به مناسبت مبعث حضرت ختمی مرتبت، خاتم الانبیا حضرت محمد ص

خبرگزاری خورنا
دکتر عطا آموزیان
پژوهشگر تاریخ

پیغمبری :عبارت است از حکمت، سرکشی، الهام، پارسایی وشفقت برخلق.

السلام ای همنشنیان یقین، ای خداوندان ایمان آفرین

ای مسیحای فلک پیمای چست

جان من در حسرت معراج توست.

نه ملک بودی نه دلخسته زخاک

ای بشیر ما بشر بودی وپاک.

 

” خداوند پیامبران خودرا مبعوث فرمود وهرچند گاه متناسب با خواسته های انسانها، رسولان خود را پی درپی اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را ازآنان بازجویند ونعمتهای فراموش شده را بیاد انان آورند وحجت را برآنان تمام نمایند وتوانمندی پنهان شده “عقلها” راآشکار سازند. امیر المومنین علی ع نهج البلاغه، محمد دشتی فرازهای ۳۶ و۳۷ ص ۲۴ “پیامبران واجد مقام وموقعیتهایی بودند که بدنبال آن دین را به مردم عرضه کنند. وقتی از دور وبا نگاهی زمینی وبشری به پیامبر ص نظر میکنیم اورا فردی، مدیر، مدبر، مصلح، موید، وفوق العاده موفق می‌ بینیم. کسی که بنایی را که می‌خواست بسازد یک تنه ساخت وپس از رحلتش هم برنامه وطرح او متوقف نشد.

“من مناره پرکنم افاق را – کور گردانم دوچشم عاق را

آنچنان کرد ازآن افزون که گفت

او بخفت وبخت واقبالش نخفت. دفتر سوم مثنوی، ابیات ۱۲۰۵

مقوم شخصیت ونبوت انبیا وتنها سرمایه آنها وحی یا مواجه با امر قدسی است در این رویارویی است که پیامبر میبیند که گویی کسی در نزد او می‌آید در جان او ودرگوش او ودر قلب او پیام‌ها وفرمانهایی را می‌خواند واورا موظف به ابلاغ آن به انسانها می‌کند. وپیامبر چندان به آن پیام وآن سروش غیبی اطمینان دارد وبر ابلاغ آن دلیری می‌کند ودر مقابل تمام تلخی‌ها ودرشتیها وتند خوییها یک تنه می‌ایستد واستقامت می ورزد.

“هر پیامبر سخت رو بد درجهان – یکسواره کوفت برجیش جهان

تفاوت پیامبر با سایر ارباب عقول ومعرفت دراین است که او در حصار تجریبات خویش باقی نمی‌ماند بلکه براثر این مواجه با امرقدسی والهی وظیفه جدیدی در خود احساس می‌کند. وانسان تازه ای می‌شود واین انسان تازه عالم تازه و آدم تازه ای بنا می‌کند.

همه پیامبران می‌خواستند که سخنانشان شنیده شود ودعوتشان جدی گرفته شود واز سویی می‌دانستند که مردم زمانه آن چنان که هستند خریدار سخنان نو نیستند. ولذا از مردم می‌خواستند که خودرا تغییر دهند. وان نباشند که هستند. تا بتوانند شنونده خوبی برای ندای آنان باشند. به همین خاطر مخاطبان پیامبر باید ابتدا بدست خود او بوجود می‌آمد تا جای آدمیان قبلی نشسته وسپس این تحول یافتگان به ندا ویا سخنان او گوش دهند. در حقیقت کار پیامبر بیدار کردن خفتگانی بود که خودرا بیدار می‌پنداشتند. اما در حقیقت بیدار نبودند. این امر به معنای این است که هرمصلحی وهر پیامبری اجمالا باید دیگران را ابتدا با علل بیدار کند تا بعدا بتواند این بیداری را با دلایل بیازماید. به همین خاطر پیامبر ص دست بر نقطه ای از وجود مخاطبان زمان خویش نهاد که مانع اصلی شنیدن پیامش بود. این دوعامل یکی “تکبر و دیگری تعصب بود”

همه همت پیامبرص در ابتدا معطوف به این مولفه بود که به خفتگان بباورانند که واقعا خفته اند. ولذا لرزاندن وتلاطم ایجاد کردن وقیامت بپا نمودن و در هستی آدمیان کار اصلی پیامبر ص بود.

براساس همین تحولات روحی و ایجاد تلاطم در وجود آدمیان توسط پیامبر ص است که در چشم انداز معرفت شناسی صوفیانه وعارفانه ، پیغمبر در درونی ترین واقعیت خود یعنی نور محمدی، کلمه است. ووجودش محتوی علم اجمالی جهان است. از منظر صوفیانه وعارفانه پیامبر ص عالی ترین نمونه انسان کامل است. که در پایان دوره نبوت آمده وبنابراین همه سیما های نبوت را درخود جمع دارد. “نجم الدین رازی در کتاب مرصاد العباد، جهان را به درخت وپیامبر ص را به بذر درخت تشبیه کرده است.

عید بزرگ مبعث حضرت ختمی مرتبت واتصال دوباره آسمان وزمین بعد از فترتی طولانی بر همه دوستداران پیامبر ص همایون باد.

 

” در دل هر امتی کز حق مزه ست، روی آواز پیمبر معجزه ست.

چون پیامبر از برون بانگی زند. جان امت در درون سجده کند

موجب ایمان نباشد معجزات

بوی جنسیت کند جذب صفات

معجزات ازبهر قهر دشمن است

بوی جنسیت پی دل بردن است.”

حضرت مولانا.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *