نیاز مجازی شوند که هیچ لقمه ای به هیچ سفره ای نمی افزاید.