حبیب‌ اُسَیوِد‌ها کم نیستند؛ آنها را دریابید

اشکان زارعی

پس از بازداشت حبیب اسیود ⁩سرکرده گروه تروریستی و تجزیه‌طلب حرکه النضال‌العربی٬ مجتبی ذوالنوری نماینده مردم قم در مجلس یازدهم در گفتگویی با خبرگزاری ملت پیرامون این دستگیری چنین گفت: « معمولا سرکردگان گروهک‌های تروریستی در اروپا و آمریکا مستقر هستند و نوچه ها، عوامل و ابزاردست هایی در داخل دارند./ الاحوازیه یک گروهک پان عربیست و تجزیه طلب بوده که از زمان شروع جنگ ایران و عراق فعال بودند و از دنباله های خلق عرب به سرپرستی شبیر خاقانی محسوب می شوند./ در زمان جنگ تحمیلی نیز وقتی جان و بدن مردم خوزستان زیر تانک های نیروهای بعث عراق له می شد، این گروهک با قربانی کردن شتر و گاو جلوی پای بعثی ها از آنها استقبال می کردند و حکم ستون پنجم دشمن را داشتند.اکنون نیروهای تازه نفس و جوان جایگزین افراد سابق در جریانات گذشته خلق عرب شده اند و اقدامات خرابکارانه انجام می دهند./»۱
این سخنان را انیرانیان نگفته‌اند٬ این یادآوری‌های تاریخی را « اپوزیسیون» بیرون از کشور نکرده است٬ این گفتار از آن رییس کمسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی است که بی‌گمان بر پایه‌ی سیاهه‌ها و داده‌های سنجیده بازگو شده است.
این در حالی است که همواره گروهی اندک در خوزستان با هوشمندی بر رفتارهای پان‌عربیستی و جداخواهانه سرپوش گذاشته٬ هرگونه واکاوی در این زمینه را با واژه‌هایی چون: نفرت‌پراکنی٬ تفرقه‌افکنی٬ توهین به مردم عرب و جاسوس انگلیس واسرائیل سرکوب می‌کنند.
البته اردیبهشت سال گذشته نیز دکتر همایون یوسفی نماینده مردم اهواز در مجلس دهم همین هشدار‌ها را به گونه‌ای دیگر درباره پانعربیسم در نطق میان دستور خود داده بود:
«به همان دلایلی که دشمنان ایران خوزستان را در آغاز جنگ به عنوان نقطه هدف انتخاب کردند٬ اکنون نیز به عنوان نقطه هدف دشمنان است با این تفاوت که در پایان جنگ ما خوزستان را رها کردیم اما دشمنان ایران٬ خوزستان را رها نکردند. بنابراین نباید در خصوص مسائل خوزستان دچار ساده انگاری شویم و موضوعاتی مانند سیاه نمایی سازمان یافته٬ وجود پول‌های فراوان با منشاء نامشخص٬ ورود فراوان اسلحه‌های نیمه سنگین٬ ورود در عرصه‌های رسانه‌ای٬ فرهنگی٬ سیاسی و اجرایی استان ٬ تاریخ سازی و هویت سازی جهت‌دار که باید دستگاه‌های ذیربط با حساسیت بیشتری به آن‌ها ورود کنند »۲

گفتار نمایندگان پیشین و کنونی مجلس ایران نشان می‌دهد که نگرش پان‌عربیسم و تلاش‌های جداخواهانه آنان در خوزستان از دهه‌های گذشته تا کنون با روش‌ها و شیوه‌های گوناگون هم‌چنان در حال انجام است.

اگر روزگاری گروهی بر چهره خویش چفیه بسته با نام‌های «سازمان سیاسی خلق عرب مسلمان٬ مجاهدین عرب مسلمان٬ جبهه رزمندگان عرب٬روشنفکران انقلابی عرب با بمب‌گذاری در خرمشهر و آبادان خواهان: «تدریس زبان عربی در مدارس٬ پوشیدن لباس عربی در ادارات٬ عرب بودن روسای ادارات٬ تشکیل مجلس محلی عربی٬»۳ بودند.

