آیا استاندار جدید خوزستان موفق می شود؟!

شهرام گراوندی

یکی از شیوههای رایج و مرسوم پژوهشی، تحقیقات به اصطلاح کتابخانه ای است که پژوهشگر بر اساس داده های به دست آمده از مبادی رسمی، و به وسیله ی نرم افزار GIS ، قالب مدل TOPSIS مورد نظر را تجزیه و تحلیل می کند. نتایج یکی از این پژوهش ها در خصوص میزان فقر عمومی و شاخص های توسعه یافتگی، نشان می دهد که میزان توسعه و فقر در شهرستان های استان خوزستان یکسان نیست. زیرا مقدار TOPSIS به دست آمده در شهرستان اهواز برابر ۰/۹۲۶ درصد، به عنوان توسعه یافتهترین شهرستان استان، میانگین مقدارTOPSIS شهرستان های ایذه، بندر ماهشهر، شوش، شوشتر، اندیمشک، آبادان، شادگان، دزفول و بهبهان برابر ۰/۱۷۶ درصد؛ دارای وضعیت نیمه توسعه؛ و میانگین مقدار TOPSIS شهرستان های دشت آزادگان، باغملک، رامهرمز، خرمشهر، مسجد سلیمان و امیدیه برابر ۰/۰۹۲ درصد به عنوان شهرستان های نیمه محروم و در نهایت میانگین مقدار TOPSIS شهرستان های لالی، گتوند، اندیکا، هویزه، هندیجان، رامشیر و هفتگل برابر ۰/۰۳۲ درصد به عنوان شهرستان های محروم (برخورداری از حداقل شاخص های مثبت و حداکثر شاخص های منفی مورد مطالعه) را در استان دارا هستند.
در این نوشتار بنا نیست به همهی مسائل و مصادیق توسعهی نامتوازن خوزستان پرداخته شود. اما، با فرض و صحه گذاشتن بر واقعیت ِ انباشت مشکلات انبوه در ساحت ساختار اجرایی و مدیریتی و توقف اقتصاد سنتی و مدرن در استان در حوزههای صنایع کوچک و تبدیلی و مشاغل حداکثری تجاری، و نیز وجود مشکلات و معضلاتی عدیده در حوزهی آسیب های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی، بر آنیم به رهیافتی برسیم که در نهایت بررسی موضوعی اتفاق بیفتد و ببینیم آیا تغییر در شاکله ی سیاسی استان ( تغییر استاندار ؛ رفتن دکتر شریعتی و آمدن قاسم سلیمانی دشتکی ) ؛ اصولن همراه با تغیری شگرف در بافت و ساخت استان به وجود می آورد یا خیر؟!
قاسم سلیمانی دشتکی، کمتر از یک ماه است که بر مسند استانداری خوزستان تکیه زده و از سوی دیگر، دولت حسن روحانی نیز، دولت مستعجل است و تا نیمههای سال ۱۴۰۰ عهده دار مسوولیت اجرایی دولت و کشور را به دوش دارد. و آن چه در بدو تغییر کابینه و دولت پس از هر انتخاباتی رخ می دهد، البته تغییر استانداران است؛ و به ندرت پیش آمده که یک استاندار در دو دولت مختلف و متوالی، صندلی خودش را حفظ کرده باشد… این را هم میدانیم و بر اساس شنیده ها، گویا جناب سلیمانی دشتکی، مدت زمان زیادی به دورهی بازنشستگیشان نیز باقی نمانده است. بنابراین در بهترین حالت، و با وجود شتابان بودن ماههای پایانی دولت و همزمانی با برگزاری دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا، و تعطیلی کشور در روزهای طولانی تعطیلات عید و مهمتر از همه، محدودیتها و تنگناهای ناشی از پاندومی کرونا که بسیاری از امور را معلق و چه بسا تعطیل و یا موکول به زمانی مناسبتر میکند؛ اینها در مجموع، بخشی از گرفتاریهای استاندار جدید خوزستان است که بیشک بر عملکرد و قدرت مانور ایشان به ناگزیر تاثیر میگذارد.
خوزستان، صرفنظر از بیماریها و آسیبدیدگیهای کهنه، از موضوعی استمراری به نام کانونهای هموارهفعال قومی که باید از آنها بعنوان موجسواران حرفهای اقوام یاد کرد نیز رنج میبرد. در این رابطه، سخن گفتن و تشریح جوانب و آنالیز مرجعها و عقبهها و صبغهها خود زمان مفصلتر و هموارتری میطلبد. ولی کوتاه سخن، اشاره به یک نکته برای بینهای تلخ از این واقعیت کفایت میکند.
شما کافی است برای تغییر فلان مدیر ناکارآمد که تنها با تکیه به لابی قومی و با حمایت شخص استاندار سابق بر اریکهی فلان مجموعه و شرکت تکیه زده، انگشت بگذارید؛ افرادی ناگهان پیدایشان میشود که در نهایت بیشرمی و بیآزرمی خواهند گفت: این تشکیلات و این صنعت، قومی است!! و اگر هم قرار است تغییر و تحولی در حوزهی مدیریتی آن رخ دهد، و مدیر تازه انتخاب شود؛ باید و الزامن و ضرورتن از میان افرادی ( چه شایسته و چه ناشایسته! ) از همان قوم بصورت انحصاری!! برگزیده شود!
با چنین اوضاعی، قاسم سلیمانی دشتکی، آمده خوزستان را در این شرایط خطیر مدیریت کند.
استاندار، بعنوان سیاست‌گذار و مدیری که باید درد مردم، معیشت رنج آور، فقر عمومی، فشل بودن ساختار اجرایی به ارث رسیده از دوران استاندار سابق، ووو را ببیند و حس کند، و برای این چندماه برنامه و ساز و کار طراحی کند؛ با مصائب دشواری مواجه است. بیش از هر چیز، برخورد با مظاهر فساد و رانت و ثروت اندوزی و سواستفاده از قدرت ناسالم و زد و بند و اعمال نفوذ این و آن را محدود کند، شرایط کسب و کار و رشد تولید را بهبود ببخشد؛ در راه خلق ثروت گام بردارد تا از این طریق رشد اقتصادی تحقق یابد و بخش فقیر جامعه در ابعادی وسیع وارد بازار کار و تولید شوند. مرحله بعد چگونگی توزیع عادلانه و متوازن فرصت برای نخبگانی است که در مناسبات ناسالم دوره ی قبل، یا منزوی شدند و یا به قهر کنار گذاشته شدند. اتفاق مثبتی که نقطه عطفی در عملکرد ابتدای کار استاندار مشاهده می شود، پاکسازی استانداری از مجموعهای از افراد ناکارآمد و خنثاست.
این موضوع با تسری به حذف و پالایش مدیران کل حوزهی استانداری میتواند، شمایل بهبودیافتهی بهتری نیز پیدا کند.
برای آشتی مدیران و صاحبان ایده و طرح در ساخت و پرداخت و ترمیم آسیب های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی، برای جذب سرمایه گذاران و علاقهمندان به توسعه و کار و پیشه در خوزستان، استاندار جدید، ناچار است، سیاست‌های حمایتی و اجتماعی محدودی که در اختیار دارد را اعمال کند.
پاشنه آشیل هر استاندار و هر سرمایه گذار و هر علاقهمند بخش خصوصی در خوزستان، فقر عمومی است. عدالت اجتماعی و تقسیم فرصت های اقتصادی و تولیدی به شایستگی توزیع نشده و این مساله در هاله ای از ابهام قرار دارد و تا زمان روشنگری و افشای مناسبات ناسالم و برگزاری دادگاههای متعدد و مختلف در حوزه های مختلف، همچنان که امروز شاهد آنیم، فقر عمومی موجب یاس عمومی است؛ و همین مساله خواه ناخواه بر مشارکت و همراهی مردم در موضوعی مانند انتخابات نیز اثر سوء می گذارد. اتفاقی که در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز تجربه کردیم.
حمایت از تشکل های کارگری و میزان نفوذ لابی های قدرت فاسد در کارخانه ها و شرکت های بزرگ، و حمایت از اقشار ضعیف جامعه، رسیدگی به مشکلات عمومی و دغدغههای مردم، برخورد با مدیران نالایقی که با ندانم کاری و سیاسی کاری، حوزه ی بهداشت و سلامت را آلودند و باعث شیوع گسترده و کشندهی کرونا در خوزستان شدند و نام خوزستان را بعنوان آلودهترین استان کشور معروف کردند؛ برخورد با دست های پنهان و پیدای کمبود اقلام خوراکی در استان، در صورتی که در دیگر نقاط کشور با چنین پدیدههایی مواجه نیستیم؛ اینها نیز بخش دیگری از مشکلات خوزستان است که یک سرش ریشه در فقر و یا توسعهی فقر عمومی در خوزستان دارد.
توجه به نیروی فکری تخصصی و اخذ بهترین مشاورههای ولو تلخ و گزنده، مولفه‌های غیراقتصادی است که درون ریل‌گذاری سیاست استاندار باید مدنظر واقع شود.
خوزستان باوجود منابع عظیم نفت و گاز، خاک حاصلخیز و آب، استانی ازلحاظ منابع طبیعی غنی اما عقب‌مانده و توسعه‌نیافته است. شاخص و معیار این توسعه‌نیافتگی فقدان توسعهی نامناسب نیروی تخصصی و انسانی در خوزستان و سایر مؤلفه‌های عدم پیشرفت و توسعه است. شاخص توسعه انسانی معیاری از سطح زندگی است که عوامل بسیاری مانند درآمد، امید به زندگی و سواد در آن تأثیرگذار است. این عوامل نشان میدهد استان خوزستان در مقایسه با استان‌های دیگری مانند اصفهان، شیراز، تهران و مشهد بسیار عقب‌ماندهتر است.
نرخ بیکاری در استان خوزستان هم‌اکنون حدود ۲۶ درصد است، شهرک‌های صنعتی شهرهای این استان فقط دارای ساختمان‌های متروک است و چیزی بعنوان تولید عملن به چشم نمیآید. آمار آسیبهای اجتماعی در خوزستان نیز در مرز هشدار است. به‌طوری‌که طبق اعلام رئیس‌کل دادگستری خوزستان سال گذشته هشت هزار فقره طلاق توافقی و هفت هزار مطالبه مهریه در خوزستان اتفاق افتاده است. این یعنی روزانه ۲۱ طلاق توافقی در خوزستان به ثبت رسیده است. وجود سلاح جنگی در اختیار عشایر و نیز مردم شهرنشین و استفاده از اسلحه در زورگیری ها موجب شیوع ناامنی و افزایش بحران های روانی برای توده ی مردم و قهر و گریز سرمایه گذار احتمالی شده است. علاوه بر این درصد کمی از عملکرد مسوولین استانی راضی هستند. مدیران تحصیلکرده و متخصص و مرتبط با پست دراختیار همراه با تجربه ی فنی و بدون اتکا به لابی های قومی، انگشت شمارند. اغلب مردم استان از درآمد، وضع زندگی شخصی، مسکن و اماکن تفریحی و … راضی نیستند. مرکز استان، شهری است مملو از زباله و فرسودگی ساختار و ابنیه و زشتی و پلشتی مبلمان شهری.
خوزستان معضلات و گرفتاری‌ها فراوانی از جمله تنگی نفس خوزستانی‌ها بعد از هر بارندگی، بیکاری بالاتر از میانگین معمول، وضعیت بسیار بد کشاورزی و آب آشامیدنی، گردوخاک و آلودگیهای محیط زیستی، بیشترین تعداد خانوار کپرنشین را دارد. آب در اکثر شهرهای خوزستان نه‌تنها قابل شرب نیست بلکه در مواردی برای استحمام مردم نیز مشکل‌ساز می‌شود به‌گونه‌ای که برخی پزشکان رواج برخی بیماری‌های پوستی در بین مردم خوزستان را ناشی از آب بی‌کیفیت می‌دانند و به بعضی از بیمارانی که با چنین مشکلاتی مواجه می‌شوند توصیه می‌کنند برای استحمام از آب دیگری استفاده کنند! جالب‌تر اینکه آب موجود در شهرهای خوزستان حتا برای شستشوی خودروها نیز کاربرد ندارد. زیرا بعد از اتمام شستشو لایه‌ای سفیدرنگ روی خودرو باقی می‌ماند که مردم بعد از شستن خودرو و خشک‌کردن، مجبور هستند آب تصفیه روی آن بریزند تا لایه سفیدرنگ روی آن باقی نماند.
مساله ی آب و فاضلاب شهرهای خوزستان منجمله اهواز، موضوعی نیست که اختصاص به این چند سال و این یکی دو دهه داشته باشد. معضل آب و فاضلاب اهواز، به دلیل فرسودگی سیستم دفع فاضلاب است که خود سابقه ای هفتادساله و به شدت فرسوده دارد.
استاندار در این خصوص نیز با مشکل بزرگی مواجه است. خالی بودن کیسه ی دولت حسن روحانی!
مشکلات آب و فاضلاب خوزستان، نه مشکلی مدیریتی در استان که مشکلاتی ناشی از تصمیم گیری های وزارت نیرو در بدترین موعد زمانی دولت است. دولت تحت شدیدترین تحریمهای سیاسی و اقتصادی آمریکا، در موسمی اقدام به اجرای طرح یکپارچه سازی شرکت های آب و فاضلاب کرد که به تبعات بودجه ای و پرداخت دیون و خسارات و بدهی به پرسنل انبوه این شرکت ها توجهی نکرد.
در واقع این اقدام زمانی صورت پذیرفت که کفگیر دولت به ته دیگ خورده بود؛ و هر تلاشی در حوزه ی آب و فاضلاب در سراسر خوزستان رخ می دهد، تلاش و ایثار و صرف انرژی مافوق بشری پرسنل و کارگرانی است که آنها نیز در فقر غوطه ورند. اکنون قاسم سلیمانی دشتکی بعنوان استاندار تازه نفس و تازه به میدان بزرگ و پر از پستی و بلندی و مملو از حاشیه ی خوزستان پای گذاشته، او باید با اقتدار کامل، عدم مماشات، بدون تعارف و در نهایت قاطعیت، با این ساختار فروپاشیده و فرسوده؛ و در بخشهایی مانند صنایع بزرگ با وجود شرکتهای متعدد زیرمجموعه، مشحون از فساد و تبعیض و استبداد و بهره کشی علیه کارگران را ترمیم کند و بهبود ببخشد.