کارتن خوابی پدیده ای خطرناک در بهبهان
احسان آذریان
انسان امروزی چنان در چنبره روزمرگی و مشکلات برآمده از آن گرفتار شده است که به سادگی و بی توجهی از کنار انبوه اتفاقاتی که در اطراف خود می گذرد، رد شده بی آنکه درباره چیستی و چرایی آن فکر کند.
با این وجود گاه دیدن صحنه ای یا شنیدن خبری _ حتی در اوج مشغله های گوناگون _ ذهن و حواس آدمی را به سوی خود می کشد.
دیدن افرادی که در قبرستان ها یا در پارک ها و حتی زیر پل های کمربندی شهر خوابیده اند، یکی از پدیده های عجیب و غریبی است که این روزها فراوان دیده یا شنیده ایم.
کارتن خوابی پدیده ای نوظهور در بهبهان نیست اما در سالهای اخیر این پدیده شوم و نامیمون به طرز تاسف باری افزایش پیدا کرده است و در جای جای شهر افرادی را در حال زباله گردی و تکدی گری مشاهده می کنیم
اینان از سیاره ای دیگر به زمین نیامده اند بلکه انسان هایی هستند از جنس خود ما و محصول جامعه ما.
مردمانی از جنس همین مردم کوچه و بازار هستند که از بد روزگار یا بد بازی کردن خود در میدان دنیا از زندگی آدمیان جدا گشته و روزها گونی بر پشت از میان زباله ها رزق می جویند و شب ها در میان خاک و لجن هم نشین مار و مور شده اند.
هر کدام از این ها، روزگاری قبل از درافتادن در این فلاکت و پرت شدن به حاشیه سیاه جامعه، در دل همین خاک ریشه داشته و رشد کرده اند و اگر چه محصولی باب میل و رضای باغبانان نیستند اما نمی توان به هیچ بهانه ای از زیر بار مسئولیت پرورش چنین محصولی شانه خالی کرد و آنها را نادیده گرفت.
مردمانی هستند که در روزگار سیاست زدگی مدیران، سوژه مناسبی برای عکس گرفتن و ابراز محبت صوری نیستند چرا که نه دوستی دارند و نه خانواده و ایل و تباری را حامی و هواخواه آنها می بینند و بالطبع ارزش وقت و دغدغه مدیران را ندارند.
مسئولان مربوطه از جمله شهردار، رئیس اداره بهزیستی و در راس آنها فرماندار باید متوجه باشند در قبال این افراد مسئولیت داشته و با کوبیدن چماق اعتیاد بر سر آنها، نمی توانند به امان خدا رهایشان کنند و یا به بهانه نداشتن بودجه و امکانات نمی توانند از زیر بار مسئولیت معضلات بیشماری که از این بابت گریبانگیر بهبهان خواهد شانه خالی کنند.
فرماندار، رئیس اداره بهزیستی و شهردار
اگر این بندگان خدا را انسان می دانید و جان آدمی را حرمت می نهید از واقعه آن شهروند کارتن خوابی که در سال گذشته در شبی سرد و طولانی برای در امان ماندن از سوز سرما، آتش روشن کرده و آتش بر چادر افتاد و زنده زنده در آتش جان داد، عبرت بگیرید و برای جلوگیری از تکرار این گونه فجایع انسانی چاره ای بیاندیشید.