اگر در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ خورشیدی برخی کسان مانند یوسف عزیزی بنی‌طرف که اینک در اروپا و آمریکا خوش‌نشین شده‌اند‌ با نگرش‌های مارکسیستی و همنشینی با کانون‌های روشنفکری به رویارویی با جمهوری اسلامی پرداخته٬ آشکارا از خودمختاری یا براندازی سخن می‌گفتند٬ اما نسل امروزین پان‌عربیسم در خوزستان با دوری جستن از تفنگ و اندیشه‌های چپ‌گرایانه٬ با ریختی دیگر٬ روشی تازه و گفتمانی نوین به میدان آمده‌اند.

آنان که گاه خویش را «هویت‌طلب» می‌نامند با پوشیدن رخت اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی خود را دین‌دار‌تر٬ انقلابی‌تر و ولایت‌مدارتر از دیگران نشان می‌دهند اما در نهان همان آرزوی «تجزیه خوزستان و در خواست‌های خلق عرب سال ۵۸» را دنبال می‌کنند.
به زبانی دیگر پان‌عربیسم کنونی با پرهیز از رویارویی با جمهوری اسلامی٬ باورهای خود را به نام اسلام و انقلاب آموزش داده٬ با سیاه‌نمایی و قومی کردن کاستی‌ها و کمبودهای خوزستان می‌کوشد تا لایه‌های پایینی و میانی مردم خوب عرب خوزستان را نسبت به هازمان «جامعه‌ٔ» ایران بدبین نموده٬ آن‌ها را با آرمان خود همراه سازند.
در این میان بمب‌گذاری و ترور یگانه‌ترین و برجسته‌ترین راهبرد برای جدایی خوزستان نبوده٬ تنها دستاویزی برای فشار است تا پان‌عرب‌های کنونی در خوزستان امتیازات گوناگونی به بهانه‌ٔ آرام کردن این استان٬ پیشگیری از تنش و جلوگیری از تندروی‌ها٬ از مدیریت کلان کشور به دست آورده اما در راستای جدایی خوزستان آهسته و پیوسته به کار گیرند.

بازداشت حبیب اسیود و پیش از او دستگیری تروریست‌های شادگان و ماهشهر کاری سترگ و ستودنی است که باید به نهادهای امنیتی٬ اطلاعاتی و نیروی انتظامی خوزستان دست‌مریزاد گفت اما فراموش نکنیم آن‌چه می‌تواند تمامیت ارضی خوزستان را دچار چالش و گرفتاری سازد نه کنش تفنگ به‌دست‌ها که کارهای زیرپوستی قلم به‌دستانی است که از یک سو با نگاهی ویژه به میراث فرهنگی با دست‌کاری تاریخ خوزستان پیشینه‌یی را به رخ می‌کشند که هیچ‌گاه نداشته‌اند و از سوی دیگر با پرداختن به جستارهای «موضوعات» اجتماعی از نابرابری‌ای سخن می‌گویند که به هیچ روی نیست.
از‌این‌رو پان‌عربیسم برای رسیدن به آرزوی دیرین خویش فرایندی بلندمدت و روشنی را در گزاره‌های زیر به کمک کانال‌های تلگرام٬ پیچ‌های اینستاگرام٬ برخی پایگاه‌های خبری ٬ چهره‌های حقیقی و حقوقی برنامه‌ریزی نموده است

شناسه«هویت» ملی

جداخواهان به درستی دریافته‌اند که شناسه ملی و ملت بودن ایرانیان مانند: زبان فارسی٬ دین٬ آیین‌ها٬ جشن‌ها٬ استوره‌ها و….در درازنای تاریخ همیشه زمینه‌ساز همبستگی‌ ملی و سدی استوار در برابر بیگانگان و ایران‌ستیزان بوده است. به همین شوند آن‌ها اقوام را در ایران ملت‌ها٬ گویش‌ها را زبان‌ها و خرده‌فرهنگ‌ها را فرهنگ‌ها خوانده٬ و بدین گونه ایران را کشوری چندملیتی می‌نامند تا هم‌چون شوروی و یوگسلاوی پیشین راه برای پاره٬ پاره کردن آن فراهم گردد.
هم‌چنین با کاستن جایگاه بلند تاریخی و ملی زبان فارسی به اندازه زبان یک قوم ساختگی به نام فارس از یک سو و بی‌ارزش نمودن جشن‌های ایرانی و رو در رو قرار دادن آن‌ها با اسلام از سوی دیگر در پی شکاف میان ایرانیان و سست کردن میهن دوستی آن‌ها هستند.

ایران پیش از اسلام

ایلامی‌ها نخستین دولت شهر در ایران به شمار می‌آیند که بر پایه منابع تاریخی٬ سامی و آریایی نبودند.اما پان‌عربیسم از یک دهه گذشته با دادن نشانی‌های نادرست تاریخی٬ دست‌کاری در واژه‌ها و عکس‌ها‌٬ ساختن نماه‍نگ‌ها و سخنرانی٬ تمدن ایلام را عرب نشان می‌دهند.
چنان‌که در رسانه‌های خود سکه‌های الیمایی را سنگ‌نگاره‌های ایلامی و تاج تیار بر سرشان را چفیه و عگال می‌نامند
تا به شهروند عرب بگویند *ما* آغازگر تاریخ ایران و مالکان راستین خوزستان هستیم اما تمدن‌مان در پی سیاست‌های فارس‌ها نادیده گرفته شده و رو به نابودی است.

ایران پس از اسلام

به گواه رخدادنگاران٬ نخستین دولت محلی شیعی را در ایران علویان طبرستان در سده سوم هجری پدید آورده٬ پس از آن‌ها نیز فراگیرترین فرمانروایی تشیع پیش از روی کار آمدن صفویه به دست آل‌بویه در سده چهارم هجری پایه‌گذاری گردید.
این در حالی است که پانعرب‌ها٬ مشعشعیان را که به رهبری محمدبن‌فلاح در سده نهم هجری از عراق به خوزستان آمدند را بنیان‌گذار نخستین دولت شیعه در ایران می‌نامند.
اگرچه برخی منابع٬ نیز به راست‌گفتاری و راست‌کرداری اندیشه و کارنامه محمد‌بن فلاح خرده‌ٔ بسیار گرفته‌اند که پرداختن به آن‌ها در این نوشتار نمی‌گنجد.
تا پیش از سرنگونی صدام‌حسین آبادان و خرمشهر برجسته‌ترین راهبرد « استراتژی» پان‌عربیسم به شمار می‌آمد. اما اینک شوش به عنوان کهن‌ترین شهر ایران و اهواز به عنوان پایتخت استان و کلان‌شهر کشور این جایگاه را پیدا نموده‌اند.
از این‌رو جداخواهان می‌کوشند تا این دو شهر را با پیشینه‌سازی و دروغ‌پردازی و افزودن پسوند (ال) تک‌قومیتی نشان دهند.
به راستی کدام تاریخ‌نگار یا سفرنامه‌نویس از خیابان ساختگی « *شارع‌الشیوخ*» نام برده است؟ چرا در پرونده ثبتی اداره کل میراث فرهنگی خوزستان و منابع تاریخی نام‌های چون *قصرالسله و کاروان‌سرای خزعل* دیده نمی‌شود؟

تاریخ معاصر ایران

پان‌عربیسم با بهره ابزاری از گفتمان و رویکرد انقلاب اسلامی٬ خاندان پهلوی را دست‌اندرکار سرکوب و زودن هویت عربی خوزستان نشان می‌دهد.
به باور آنان پهلوی‌ها با آوردن مردمان غیربومی(فارس‌ها) به این استان و جایگزین کردن نام خوزستان به جای عربستان و شهرهای دیگری چون محمره٬ عبادان٬ سوسنگرد و……. به یکسان‌سازی فرهنگی و قومی پرداختند.
درحالی که خوزستان٬ نامی کهن و دیرینه دارد که در سنگ‌نبشته‌های آپادانای شوش٬ تخت‌جمشید٬ بیستون٬ نقش‌رستم و…..‌‌از آن یادشده است. شهرهای پیش گفته نیز در هزارتوی تاریخ ایران نام‌های بسیار داشتند که اگر نگاه به گذشته باشد٬ همه‌ٔ نام‌های پیشین این شهر‌ها در جایگاهی برابر هستند.
یادآوری می‌شود که گزینش نام‌های تازه برای شهرها نه تنها در خوزستان که در همه‌ٔ کشور در یک فرآیند قانونی به پیشنهاد فرهنگستان زبان فارسی٬ در سال ۱۳۱۴ خورشیدی انجام گرفت٬ که دو سال بعد هیئت وزیران نیز این نام ها پذیرفت.
هم‌چنین «گروهی اندک» با برداشتی رندانه از اصل ۱۵ قانون اساسی خواهان تدریس زبان مادری در خوزستان هستند. زیرا به گفته آنان٬فارسی که با زور رضا شاه پهلوی رسمی گردید٬ تنها٬ زبان یکی از ملت‌های ایرانی است.
اکنون باید پرسید آیا غزنویان٬ سلجوقیان٬ خوارزمشاهیان ترک نژاد و مغولان و تیموریان که فارسی را زبان دیوانی و رسمی خود ساخته و به سران کشور‌های دیگر با این زبان نامه‌نگاری می‌کردند در جرگه خاندان پهلوی بودند؟ آن هنگام که فارسی بیش از پانصد سال در شبه‌قاره هند و قلمرو عثمانی زبان رسمی گردید تا جایی که سلطان سلیم و سلطان سلیمان به فارسی چامه سروده‌اند٬ آیا رضا شاه بر سر کار بود؟
نیرنگ و فریب‌کاری پانعربیسم همین بس که خود را ذوب در ولایت فقیه نشان داده٬ اما به شناسه ملی ایرانیان و زبان فارسی سخت تاخته و فراموش کرده‌اند که رهبر انقلاب در ستایش فرهنگ ایرانی بسیار سخن گفته است:
«اسلام با زبان عربی وارد ایران شد اما به زبان فارسی ترویج پیدا کرد. در طول قرن‌های متمادی بیشترین معارف و سخنان حکمت‌آموز به وسیله ایرانیان و فارسی‌زبان به میان ملت‌ها انتشار یافت»۴
« ایران٬ یک هویت ریشه‌دار٬ تاریخی و قابل استقامتی دارد »۵
«حالا نمی‌گویم همه این‌جورند؛ از فردوسى بگیرید تا مولوى و سعدى و حافظ و جامى. فردوسى، «حکیم ابوالقاسم فردوسى» است. به یک آدم داستانسرا، اگر صرفاً داستانسرا و حماسه‌سرا باشد، حکیم نمی‌گویند. این «حکیم» را صاحبان فکر و اندیشه در طول زمان او را حکیم نامیدند. شاهنامه فردوسى پر از حکمت است. »۶
«یکی از چیزهای مهمّی که حجّاج ایرانی باید به آن توجّه کنند، این است که حاجی ایرانی باید به ملّیّت ایرانی و هویّت ایرانی و جمهوری اسلامی ایران آبرو ببخشد.»۷
«منافع ملّی آن‌وقتی منافع ملّی هستند که با هویّت ملّی ملّت ایران، با هویّت انقلابیِ ملّت ایران در تعارض نباشند. آن‌وقتی منافع واقعاً منافع ملّی هستند که با هویّت ملّت در تعارض نباشند»۸ « نگذارید زبان فارسی دچار فرسودگی و ویرانی شود»۹
هم‌چنین جداخواهان در حالی انقلاب اسلامی را شیشه‌ عمرشان می‌خوانند که آرزوی بازگشت نام‌های عربستان٬ محمره ٬ خفاجیه و….را دارند اما یادشان رفته امام‌خمینی(ره) بنیانگذار همین انقلاب گفتند: «خوزستان دین خود را به اسلام ادا کرد.» «حصر سوسنگرد تا فردا باید شکسته شود»، « خرمشهر را خدا آزاد کرد».

