دردنامه بازاری بهبهانی که اشرار مسلح بینایی او را گرفتند

بسم الله الرحمن الرحیم
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد

جمعه ساعت چهار و نیم صبح بیست و سوم آبان ماه ۱۳۹۹ در حالی که به نظر می رسید همه حتی مسئولین امنیت شهر در خواب بودند اراذل و اوباش و دزدان مسلح در کمال امنیت و آرامش در بلوار بزرگ شهر آیت الله وحید بهبهانی قبل از میدان استیل ضربه سنگینی را در کمال خونسردی به وجهه شهر، امنیت شهر و خانواده زحمتی وارد کردند.
سارقین در حالی که مغازه مجهز به آژیر دزد گیر بود! گویی که ایمان داشتند شهر خالی از ماموران امنیتی باشد، بدون هیچ ترسی و نگرانی از به صدا درآمدن صدای دزدگیر در اوج خونسردی اقدام به سرقت از مغازه اطلس باطری، متعلق به محسن زحمتی مشغول بودند که صاحب مغازه با فعال شدن گوشی همراه سراسیمه به سمت مغازه حرکت می‌کند و اراذل با رسیدن نامبرده با یک پژو ۴۰۵ فرار می کنند.
زمانی که صاحب مغازه چند متری برای خواندن پلاک ماشین سارقین را دنبال می کند، به یکباره اشرار با قساوت قلب و خونسردی تمام و بدون هیچ واهمه ای و به هدف از پا درآوردن شخص تعقیب کننده به سمت وی شلیک می کنند.
یکی از چندین تیر ساچمه ای که به صورت ایشان برخورد می کند بلافاصله باعث از بین رفتن همیشگی بینایی یکی از چشم ها می شود و تیر دیگر هم وارد جمجمه شده و باعث ایجاد عفونت مایع مغز و نخاعی می شود که جان ایشان را به شدت در معرض خطر قرار داده و به صورت معجزه آسایی و بعد از سپری کردن سه هفته سخت و دردناک در بیمارستان های شیراز از مرگ نجات پیدا می کنند.
یادگاری آن شب برای خانواده زحمتی و فرزندشان چشم از دست رفته، تیر باقی مانده در مغز و آسیب های روحی و روانی غیر قابل توصیف می باشد.
نمی دانیم مردم فرهیخته بهبهان تاوان کدام گناه ناکرده را باید پس بدهند و چندین اتفاق باید بیفتد تا اراده ای برای جلوگیری از این ناامنی ها و سرقت های مسلحانه و جسورانه پیدا شود.