به خجستگی ۱۰ اردیبهشت؛ خلیجی که همیشه فارس می‌ماند

اشکان زارعی

خورنا – در گاه‌شماری ایرانیان ۱۰ اردیبهشت هر سال «روز ملی خلیج فارس» نام‌گذاری شده است، تا فراموش نکنیم ۳۹۸ سال پیش در چنین روزی، امام‌قلی‌خان سردار صفوی به فرمان شاه عباس یکم ارتش پرتغال را در سال ۱۰۰۱ خورشیدی از جزیره هرمز بیرون راند تا پس از ۱۱۶ سال، باردیگر فرمانروایی ایران بر دریای پارس استوار گردد.

هم‌چنین یادمان باشد در کرانه‌های جنوبی کشورمان دریایی کهن با نامی ریشه‌دار است که دشمنان تاریخی این سرزمین همواره در کمین نشسته‌اند تا آن را ازآن خود کنند.

بی‌گمان نام چهره‌ها، شهرها، استان‌ها و آب‌ها بخشی از «شناسه ملی» ما به شمار می‌آیند که باید همچون «تمامیت ارضی» از آن‌ها پاسداری کرد.

در همین راستا تیر ۱۳۸۴ خورشیدی هئیت دولت ٬۱۰ اردیبهشت٬ سالروز آزادسازی جزیره هرمز را روز« ملی خلیج فارس» نام نهاد.

به همین شوند(علت) این نوشتار به خجستگی چنین روزی پیشینه‌ی نام خلیج‌فارس را از دیدگاه‌های زیر بررسی می‌کند.

دیدگاه رویدادنگاران و گیتاشناسان

دیدگاه سفرنامه‌نویسان و گردشگران

نقشه‌ها، اسناد حقوقی و جهانی

فرهنگ‌نامه و گزارش‌های جهان عرب

نگرش‌های سیاسی و دولت‌ها

دیدگاه رویدادنگاران و گیتاشناسان

نام دریای پارس برای نخستین بار در سنگ‌نبشته‌ی داریوش‌‌هخامنشی در مصر به سال ۵۱۵ پیش از میلاد آمده است. آن‌جا که وی در فرمان ساخت آبراهه‌ی سوئز میان رودنیل ودریای سرخ می‌گوید: «درایه تیه هچا پارسا آیی‌ تی » یعنی دریایی که از پارس می‌رود. این سنگ‌نبشته که سال‌هاست در موزه لوور پاریس نگهداری می‌شود بهترین گواه بر دیرینگی نام خلیج فارس است.

از این‌رو بسیاری از رخدادنگاران یونانی و رومی مانند: گزنفون در کتاب «کورش‌نامه» و استرابون در کتاب « از ایندی تا ایبری» برای خلیج‌فارس نام‌های پارسه، پرسای و پرسیکون کاای‌تاس را به کار برده‌اند.

چنان‌که نیارخوس سردار مقدونی در سفرنامه خود در۳۲۶ پیش از میلاد می‌نویسد: «اسکندر خیال داشت کشتی‌های زیاد ترتیب داده و خود از دهنه سند تا دریای هند و پارس سیر نماید». موسا‌خورنی نیز در سده پنجم میلادی در کتاب ایرانشهر٬ خلیج‌فارس ودریای عمان را « ماره پرسیکوم» می‌نامد.

هم‌چنین بتلمیوس گیتاشناس نامدار یونانی در سده‌ی دوم میلادی خلیج‌فارس را « پرسیکوس سینوس» خوانده، که همین واژه به زبان لاتین و سپس با اندکی برگردان به زبان‌های زنده جهان راه یافته‌ است.

از این‌رو خلیج‌فارس را در زبان انگلیسی «پرشین‌گلف» فرانسه «گلف‌پرسیک» آلمانی «پرسی‌چرگلف» و ایتالیایی «گلفوپرسیکو» می‌‌گویند.

با پدیداری دین اسلام، رخدادنگاران و گیتاشناسان مسلمان مانند: ابن فقیه در کتاب«مختصرالبلدان»، استخری در کتاب«مسالک وممالک»، ابن‌حوقل در کتاب «صوره‌الارض» و مسعودی در کتاب «التنبیه والاشراف» همواره از نام‌های «خلیج‌الفارسی، بحرالفارسی، خلیج‌فارس و بحرفارس» بهره می‌بردند.

چنان‌که ابن خردادبه در سده چهارم هجری قمری در کتاب المسالک والممالک می‌گوید: «دریای فارس که دریای بزرگی است به هنگام طلوع ماه جزر و مد نمی‌باشد مگر دو بار در سال»

زکریای قزوینی نویسنده در سده‌ی هفتم هجری نیز درکتاب «عجایب المخلوقات وغرائب الموجودات» نوشته است: «آن گه بحر هند آن گه خلیجی عظیم از او بیرون آید که یکی بحر فارس و یکی بحر قلزم»

افزون بر مسلمانان ایرانی و عرب، ترکان عثمانی نیز در نقشه‌ها، گزارش‌ها واسناد خود نام خلیج‌فارس را به کار می‌بردند. گواه این سخن، حاجی خلیفه کاتب چلبی است که در سال ۱۰۶۷ هجری قمری از خلیج‌فارس در کتاب « جهان‌نما» این‌گونه یاد کرده است:« به این دریا سینوس پرسیقوس می‌گویند به معنی خلیج‌فارس به مناسبت این که در مشرق آن فارس واقع است».

دیدگاه سفرنامه‌نویسان اروپایی

همه جهانگردان اروپایی که از سده پانزدهم ‌میلادی با انگیزه‌های‌ سیاسی اقتصادی، نظامی و فرهنگی از ایران دیدن کرده‌اند از برادران شرلی در روزگار صفویه تا برداران لینچ در زمان قاجاریه از خلیج فارس نام برده‌اند‌.

چنان‌که ژان باتیست‌ تاورنیه فرانسوی سده‌ی ۱۷ میلادی در بخشی از سفرنامه‌ی خود پیرامون خلیج‌فارس می‌گوید: «دریانوردی در خلیج‌فارس خطرناک‌تر از دریاهای بزرگ است ».

لردکرزن وزیر امورخارجه انگلیس نیز در سال۱۸۹۲ میلادی در کتاب «ایران وقضیه ایران» می‌نویسد: «از لحاظ من تفویض بندری به دولت روس در خلیج‌فارس اهانت به انگلستان است».

گاسپار دروویل، سرهنگ فرانسوی که درپی پیمان‌نامه فین‌کنشتاین در سال۱۸۱۲ که به ایران امده بود٬ درباره خلیج‌فارس می‌گوید:«دزدان دریایی عرب که فوق‌العاده خشن وبی‌رحم هستند در خلیج‌فارس به قتل و غارت مشغول‌اند».

هم‌چنین دنیس رایت درسال ۱۳۳۲ خورشیدی هنگام سرنگونی دولت مصدق در کتاب « ایرانیان در میان بریتانیا» و آنتونی پارسونز آخرین سفیرانگلستان در دوره پهلوی در کتابی با نام «سقوط و غرور» نمایندگان سیاسی بریتانیا بودند که در دو بزنگاه تاریخی ایران از نام خلیج‌فارس یاد کرده‌اند.

نقشه‌ها، اطلس‌ها و اسناد حقوقی

همه‌ی نقشه‌ها واطلس‌های جهان از دیرباز به نام خلیج‌فارس آراسته بوده‌ است در این زمینه می‌توان از نقشه‌ی‌ هکاتوس در سال۵۰۰ پیش از میلاد، اراتوستن در سال ۲۲۰ پیش از میلاد، بتلمیوس در سده دوم میلادی، احمد‌رفیق سده‌ی چهاردهم٬ میلادی، آنتونیوماجینی سده‌ی شانزدهم و اطلس امانوئل بوون در سده هجدهم نام برد.

هم‌چنین پیمان‌نامه‌هایی که از سده‌ی ۱۶ میلادی تا واپسین دهه‌های سده‌ی ۱۹ در حوزه خلیج فارس میان کشورها بسته شده همواره با نام خلیج‌فارس بوده است. چنان‌که نخستین موافقت‌نامه‌ی چند ‌سویه میان انگلستان و یازده تن از رهبران عرب در ۸ ژانویه۱۸۲۰ از دریای جنوب ایران٬ با نام ‌پارس یاد شده است.

از سویی در یادداشت پایاپای شیخ کویت عبدالله السالم‌الصباح و نماینده انگلستان در ژوئن۱۹۶۱ میلادی از خلیج‌فارس نام برده می‌شود. در کنفرانس سازمان‌ملل ‌متحد نیز برای هماهنگ‌سازی نام‌های‌ جغرافیایی درسال۱۹۶۷ در ژنو بر به کارگیری نام دریای پارس سفارش شده است.

بی‌گمان روشن‌ترین گواه پذیرش جهانی نام خلیج‌ فارس را باید پاسخ دبیرخانه‌ی سازمان ملل در اوج کشمکش‌های مرزی ایران و عراق در فوریه۱۹۷۱ دانست که برپایه‌ی آن: «عرف جاری در دبیر خانه براین است که در اسناد ونقشه‌های جغرافیایی منطقه آبی بین ایران و کشورهای عربی، خلیج فارس نامیده شود».

فرهنگ‌نامه‌ها و گزارش‌های جهان‌ عرب

محمد فرید وجدی، در سده ۸ هجری برای نخستین‌بار در دایره‌المعارف اسلامی از خلیج‌فارس نام می‌برد. در همین راستا فرهنگ‌نامه‌ی البستانی در سده‌ی نوزدهم، جرجی زیدان در کتاب «تاریخ‌تمدن اسلامی»٬ قائدیک‌ یسونی در کتاب «المراه‌الوضیته‌فی الکره‌ی‌الارضیه» اسماعیل‌علی‌مصری در کتاب «النجه‌الازهریه ‌فی‌الکره‌ الرضیه»، طه‌الهاشمی در کتاب «جغرافی العراق»، صبحی‌ عبدالکریم در کتاب «المسوعه‌العربیه» و علی حمیدان در‌ کتاب« سلاطین سیاه» دریای جنوب ایران را الخلیج‌ فارسی دانسته‌اند‌.

« المنجد » برجسته‌ترین و شناخته‌ شده ترین واژه‌نامه‌ی عربی نیز در رویه ( صفحه) ۶۶ کتاب از خلیج‌فارس نام می‌برد. « بحرین مجموعه جزایری است واقع در نزدیکی کرانه‌های جنوبی خلیج فارس و بزرگترین آن جزیره منامه است.».

خلیج عرب کجاست؟

همه‌ی رخدادنگاران ایرانی وانیرانی دریای سرخ یا بحراحمر را سینوس ‌آرابیکوس یا خلیج‌عربی خوانده‌اند٬ که هرودوت، هکاتوس ملطی، بتلمیوس و جرجی زیدان در این جرگه‌اند.

از این رو به گفته‌ی کتاب العالم من‌ المشرق الی‌المغرب «خلیجی دیگر بدین پیوسته برود به ناحیت شمال فرود آیدتا حدود مصر باریک گردد که آن را خلیج عربی خوانند وخلیج ایله و قلزم نیز خوانند.»

به باور فرهنگ‌نامه‌ی البستانی نیز « منظور از خلیج‌العجمی، خلیج‌فارس و منظور از خلیج‌العربی، دریای سرخ یا بحر احمر است.» آن‌چه روشن است در نگرش پیشینیان آبراهه‌ی میان تنگه‌ی سوئز و باب‌المندب، خلیج‌ عرب و دریای جنوب ایران تا دریای مکران خلیج‌فارس بوده است.

نگرش‌های سیاسی و دولت‌ها

بی‌گمان چرایی کشمکش‌های پدیدآمده بر سر نام خلیج‌فارس را نه در هزارتوی تاریخ که باید در اندیشه‌‌های نژادی و انگیزه‌های سیاسی با نقش‌پذیری بیگانگان در یک‌صد سال گذشته جستجو کرد.
چنان‌که رودریک اون( roderic owen) کارگزار انگلستان در حوزه خلیج‌فارس نخستین کسی است که در کتاب خود با نام « حباب طلایی» به سال ۱۹۵۷ میلادی دریای جنوبی ایران را خلیج عربی خوانده است.

پس از وی هم‌میهن دیگرش سرچارلز دارلیمپل بلگریو( sir charles dalrymple) نماینده ویژه بریتانیا در بحرین و مشاور شیخ این جزیره سال ۱۹۶۶ میلادی در کتابش با نام دزدان دریایی در فرازهایی مانند:« خلیج‌فارس که تازیان اینک آن را خلیج‌عربی می‌گویند» واژه‌ی عربی را بر سر‌زبان‌ها انداخته، زمینه‌ساز به کار‌گیری آن در رسانه‌های جهان عرب گردید.

هم‌چنین با گسترش درگیری و جنگ میان اعراب واسرائیل در دهه‌ی ۶۰ میلادی، جمال‌عبدالناصر که همواره این خلیج را فارس خوانده بود به عنوان نخستین رهبر جهان عرب از یک‌سو برای افزایش ملی‌گرایی عربی و از سوی دیگر برای رویارویی با محمدرضا شاه پهلوی که کشورهای عربی را در تحریم نفتی اروپا به شوند( دلیل) پشتیبانی از اسرائیل همراهی نکرده بود خواهان دگرگونی نام خلیج‌فارس گردیده به آن آرمان وآرزوی عربی بخشید.

اگرچه با مرگ «ناصر» تب و تاب این اندیشه فروکش کرد اما با سرنگونی رژیم پهلوی، گفتار نادرست برخی از چهره‌های سیاسی و دینی در سال‌های ۵۸ و ۵۹ ویورش عراق به خاک ایران تلاش‌های دوباره‌یی در راستای ایران ‌ستیزی آغاز گردید.

سخن پایانی

برپایه‌ی آنچه گذشت پیشینه‌ی نام دریای‌ پارس هم‌پای دیرینگی تاریخ ایران است که اینک بخشی از «حافظه مشترک جهانی» به شمار می‌آید.

اما شوربختاته کشورهای عربی با کمک زر و زور به جنگ با تاریخ رفته در پی پیشینه‌سازی و هویت‌‌تراشی هستند.

بی‌گمان بزرگی تاریخ ایران وماندگاری نام خلیج‌فارس را نه تنها از بامدادان تا شامگاهان روز ۱۰ اردیبهشت که باید در سنگ‌نبشته‌ها، نگاشته‌های یونانی و رومی٬ گزارش‌های مسلمانان و نقشه‌های جهانی جست‌وجو کرد.

نویسنده: اشکان زارعی پژوهشگر و دانشجوی دکترای تاریخ از اهواز

یاری‌نامه
خلیج‌فارس٬هارتلند جهان٬ سیروس غفاریان
دریای پارس٬ ایرج افشارسیستانی

خلیج‌فارس از دیرباز تا کنون ٬ احمد اقتداری

تاریخ خلیج‌فارس و ممالک‌ همجوار٬ دکتر محمدباقر وثوقی

حغرافیای خلیج‌فارس٬ دکتر بهرام آزادبخت٬٬ دکترسیمین ارمغان

خلیج‌فارس ٬دکتر رسول خیراندیش و مجتبی تبریز نیا