نابرابری و تبعیض

روزگاری خوزستان جایگاه نخست توسعه را داشته٬ ریخت شهرهای آن و شیوه‌ٔ زندگی مردمانش زبانزد همگان بود.
شوربختانه اینک نفس شهرونداش با هر قوم و گویشی از کاستی‌ها و دردهای پرشمار و گوناگون به شماره افتاده است.
بی‌گمان ریشه‌ٔ این کمبودها را نه برپایه نابرابری قومی که در برنامه‌ریزی و نگاه نادرست دولت‌ها ٬ ناکارآمدی مدیریت‌ کلان استان٬ ناتوانی یا بی‌خیالی نمایندگان مجلس و شورای شهر در سه دهه گذشته باید جستجو کرد.
هم‌چنین در حالی که هر ساله جشنواره جهانی تئاتر عربی در دشت‌آزادگان٬ جشنواره شعر عربی( رضوی) در شوش٬ جشنواره موسیقی عربی برگزار شده و بارها آوازه‌خوانان و نوازندگان موسیقی عربی در تالار رودکی٬ جشنواره فجر و جشنواره موسیقی نواحی ایران هنرنمایی کرده‌اند٬ با آن که در چند سال گذشته یادمان‌های میراثی مانند مضیف٬ جشن گرگیعان٬ علوانیه ٬ ثبت ملی شده‌اند و در حالی که شبکه تلویزیونی آبادان٬ شبکه پنج استانی روزانه و شبکه‌ٔ الاهواز نیز شبانه‌روزی و جداگانه برنامه به زبان عربی پخش می‌کنند‌. اما جداخواهان با دروغ‌پردازی و البته زیاده خواهی از نادیده گرفتن شناسه« هویت» عربی سخن گفته٬ همواره در اندیشه قومی کردن گرفتاری‌ها و پر رنگ کردن واژه « تبعیض» هستند.
در گفتمان پان‌عربیسم واژه‌های *ما* و *آنها* جایگاه کلیدی دارند. ما یعنی اعراب خوزستان که با جمعیتی بسیار٬دارندگان کهن این سرزمین هستند٬ اما از پیشه‌ها و مدیریت‌ها بهره‌ای نبرده٬ تاریخ و فرهنگ شان به دست *آنها* با جمعیتی زیر پنجاه درصد که در یک سده گذشته به خوزستان آمده‌ و فارس‌ها٬ عجم‌ها و غیر‌بومی نامیده می‌شوند از دست رفته است.
نمونه‌هایی از این گفتارها بسیار است. چنان‌که در پایگاه‌خبری٬ آمده است:
«از حدود صد و پنجاه سال پیش غیر عربها به دستور رضا خان(نگهبان اصطبل اسبهای سفارت هلند) به اینجا مهاجرت کردند و اسکان داده شدند تا در میان عربها که بومی هستند اختلاط نژادی و فرهنگی ایجاد شده و در نتیجه عرب کم کم به حاشیه رانده شود » همین پایگاه خبری در نوشتاری دیگر جایگاه تاریخی هم‌میهنان مسیحی در خوزستان را هویت‌سازی و تاریخ‌تراشی خوانده است.
هم‌چنین یک ناکنشگربی‌‌دانش میراثی در یادداشتی می‌کوشد شهر شوش را تک قومیتی نشان داده٬ کاخ آپادانای این شهر را که به دست داریوش هخامنشی در پیش از میلاد ساخته شده را بنای محسن مشعشعی در سده نهم می‌داند.
یا آن دیگری که در همه‌پرسی‌ها تنها راه آبادی خوزستان را رای به نامزدهای عرب می‌داند٬ و یا آن هنگام که فاطمه عبادی با رای همه‌ٔ مردم ایران چهره برتر هماورد عصر جدید شناخته شد وی را در رسانه‌های رسمی ملکه‌شن‌ها نامیدند اما در کانال‌هایشان با پخش موسیقی «نشیط‌الوطن» که سازنده‌اش در زندان بود او را قهرمان ملت عرب خواندند.

نگرش هم میهنان عرب خوزستانی از پانعربها جداست

به سخنی دیگر پانعربیسم با این واژگان سازی و وارونه‌کاری‌ها در پی نهادینه کردن پروسه‌ٔ عرب ستیزی و گسل قومی است تا در بزنگاه‌هایی مشتی جوان ساده را فریب داده٬ از مرده باد و زنده باد آنان در کف خیابان‌ها٬ برای تنش‌آفرینی و رسیدن به رویاهای اهریمنی خویش سود جسته یا دست‌کم با «فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا» از خوان قدرت بهره‌یی ببرند.
البته نگرش هم‌میهنان خوب عرب خوزستانی با رفتار و گفتار پانعرب‌ها یکسره جداست. آنان پایبندی خود را به این سرزمین بارها نشان داده٬ نه تنها دشمنی با دیگر گروه‌های قومی این استان ندارند که در پیروزی‌ها و ناکامی‌ها در کنار یکدیگر بوده‌اند.
بی‌گمان اگر خوزستان از گزند دشمنان سیه‌دل در پناه مانده است ریشه در همدلی همه‌ٔ مردم خوزستان و ملت بودن ایرانیان دارد که در این راه شهروندان عرب٬خود تاوان بسیاری از تبهکاری‌های پانعربیسم داده‌اند.
یکی دیگر از شگردهای نابکارانه‌ٔ بخش رسانه‌‌ٔ پان‌عربیسم کوبیدن معاونین٬ مدیران‌کل‌های غیرقوم خود در اداره‌ها و سازمان‌ها است تا از این راه امتیازات خود را گرفته٬ یا آن‌که زمینه‌ٔ جایگزین کردن هم‌قوم خود را فراهم‌ سازند که البته پس از آن دیگر خاموش شده٬ پنداری٬ آن سازمان گلستان گردیده است.
دراین باره می‌توان از اداره‌های میراثی یکی از شهرهای شمال‌ غربی خوزستان و یکی از فرمانداری‌ها که به تازگی رتبه‌ٔ پایینی را به دست آورده نام برد.
روزگاری امام خمینی‌«ره» هشدار داد «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد». در همه‌ی سال‌های گذشته گمان می‌‌رفت که نااهل تنها اپوزیسون بیرون از کشور و برخی ازکنشگران میهنی هستند. اما این روز‌ها در خوزستان گروهی که در هر رویدادی از ریزگردها گرفته تا سیلاب و از گرانی و بیکاری گرفته تا انفجار گاز در یک کوی و یا برگزاری مسابقه فوتبال در پی تنش‌های قومی هستند را باید در جرگه‌ٔ نااهلان به شمار آورد. آنانی که ایرانی بودن فقط لق‌لقه‌ی زبان‌شان بوده٬ اندیشه و روان‌شان جای دیگری است.
چنان که حبیب نبگان چهره نخست گروهک نضال‌العربی که در دشمنی با ایران و ایرانی از هیچ کاری کوتاهی نکرده٬ در دهه هفتاد خورشیدی لاف اصلاح‌طلبی٬ ولایت‌مداری و انقلابی‌گری می‌زد.
ازحبیب اسیود٬ و تفنگ به‌دستانی چون او باید ترسید اما بیشتر باید از قلم‌ به‌دستانی بیم داشت که در میان ما زیسته٬ اما از هر دشمنی٬ دشمن‌تر بوده با نوشتارها و گفتارهایشان برای گروه‌هایی چون الاحوازی ٬ تضامن٬ نضال‌العربی و…….یارگیری کرده٬ همان آرمان و آرزوی حبیب اسیود را در سر دارند.
حیبب اسیودها در خوزستان کم نیستند آنها را دریابید که بی‌گمان فردا دیر است.
اشکان زارعی پژوهشگر تاریخ از اهواز

یاری‌نامه
۱) خبرگزاری ملت ۹۹/۸/۱۱
۲)خبرگزاری ملت ۹۹/۲/۳۱
۳)رضا حسینی، جنگ کوچک٬ مقدمه جنگ بزرگ
۴)سخنان رهبری٬ سال ۷۷ دومین مجمع بین‌المللی زبان فارسی ..سایت رهبری
۵)سخنان رهبری ..دیدار با پژوهشگران
۷۹/۳/۲۰….سایت رهبری
۶)خبرگزاری تسنیم ..۲۶ شهریور ۹۶
۷)سخنان رهبری ..دیدار با کارگزاران حج
۹۸/۴،۱۲….سایت رهبری
۸)سخنان رهبری ..دیدار با مسئولان نظام
۹۶/۳/۲۲….سایت رهبری
۹)خبرگزاری مهر .۳۰ اردیبهشت ۹۸

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ناشناس یه مشت چرت وپرت که حتی قانون اساسی که میثاق و نقطه اشتراک ملت است رو زیر سوال بردن وبعد هم ادعاش میشه پژوهشگر تاریخ خاک تو سر اون تاریخی که این پژوهشگرشه
  • ناشناس احسنت عالی بود
  • علیرضا جناب زارعی،دست مریزاد.حرف دل بسیاری از دلسوزان ایران رو به زیبایی به تصویر کشیدید.گام هایتان استوار.امید آن که گوش شنوایی یافت بشه.پاینده ایران و همه اقوام ایران زمین. زنده باشید.سپاس از خورنا که موشکافانه مسائل زیر پوستی رو کاوش می کنه.خدا قوت
  • علیرضا جناب زارعی،دست مریزاد.حرف دل بسیاری از دلسوزان ایران رو به زیبایی به تصویر کشیدید.گام هایتان استوار.امید آن که گوش شنوایی یافت بشه.پاینده ایران و همه اقوام ایران زمین.پاینده باشید.سپاس از خورنا که موشکافانه مسائل زیر پوستی رو کاوش می کنه.خدا قوت