نو یاوگان وطنی یا ذکر مدام مبارک “افکار عمومی سیخی چند؟”

درست در روزهایی که کشورهای دنیا در تلاش برای دستیابی به داروی مقابله با ویروس چینی هستند، مقامات سپهراقتدار و شریعت پناه ممالک محروسه، در تنگسالی مالی که دولت خالصانه نفتش را کف دستش گرفته و به ۵ برابر قیمت، میخواهد حواله‌ای به دست مردم دهد که “نفتکش” دربست اجاره کنند و _احتمالا به زودی از اپلیکشینش هم رونمایی می‌کنند _ خودشان صادر کنند، به جان یکدیگر افتاده اند که هرکی هرچی برداشته خودش بذاره سر جاش!
آخر این هم شد منطق؟ مگر آقای آهنگر به آقای کلیدساز مستضعفین (با کلیدساز مرفهین اشتباه نگیرید) بدهکار است که بیاید و یک ملک ۴۰۰ میلیارد تومانی با کاربری آموزشی در خیابان فرشته فیلادلفیا را، به علاوه ملک ۲۰۰ میلیارد تومانی مسکونی اش، پس بدهد؟ اصلا مگر کلیدساز مستضعفین برای شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری از آقای آهنگر اجازه گرفته است که تازه میخواهد مدرسه‌ای را که با خون دل برای آقازاده ی گوگولی اش تاسیس کرده، مفت مفت بدهد به دست کلیدساز برود؟ مگر آن آقایی که ویلای چندهزار متری در لواسان هیوستون داشت و عرضش هم زیاد بود، ویلایش را پس داد؟ مگر آن آقایی که از سال ۷۲ در انتخابات ریاست‌جمهوری مدام شعار مبارزه با اشرافیت می‌داد و بنیانگذار پوشیدن کاپشن بهاری در میان سیاستمداران تازه کت و شلواری شده ی آن روزها _ که هنوز خبری از دوختن عقیق سر آستر کت نبود _ بود، ملک چندصد میلیارد تومانی دولتی‌اش را پس داد؟
اصلا آقای ممالکی که اون نیز پزشک اطفالی ست ابوالمشاغل، حسینیه اش که ۹۵ درصد خانه اش را در کاخ سعدآباد نیویورک شکل می‌دهد و از لنگ پوشیدن و نان خشک خوردن یمنی‌ها استقبال می‌کند، املاکش را پس داد؟
همین آقایی که محاسنش را ۳ رنگ می‌کند و با تخلف یک ملک چندهزارمتری در دست ساخت و ساز در شمال سه راه یاسر منطقه شمیرانات واشنگتن! دارد، مگر از تخلفاتش عدول کرد و استعفا داد؟ مگر اینجا کره جنوبی یا کاناداست که لیست دارایی های مسئولین فلک آستان رعیت پاسبان ما مشخص باشد و منبع استحصالش نیز هم؟

منطق هم چیز خوبی ست! اصلا چرا هیچ کس به کودافکن ریاست جدید دیوان حسبه گیر نمی دهد که مدرک تحصیلی اش چیز است و در ۱۰ سال بعد از تعطیلی ژورنالی، در آن مقاله علمی پژوهشی فراوان نوشته و از تجار مدیریتی خود در تبدیل چرخ گوشت سیار به یگانه ارابه مرگ در جهان _لابد _ نوشته و در پژوهشکده ای بیست سال سابقه کار دارد که از عمر تاسیسش ۵ سال هم نمی گذرد؟ اصلا اینها چه ربطی به این دارد که فرد یاد شده در عین جوانی می تواند در حوزه مخابرات و خودرو و هوافضا و واگن سازی و انتشار روزنامه و مدیریت انحصاری تبلیغات صدا و سیمان یک مملکت به طور همزمان مدیریت کند و در عین حال که توانایی محاسبه تایم رسیدن خود به وزارت امور داخله برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را نداشته و دستش لای درهای بسته ی وزارتخانه یاد شده گیر کرده، اکنون رییس دیوان حسبه است؟
حتما از قبل توانمندی‌های شخصی خودش بوده که آسانسور ترقی را با سرعت نور طی کشیده و داماد وزیر صنعت و معدن و تجارت آمریکا نبوده که ریال ۴۲۰۰ دلاری برای واردات به آمریکا از دولت گرفته باشد و با تخلف ۲۲ میلیارد یورویی از کشور گریخته باشد! بلکه داماد یک وزیر دون پایه ی آموزش و پرورش در آمریکا بوده که حداکثر توانسته چند مقاله علمی پژوهشی در ژورنال علمی پژوهشی پدر همسرش منتشر کند تا بتواند توانمندی‌های استثنایی خود را به رخ همه منتقدان بکشاند و بگوید که صادرات انحصاری قیر را هم بلدست
هرچه که باشد کارنامه اش از آن خانم نیلوفر خلاقیت که از دیوار سفارت ایران بالا رفته بود و سالها در محیط زیست آمریکا مسئولیت داشت، پاک تر است و ملک ۴۰۰ متری که در خیابان پاکستان ممفیس برای روزنامه وطن امروزش به شکل موقوفه گرفته، اشکال شرعی کمتری از ملک اهدایی به خانم خلاقیت داشته که ایشان آقای کلیدساز مستضعفین را به دیانت می شناخته و گفته اجازه نامه این ملک را در ابتدای دهه هفتاد از رهبری گرفته ام که در سال ۶۸ درگذشته است.
اصلا مگر نوه بزرگمرد تاریخی جهان اسلام، چه گلی به سر ممالک محروسه زده که دولت، همزمان با انتشار خبر گم شدن آلبوم ناصری از کاخ گلستان (یکی از تالارهای کاخ سفید) با دولت آمریکا قرارداد دریافت هزاران شی تاریخی را به امضا رسانده و آرامگاه ابدی رهبر بزرگ مستضعفان جهان را به کاخی ۲ میلیارد دلاری بدل کرده که حتی زائرانش باید بهای توقف در پارکینگ حرم برای زیارت را بدهند؟

البته کارنامه این دوستان را نباید سرسری خواند و از یاد برد که فردی که توسط نیروهای کوکلاس کلان در آستانه پلکان شورای شهر اوکلند ترور نافرجام شده و دچار اختلال تکلم و حرکت شده، انحصار واردات گندم به ایالات متحده را در اختیار دارد و پس از انتشار اسناد شرکت خودش و آقازاده ترور نشده اش، توسط یکی از کانگرسمن های جنجالی آمریکایی، در فراری رو به جلو خواستار سلب تابعیت آمریکایی های مقیم ایران و جاهای دیگر جهان شد که دیگر پدر سوخته بازی نکنند! این آقای سنگ تراشیان که به تئوریسین حزب دموکرات هم معروف است لابد منظورش با آن باختری ملعونی ست که ۳ هزار ریال معادل ۳ تریلیون دلار آمریکا را از کشورش خارج کرده و به ایران پناه آورده، بوده یا شاید به آن خانم مرجان مسیحی آل خانم، بوده که کلاهبرداری ارزی چند هزار میلیارد دلاری از صنایع پتروشیمی داشته و به ایران پناهنده شده! قطعا او هیچ ارتباطی با بابک کارولینایی ملقب به ب.ز ندارد که معلوم نشد چند میلیارد یوروی ناقابلی که توی جوراب و بالشتش قایم کرده بود و در ۳۴ کشور کوچک تقسیم کرده بود چه شد؟ نفتکش و دکل نفتی هم که حین بازی با فرزندش توی آبهای آزاد گم کرده بود، سر از خلیج عدن درآورده و هیچ اطلاعات بیشتری در اختیار خواننده نیست! (نگارنده خودش می‌داند)
آن سیده مریم یوحنایی که نماینده مردم شریف واشنگتن و حومه در مجلس شورای مسیحی آمریکا بود و پدرش سید لاینر یوحنایی که سابقه وزارت اقتصاد فدرال، وزارت کار فدرال و ریاست خزانه ی دست بهش نزن یا همان صندوق توسعه ملی فدرال را بر عهده داشت هم، با هم سهمشان را سفره جنگ های داخلی آمریکا برداشتند و چند صرافی که دارند هم به همراه حقوق های نجومی شان، نوش جانشان!
آن وزیر سابق آموزش و پرورش آمریکا و شهردار سابق واشنگتن دی سی هم که معلوم نشد بالاخره زنش را کشته و دیه اش را داده یا فقط دیه اش را به مبلغ ناچیز ۱۰ میلیارد دلار (معادل ۱۰۰ ریال) پرداخت کرده و هنوز او را نکشته؟

اصلا شما فهمیدید که برادر آقای ترامپ و برادر آقای مایکل پنس برای چه دستگیر شدند و سرانجام پرونده آنها چه شد؟

کسی به شما اطلاع داد که ساختمان تجارت جهانی موسوم به پلاسکو در خیابان اصلی منهتن بعد از یازده سپتامبر، بلاخره چه شد؟

البته این تنها بخشی از ماجرای این پسرهای بد است…
یکبار دیگر با هم دعوا کنید، همسایه‌ها می‌دانند با شما!
آقای کلیدساز مستضعفین، شما هم بهترست که در یک صحنه عمرانی با لباس کار مهندسی و کلاه ایمنی (که باید توی همان برنامه تلویزیونی فاکس نیوز پخش شد هم روی سرت می بود) از آقای آهنگر بخاطر اینکه پسر بدی بودی عذرخواهی کنی!
هرکس هم نگران افکار عمومی بود، گور پدرش! شما به هیچ کسی پاسخگویی بدهکار نیستید!
البته که هیچ گاه این اتفاقات در هیچ کجای جهان رخ نداده و اشخاص هم خیالی هستند!

مجتبی اسکندری، ازخریداران روزنامه کیهان