دعوا برای بقا

 

عباس مدحجی

چندروزی بیشتر از انتشار خبر دعوای دو شهردار سابق و فعلی خرمشهر نمیگذرد و خرمشهری ها درمیدان نبرد با کرونا و باوجود تمام کاستی ها، شاهد جنگی دیگر و تنازع برای بقا دوشهردار برسرمایملکشان هستند. نزاعی که طبل پیش درآمدش باپرتاب قندان نواخته شده بود. خبری که طی چند ساعت در خرمشهر و استان خوزستان ترند شد و به سرعت به سوژه ی داغ گفتگوهای محافل سیاسی_اجتماعی کاربران فضای مجازی تبدیل شد.

این اتفاق اگرچه در نوع خودش عجیب است اما برای مردم خرمشهر حکایت دور از ذهنی نیست. با نگاهی اجمالی به روند فعالیت شوراهای شهر از گذشته تا به امروز و نحوه ی انتخاب و انتصاب شهرداران در خرمشهر براحتی میتوان پی برد در شهری که انحلال شورا، دعوای اعضای شورا، دعوای اعضای شورا با شهردار، شکایت فرماندار علیه رئیس شورا، غیبت های طولانی و مکرر اعضای شورا، اعمال فشارهای فراقانونی بر شهردار، انتصابات فله ای در شهرداری، اتهامات علنی و بزرگ اعضای شورا و شهردار علیه همدیگر، عزل و استیضاح ناگهانی شهردار و انتصاب ناگهانی تر وی و حتی عدم تشکیل جلسات شورا بدون دلیل واضح و موجهی را تجربه کرده است، اساسا نه به دعوای دو شهردار، که نسبت به اتفاقات بدتر و حتی کُشت و کشتار مسولین واکسینه شده و جز ابراز تاسف یا لبخندی تلخ، واکنش قابل ملاحظه ی دیگری از خود نشان نمیدهد.

ظاهر ماجرا از درگیری فیزیکی عزیز ساعدی شهردار و معاون فرماندار سابق خرمشهر با داوود دارابی شهردار فعلی خرمشهر خبر میدهد. دعوایی که شامگاه یکشنبه در نهالستان خرمشهر و در حضور فاخر ربیعی و حاتم بندری دوتن از اعضای شورای شهر خرمشهر سر میگیرد. یعنی تنها شاهدان ماجرا این چهار تن و یک شخص همراه ساعدی بوده اند. گفته شده درپی این درگیری لفظی_فیزیکی با احتمال وجود سلاح سرد، نیروهای انتظامی و قضایی بسرعت در محل حضور یافته و ضمن بازداشت ساعدی، دارابی را راهی بیمارستان نفت آبادان میکنند. با اعلام آسیب از ناحیه ی بینی، دارابی همان شب مرخص میشود و ساعدی هم بعد از حدود ۴۸ ساعت بازداشت، با قید وثیقه از زندان آبادان آزاد میشود.

دارابی و همراهانش در شهرداری ضمن انتشار بیانیه هایی تند و آتشین با مردمی قلمداد کردن چهره ی مضروب در ادبیاتی حماسی و پرطمطراق
خبر از آسیب او در اثر ایستادگی بر مواضع مردمی اش میدهند. ساعدی هم در بازداشت با انتشار ویدیوی اعلام میکند که از مدتها قبل مورد آزار و اذیت دارابی قرار گرفته و اعضای شورای تامین را هم مطلع کرده و سرفرصت به بیان جزییات حقایق خواهد پرداخت و حتی از احتمال ابتلایش به کرونا گفت.

شاید این اتفاق شماتت آور در نگاه اول عجیب یا خنده دار و سطحی به نظر برسد اما حاصل زخمی عمیق بر پیکره ی مدیریت شهر است. این درگیری به ظاهر ساده بیش از هرچیز ثابت کرد خرمشهر در فضایی غبار آلود و فاسد مدیریتی در حال گذران عمر است و همین یک دلیل از هزاران دلیل دیگر کافی ست برای کاهش مشارکت های اجتماعی ، کاهش انگیزه برای شرکت درانتخابات ، نزول سطح اعتماد به مدیران ، سقوط باورها و اعتماد به سیستم مدیریتی ، جایگزینی تنفر و تاسف بجای اتحاد و همدلی و ویرانی هزاران فاکتور مثبت و مهم دیگر برای ساخت جامعه ای رو به پیشرفت و امید به آینده ای روشن.

