کرونا، ایجاد کننده فرصت یا چالش برای آموزش و پرورش؟ با تأکید بر آموزش مجازی

روش ­های آموزشی مبتنی بر فضای مجازی در سال ۲۰۰۵ از سوی یونسکو به عنوان مؤثرترین روش یاددهی- یادگیری معرفی شده است. تجربه­ های کسب شده در این زمینه بسیار مفید است و آموزش و پرورش دیگر نمی‌ تواند با مدل قبلی  به نحو مطلوبی به آموزش بپردازد و  باید تغییرات ساختاری و دیجیتالی را در سرلوحه و اولویت کاری خود قرار دهد و در سراسر کشور آن را فراگیر نماید. بنابر این در شرایط ایجاد بحران، مانند شیوع بیماری کورنا در جهان و ایران و تعطیلی طولانی مدت مدارس ضرورت توجه به آموزش های مجازی و الکترونیکی بیش از پیش احساس می­شود. لذا در این بخش، به بررسی چالش­ها و فرصت­های ایجاد شده از زمان شیوع کورنا در آموزش و پرورش  با تأکید بر آموزش مجازی پرداخته شده است.

 

  • چالش ها:

 

  • از بین رفتن هزینه های جاری آموزش و پرورش: پرداخت حق الزحمه وحق التدریس نیروها خصوصاً نیروهای خرید خدمات و یا نیروهای شاغلی تمام وقت است که باید حق الزحمه آنها پرداخت شود در حالی که کار مفیدی صورت نمی گیرد و باعث از بین رفتن هزینه­ های جاری آموزش وپرورش می شود.
  • مغفول ماندن ارائه راهکارهای مفید در سند تحول بنیادین برای اینگونه بحران­ های ایجاد شده.: صاحبنظران عرصه تعلیم و تربیت بایستی پیش بینی همچون مواردی را درسند تحول آپ می نمودندکه در مواردی که اتفاقات مشابه بیفتد، برای ادامه آموزش چند راهکار مفیدو جایگزین ایجاد شودکه از سردرگمی و…جلوگیری شود.
  • نیمه تمام ماندن طرح های آموزش و پرورش: بحث هوشمند سازی مدارس که سال­ها پیش طرح شده بود عملاً نیمه تمام ماند . تعدادی تبلت در اختیار برخی مدارس خاص قرار گرفته و این طرح ناتمام بدون هیچ نتیجه ای به پایان رسید . متاسفانه آموزش و پرورش دور اندیشی برای اجرای طرح های خود ندارد و در همان روزهای اول با شعار آموزش تعطیل نیست بلافاصله بدون ساختن بستر مناسب، کلاس های مجازی در دسترس معلمان و دانش آموزان قرار گرفت.
  • مورد اعتماد نبودن پیام رسان های معرفی شده از طرف آموزش و پرورش: با راه انداختن پنج پیام رسان از جمله شبکه شاد اعتراض تعدادی از معلمان و اولیا شروع شد چون تعدادی از آنها وسیله ارتباطی برای نصب اپلیکیشن ها نداشتند یا اینکه بدلیل مسائل امنیتی و لو رفتن اطلاعات شخصی تمایلی به نصب پیام رسان با گوشی شخصی نداشتند.
  • ایجاد سردرگمی در بین نظام اداری، آموزشی و اقتصادی: باعث پیچیدگی کلاف سردرگم آموزشی، اداری و اقتصادی در نظام شد زیرا بدون پایه و اساس آموزش مجازی راهکار قرار داده شد که نه معلم، نه دانش اموز ون ه خانواده حتی پیش زمینه کوچکی در زمینه الفبای اجرای آن نداشتند.
  • فراموش کردن بحث پرورش در کنار آموزش در این شرایط بحرانی با وجودی اینکه دسترسی فرزندان به فضای مجازی و خطرات آن بیشتر شده است.
  • برهم خوردن بودجه بندی مطرح شده از طرف آموزش و پرورش.
  • آماده نبودن زیر ساخت های اینترنتی جامعه و سرعت پایین و هزینه بالا خدمات اینترنتی.
  • آماده نبودن زیر ساخت و بستر مناسب جهت بکارگیری فناوری ارتباطات در تدریس به جای حضور معلم و دانش آموزان در مدرسه، نداشتن محتوای آموزشی الکترونیکی از قبل آماده شده،
  • عدم امکان صحت سنجی و واقعیت انگاری از حضور دانش آموزان در گروه ­های آموزش مجازی و نبود نظارت دقیق.
  • نبود نظارت دقیق و درست آموزش و پرورش روی تدریس و عملکرد معلمان در فضای مجازی.
  • نگرانی معلمان از سوء استفاده از تدریس های آنلاین.
  • بحث کنکور سال ۹۹ و وجود سردرگمی داوطلبان و دانش آموزان سال ۱۲.
  • مشکل بودن آموزش مجازی برای مقطع ابتدایی (دانش آموز ابتدایی باید در کلاس و با نظارت معلم که شیوه های تدریس را آموزش دیده آموزش ببیند).
  • عدم امکان انتقال کامل همه مطالب درسی از طریق آموزش مجازی
  • عدم توجه به استعداد­ های گوناگون دانش آموزان در فراگیری آموزش از طریق فضای مجازی
  • عدم ارتباط مفید و مؤثر بین آموزگاران و دانش آموزان به دلیل بی سوادی و بی اطلاعی خانواده­ها نسبت به فضای مجازی.
  • عدم امکان شبیه سازی فضای آموزشی متناسب با محتوای درسی (دروس ریاضی و… برخی دروس مهارتی و…).
  • عدم امکان بازخورد دقیق از نتایج ارائه محتوای آموزشی، آزمون­ ها و پیشرفت تحصیلی.
  • ضعیف شدن پایه درسی دانش آموزان بخصوص درباره درس­ هایی مثل ریاضی که تمرین زیادی می خواهد و این مورد باعث افت تحصیلی دانش آموزان در پایه های بالاتر می­شود.
  • دشوار بودن آموزش دانش آموزان در فضای مجازی، به علت عدم توجه لازم به اندازه کلاس­های حضوری.
  • عدم توانایی خانواده ­ها در همراهی فرزندانشان برای انجام تکالیف درسی ( به علت کم سوادی، آگاه نبودن از شیوه های آموزش یا مشغله­های دیگر)
  • گسسته شدن ارتباط دانش آموزان با هم، در کلاس حضوری دانش آموزان از یکدیگر یاد می ­گیرند.
  • عدم دسترسی همه اعضای خانواده به امکانات سمعی و بصری هوشمند (نابرابری دیجیتالی)
  • نداشتن مهارت لازم بسیاری از خانواده ها برای آموزش فرزندان خود در خانه.
  • ایجاد اضطراب و نگرانی در دانش آموزان و خانواده­ها
  • همکاری نکردن خود فرزندان در امور درسی با والدین (جدی نگرفتن فضای آموزش از راه دور)
  • عدم تآثیر آموزش های مجازی برای ناشنوایان به دلیل مشکلات خاص این دانش آموزان در گفتار خوانی.
  • نبود رابطه دو طرفه بین معلم و دانش آموز ناشنوا و عدم دریافت بازخوردهای لازم
  • نبود آموزش های متناسب با دانش آموزان ناشنوا در آموزش های مجازی و تلویزیون

 

  • فرصت ها:

 

  • کرونا را می توان ایجاد کننده­ ی یک فرصت اجباری قلمداد کرد( برنامه­های کوتاه مدت آموزش تلفیقی،کوتاه کردن سرفصل­های درسی، افزایش زمان آموزش یا اصلاح سال تحصیلی، تغییرات در برگزاری کنکور و کیفیت بخشی به نظام اداری و اقتصادی با تکیه بر شفاف سازی گسترده در این بخش­ها، برنامه ریزی درجهت گسترش فرهنگ­ های خانواده با تکیه بر سیاست­ های آموزش.
  • آموزش الکترونیک E-Learning که سال­ ها قبل در وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد شده بود اکنون در این شرایط مراحل بالینی خود را شروع کرده است.
  • حرکت اساسی به سمت تدریس از طریق آموزش های مجازی و الکترونیکی به­جای روش های سنتی.
  • ایجاد فرصت آموزش برابر برای سراسر کشور از طریق رسانه ملی.
  • ایجاد چشم انداز دقیق­تری برای آموزش و پرورش در بحث انتقال مطالب و یادگیری از راه دور( آموزش الکترونیک فرصتی برای تحقق عدالت آموزشی ایجاد می کند که محتوا های استاندارد آموزشی ارائه شده در شبکه های یکپارچه سراسری برای همه دانش آموزان سراسر کشور قابل دسترس خواهد بود).
  • توجه به جایگاه و نقش مهم آموزش و پرورش و بهبود زیر ساخت های اینترنتی برای آن.
  • برنامه ریزی برای ایجاد دوره­ های ضمن خدمت معلمان در زمینه نحوه استفاده از اپلیکیشن ها و استفاده از فضای آموزش مجازی.
  • ایجاد همبستگی و اتحاد برای مبارزه با کرونا (شرکت معلمان و دانش آموزان در خط تولید ماسک ومواد ضد عفونی و مواد بهداشتی).
  • ایجاد زمینه­ ی ارتباط بیشتر بین دانش آموزان و خانواده­ ها.
  • فراهم شدن فرصت بیشتر برای درگیری بیشتر اولیا با آموزش.
  • عجین شدن آموزش با مهارت ­های زندگی که البته میسر نمی گردد جز با همکاری ۱۰۰ درصدی اولیا.
  • ایجاد تغییرات عمیق در نظام آموزشی و هدایت آن به سوی یکپارچگی آموزشی و ترک روش های سنتی کم بازده.
  • استفاده از تمام جوانب آموزش مجازی مانند: تدریس آنلاین (صوتی، تصویری، سندها و…)، ارتباطات خصوصی ( PV , E-Mail ، و …) ، انجمن های گفتگو ( Forums ) و… آموزش های مجازی را جذاب تر و مفیدتر می سازد و موجب تعامل بیشتر بین معلم و دانش آموز می شود.
  • محدود نبودن آموزش مجازی به زمان و مکان (می­تواند در همه جا و هر زمانی در اختیار فراگیران قرار گیرد و این امر سبب کاهش هزینه های عمومی می­ گردد).
  • ایحاد فرصت جدید برای خلق نوآوری و ایجاد روش­های خلاقانه آموزشی برای مدیران مدارس در مقیاس منطقه ­ای و چه بسا کشوری.
  • توجه به نقش مهم معلم: خانواده­ ها که امروزه بیشتر با تکالیف فرزندان درگیر هستند متوجه ارزش و نقش والای معلم شده اند.
  • ایجاد ارتباط مستمر بین اولیا دانش آموزان و معلمان
  • ایجاد رقابت و انگیزه برای انجام به موقع تکالیف ارسال آن با معلم توسط دانش آموزان
  • ایجاد اعتماد به نفس برای تدریس و به اشتراک گذاشتن در گروه کلاسی
  • مشارکت بیشتر خانواده ها در امور درسی فرزندان

 

سمانه سلیمی

اولین دانش آموخته دکتری تخصصی مدیریت آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز