اَمان از پوست کُلفت!

احمدرضا رستمی

می‌گویند ﺣﺮﻑ ﺭا اگر ﺑﻨﺪﺍﺯید ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺻﺎﺣﺒﺶ آن را برمی‌دارد ولی کو؟

گویا در مملکت حافظ، سعدی و حضرت فردوسی و در سرزمینی که فرزانگانی چون علی‌اکبر دهخدا و استاد معین با کوشش‌های فراوان خود، دُر دری را به بالاترین جایگاه آن سوق دادند دیگر کنایات و ضرب‌المثل‌های فارسی به کل تاثیرات خود را در زندگی مردم از دست داده‌ و کشتی‌بان فرهنگ را سیاستی دیگر باید!

بیش از چندین سال است که کشور گل و بلبل سالهای نه چندان دور، در بند دیوی به نام گرانی دست و پا می‌زند و مسئولانش نیز بی اعتنا به واقعیت‌های موجود، تنها در صدا و سیما ﭘﻠﺘﻔُﺮﻡ تبلیغاتی می‌دهند و وعده سر خرمن!

تورم ۴۰ درصدی رسمی و بالای ۸۰ تا صدرصدی غیر رسمی، که از سیب و پیاز معمولی تا کالاهای اساسی و از لوازم خانگی تا خودروهای بی کیفیت را در برمی‌گیرد بیش از آنکه نشان از تاثیرات تحریمهای خارجی باشد ناشی از رها شدن عنان اقتصاد از دست عالیجنابان هارت و پورت! و فاصله گرفتن آنها از مسائل روز جامعه است.

البته وقتی که شایسته سالاری در مملکتی می‌میرد و لابی‌های پیدا و پنهان سیاسی و قومی با راندن شایستگان به حاشیه، دایره گردانان انتصابات مدیریتی آن مملکت می‌شوند بی‌گمان دیو گرانی هر آینه از شیشه خارج و پیروزمندانه بر روی سرمایه های رو به کاست مردمی دستمال بازی می‌کند و رقص سه پا!

بنابراین در چنین شرایطی که اقتصاد از دایره علم و دانش خود خارج شده است و بی اعتنایی و پوست کلفت مسئولین در برابر گرانی ‌های موجود در بازار، به موضوعی اظهر من الشمس تبدیل شده است؛ بدون تردید پیکر رو به احتضار پول ملی تنها به یک چیز نیاز دارد و آن « ﺭﺣﻢ ﺍﻟﻠﻪُ ﻣﻦ ﯾﻘﺮﺍ ﺍﻟﻔﺎﺗﺤﻪ ﻣﻊ ﺍﻟﺼﻠﻮﺍﺕ »

احمدرضا رستمی آبان ۹۹ از اهواز