نگارنده برای ثبت یک گفتگوی خبری به هردو طرف این غائله درخواست خود را ارئه داده است تا شاید بتوان از لابلای اظهارتشان به حقایق واضح تری پی برد و چاره ای اندیشید؛ و اگر چه تاکنون موفق به مصاحبه با هیچکدام از طرفین این دوئل نشده است اما میتوان برخی سِرهای درون را از رنگ رخساره پی برد حتی بدون اظهارات.

دارابی که پیش از رد صلاحیت عبدالله سامری نماینده ی فعلی خرمشهر ، به بزرگترین مخالف او و سیاستهایش در بدنه ی اجرائی خرمشهر تبدیل شده بود، بسرعت به بهترین گزینه برای حمایت از سوی مخالفان سامری ارتقای درجه یافت و بقایش را در ماهیگیری در این آب گل آلود یافت. حمایتهای رسانه ای، اطلاعاتی، مطالعاتی، نیروی انسانی، سفارشات استانی و حتی کشوری ، دارابی را تنها سبدی کرد که میزبان تخم مرغهای مخالفان سامری باشد. او نیز که هم غیر بومی بود و هم حاضر نشد خانواده اش را به خرمشهر بیاورد، از اتمسفر ایجاد شده برای قدرت گیری کمال بهره را برد و با نمایش چهره ای جنجالی و افشاگرانه که حتی در عزل مهره های سامری کمترین مماشاتی ندارد، تاییدات را یکی پس از دیگری در کارنامه اش ثبت کرد. تاییداتی از سوی کسانی که امروز سکوت کرده اند تا از زیر بار مسولیت بالابردن دارابی شانه خالی کنند اما بنظر میرسد حافظه ی تاریخی مردم و رسانه ای را دست کم گرفته اند. ماجرا تا آنجا پیش رفت که سامری اعمال نفوذها و اتهاماتی را تلویحا به یک ارگان خاص منتسب کرد و دارابی هم یک شبه بنرهای تهدید آمیزی از افشاگری عَلَم کرد. بنرهایی که هیچوقت به استعلام و اعلام عمومی نرسید.

عزل دنباله دار دارابی توسط شورای شهر و سپردن کرسی او به عزیز ساعدی کافی بود تا حامیان دارابی پارا از مرزهایی که تعیین کرده بودند فراتر برند و هرآنکس را که در عزل دستی داشت زیر آتش خود بگیرند. مرکز استان با شهردار شدن ساعدی موافقت نکرد و درست در زمانی که شورا در پی یافتن جایگزین بود، دارابی در حرکتی استراتژیک و باحمایتی فراشهرستانی با حکم دیوان عدالت اداری و اسکورت نیروهای نظامی خارج از تایم اداری شهرداری را فاتحانه قبضه کرد.

اما این دارابی دیگر دارابی قدیم نبود. اکنون که از بالا پُستش را جایزه گرفته بود، حق هم داشت که از بالا به شهر نگاه کند. این بار نه تنها خانواده اش را به شهر نیاورد که در غیبتهای طولانی تر از شهر خارج میشد و نه تنها به افکار عمومی و شورای شهر که به مقامات بالاتر هم پاسخگو نبود. دیدارهای مردمیش نامنظم شد، لزومی در توضیح و پاسخگویی به خبرنگاران نمیدید و بیشتر به رفاقت رسانه ای فکر میکرد‌، برخی عزل و نصبهایش بطرز آشکاری تابع منافع و تملق شد، دست از تلاش حتی در ظاهر برای جلب نظر و افکار عمومی برداشت، نظرات شخصی را وارد کار کرد و قسمت اعظم آنچه را که به سامری نسبت میداد، خودش با شکل و رنگ دیگر انجام داد. وی شکاف شورا را عمیق تر کرد، خدمات فراقانونی به برخی خواص داد و تا آنجا پیشرفت که داد خیلی از همکارانش در خودِ شهرداری هم درآمد. نشتی امروز اطلاعات و نامه های داخلی شهرداری هم بی تاثیر از این نوع مدیریت نیست.

در آنسوی میدان هم عزیز ساعدی بود. مردی که دست رد به فرمانداری دشت آزادگان زده بود، بی نصیب تر از همیشه در آسمان سیاست خرمشهر پروبال میزد. نقدهای فراوانی به عملکرد ساعدی در شهرداری و مراودات او در گذشته با برادران سامری هست که بعلت پست نداشتن وی در زمانِ این دعوا از بررسی آنها میتوان گذشت. ساعدی با ندیده گرفتن نام پر آوازه ی خرمشهر، خواسته یا ناخواسته کاری کرد که نمره ی منفی در کارنامه ی سیاسی ش جاخوش کند. مدیری درسطوح بالا که مدتها در یک شهرستان فعالیت داشته باید بداند که نامش با پُستها و محل خدمتش پیوند خورده و اگر اقدامی کند پیش از نام خودش، نام آن شهر تیتر خبرها و موضوع اذهان مردم میشود. شهرداری از پیمانکاران سفارشی ، حیف و میل شدن برخی پولها و بودجه ها و تبدیل شهرداری به حیاط خلوت برخی ذی نفوذان در زمان ساعدی کم خاطره ندارد. ساعدی اگر واقعا برای مشکلات اداری و حقوقی ش دعوا کرده باشد ، چه توضیحی برای کارگرانی از شهرداری دارد که ممکن است ماه ها حقوق نگیرند یا حتی کمتر از حقشان بگیرند. البته بنظر ریشه ی اصلی به احضارهای اداره کل بازرسی استان برسد.

از اینها که بگذریم ، خرمشهر از عدم بلوغ سیاسی و کوتوله ها ی مدیریتی هم رنج میبرد. ملتی که داد و فغانشان از حضور غیر بومی ها تمامی ندارد، چه توجیهی برای عملکرد فشل و ضعیت شورای شهر دارند وقتی هر هفت نفرشان بومی هستند؟ یا برعکس، از مردمی که نزدیک به ۱۸۰هزار نفر هستند اما از فرماندار که بالاترین مقام حکومتی ست تا معاونان ریزترین ادارتشان غیر بومی هستند چه انتظاری میتوان داشت؟ جالب که اغلب همین مدیران غیر بومی هم با چراغ سبز نماینده ی بومی شهر منصوب شدند.

البته پرواضح است که بیش و پیش از بومی سالاری ، باید نخبه سالاری و نخبه پروری را فارغ از جغرافیای محل تولد و سکونت رشد داد ولی خط مشی و تفکر خیلی از بزرگان شهر چنین چیزی را نشان نمیدهد. شهری که به چهره ی مذهبی اش معروف است ، خیلی از جریانها و شخصیت های مذهبی ش هم مدتهاست در موضع انفعال اند و دودی ازشان برنمیخیزد. شهری که برخی خواصش نه تحلیل درستی در انتخاب کاندیدای پیروز برای اعلام حمایت دارند و نه جرات و جسارت ماندن روی انتخاب اصلح خودشان به هرقیمتی. همین است که دو شهردار وقتی به بن بست میخورند بدون توجه به شان و شخصیت هیچ یک از ۱۸۰هزار نفر، غیر متمدنانه ترین راه را برای مجادله انتخاب میکنند. انگار نه دو شهردار‌، که دو فرد عادی بدون عقبه ی سیاسی و اجرایی هستند.

صادقانه بگوییم که خرمشهر مدتهاست در سطوح مدیریتی (جز در معدود موارد و اشخاص) سقوط آزاد کرده و اگر عزمی همگانی برای بهبود آن جزم نشود، میرود که تبدیل به ویرانه ی مدیریتی شود. بررسی اخبار منتشره از چالشهای مدیریتی شهرستان و بازخوردهای آن در شهرستانهای دیگر استان یا کشور براحتی نشان میدهد ما خیلی حرفی برا گفتن نداریم و همین، روی قدرت نفوذ، چانه زنی و حتی امتیاز گیری شهر تاثیر میگذارد.

این تحلیل، خوب یابد، کامل یا ناقص، درست یا غلط ، نیاز امروز مردم است تا بدانند پشت این دعوای چاله میدانی، کوهی از نارسایی های مدیریتی خوابیده است. ما بیشتر از خبر دعوا به تحلیل و نقد نیاز داریم تا بدانیم علل این معلول ها چیست. کاش مطلعان و دلسوزان و اصحاب رسانه و ذی نفوذان و ذینفعان و هرآنکس که اطلاعاتی دارد، قلم بدست برده و حداقل گوشه ای از علل این مورد و موارد مشابه را به بوته ی نقد عمومی بکشاند و سهمی در ارتقای سواد عمومی بردارد. نیاز امروز ما بیشتر از خبرِ یک اتفاق، تحلیلِ چرایی ، چگونگی و عوارض و فواید آن است تا بعد به مرحله ی ارتقا برسد.
آنچه که ضرورت تغییر را در این شهر ناگزیر میکند حجم عظیم خرابی ها؛ نا بسامانی ها وقانون گریزی هاست که خرمشهر را در وضعیت امروز نگه داشته است. امید که روزهای آینده خواننده ی تحلیل های جامع و کاملتری از خواص دلسوز باشیم.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *