تاریخچه ی نظام آموزشی در ایران و شهرستان بهبهان، به مناسبت اول مهر و آغاز سال تحصیلی جدید

خورنا | چکیده: به طور کلی نظام آموزش و پرورش نوین در ایران از موسسات آموزشی همچون کودکستان ها، دبستان ها، مدارس راهنمایی، دبیرستان ها، دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی تشکیل شده است. مقدمات ایجاد این نظام آموزشی، از زمان تأسیس دارالفنون در سال ۱۲۲۸ هجری شمسی و وزارت علوم در ۱۲۳۲ هجری شمسی فراهم شد و بعد از انقلاب مشروطیت به تدریج سازمان دهی و تشکیل یافت. پس از دوران انقلاب مشروطیت و سال های بعد از آن، تعداد معدودی از مدارس جدید به وسیله ی عموما میسیونرهای مذهبی، فرهنگ دوستان، تحصیل کرده‌های خارج از کشور و دولت ایجاد شد. تأسیس این مدارس که برنامه‌های آموزشی آنها به اقتضای زمان، ارجحیت فراوانی بر مکتب خانه‌ها داشت؛ تحت تأثیر نفوذ فرهنگ و تمدن اروپایی صورت گرفت و کوشش و تلاش فرهنگ دوستان و روزنامه‌های روشنگر و ترقی خواه آن دوران مانند “آموزگار”، “ایران نو”، “تربیت”، “ثریا” و نشریاتی چون “حبل المتین”، “عروه الوثقی” و…. که در خارج به زبان فارسی منتشر می‌شد در بنیان گرفتن آموزش و پرورش سهم به سزایی داشت.
انقلاب مشروطیت، صدور فرمان و تدوین قانون اساسی و متمم آن در سال های ۱۲۸۵ و ۱۲۸۶ هجری شمسی، زمینه ساز ایجاد نظام آموزش و پرورش را میسر ساخت و همزمان با آن، تقاضاهای اجتماعی برای آموزش و پرورش افراد جامعه نیز فزونی گرفت. اصل هجدهم متمم قانون اساسی مشروطیت تحصیل و تعلیم علوم و معارف و صنایع را مگر آنچه شرعاً ممنوع باشد، آزاد اعلام کرده؛ اصل نوزدهم به متمرکز بودن آموزش و پرورش و مسئولیت دولت در تأسیس و اداره مدارس اشاره می کرد: تأسیس مدارس با مخارج دولتی و ملی و تحصیل اجباری باید مطابق قانون وزارت علوم و معارف مقرر شود.

تحلیل نظام آموزش و پرورش ایران
ابتدا به ظهور و رونق مدارس جدید خصوصی و دولتی می‌توان اشاره کرد که قبل و بعد از مشروطیت پیدایش یافته، در صدد بر آمدند آموزش و پرورش عمومی در بین آحاد مردم گسترش دهند. این مدارس برای تحقق آرمان ها و بر اساس قوانینی که صرف‌نظر از تفاوت های اجتماعی، فرصت های برابر آموزش و پرورش را به مردم نوید می دادند، تأسیس شدند. تحولات اجتماعی و عوامل چندی در سال های بعد از انقلاب مشروطیت چنین آموزش و پرورشی را متناسب و مطلوب جلوه می‌داد.
دوره ی بعد از مشروطیت تا ظهور رضاخان را می‌توان دوره ی عدم ثبات اوضاع سیاسی و خرابی اقتصاد کشور دانست. هنوز بعد از دگرگون شدن نظام حکومتی و استقرار نظام جدید، دستگاه حکومتی کارآمدی به وجود نیامده بود. به علت مسائل و مشکلات داخلی و مداخلات خارجی، در زمینه ی آموزش و پرورش گام چندان مهمی برداشته نشد و علی‌رغم تلاش های صدر مشروطیت و اهداف و برنامه‌های پیش بینی نشده، فقط چند مدرسه تأسیس شد و تعداد دانش آموزان چندان تغییری نکرد.
در اِوان سلطنت رضا شاه بیشترین کوشش ها در جهت تقویت و تجدید سازمان ارتش و تحکیم وحدت ملی و استقرار یک حکومت مرکزی قدرتمند مصروف شد. لذا، به آموزش و پرورش توجه چندانی مبذول نشد. مع هذا، قدم های برداشته شده مبنای اقدامات آتی شد. در این دوره، برنامه ی تحصیلات ابتدایی و متوسطه تدوین شد که به موجب آن، آخر هر شش سال، می‌بایستی امتحانات نهایی عمومی به عمل آید. تأسیس دانش سراهای مقدماتی و بالاخره تأسیس دانشگاه تهران درسال ۱۳۱۳ هجری شمسی اساس اقدامات آتی را فراهم کردند.
اگر بخواهیم گریزی هر چند کلی بر عملکرد آموزش و پرورش در ایران و از زمان مشروطیت تا انقلاب سال ۱۳۵۷بزنیم، نتایج نشان می‌دهد که علی‌رغم پیش بینی‌ها و قوانین مصوبه، تعمیم آموزش ابتدایی در طی این مدت طولانی، میسر نشده و دولت های وقت، عملا از عهده ی اجرای قوانین مصوبه و تحقق هدف های آموزشی کشور برنیامدند. سایر جنبه‌های آموزش و پرورش، از جمله فلسفه و سیاست و خط مشی‌ها، رویه‌ها، برنامه‌ها و سازمان و مدیریت آن نیز به علت ناهماهنگی با ویژگی های فرهنگی و نیازهای عمومی جامعه، کارآمد و مؤثر واقع نشدند و اگر احیانا توانستند جا بیفتند و نهادی شوند، عملا نظام آموزش و پرورش را با مشکلات روزافزونی مواجه ساختند.

مختصری از تاریخچه ی نظام آموزشی در بهبهان
بهبهان از گذشته تا به حال، یکی از خواستگاه های بزرگ فرهنگ و دانش ایرانی و بعد اسلامی بوده و دانشمندان و علمای زیادی را به ایران زمین معرفی کرده است. این دانشمندان در مکتب خانه های مساجد، امام زادگان و جلسات درس خصوصی علمای معروف درس خوانده و به مدارج مهم علمی و مذهبی رسیده اند. روش آموزشی مکتب داری بسیار سخت بوده و بسیاری از آحاد جامعه ی عموما فقیر و متوسط بهبهانی توان مالی تحصیل نداشتند و از سوی دیگر هم سخت گیری های ملایان و آخوندهای مکتب خانه ها که می کوشیدند شاگردان خود را با سواد کنند، نوآموزان را از ادامه ی تحصیل وا می داشت و می ترساند. برخی از نوآموزان به دلیل ضرب و شتم و تنبیهات متنوع معلمین از قبیل فلک شدن، اشتهلک شدن، در توبره یا کیسه شدن و آویزان بودن از سقف، ترکه به کف پا و دست خوردن، مسخره و سرزنش شدن و… از جلسات درس گریخته، دچار بیماری های روحی و روانی می گردیدند.
برخی از این دانش آموزان که به دلیل داشتن موقعیت خانوادگی و برخی دیگر که شوق و اشتیاق درس خواندن را داشتند و یا کسانی که با دادن رشوه و سوغاتی به مکتب داران به ادامه ی تحصیل می پرداختند، درآینده تبدیل به عالمانی شدند که نام آنها بر تارک تاریخ علمی و مذهبی بهبهان و کشور می درخشد. طبق بررسی های محققین، مورخین و علاقه مندان تاریخ بهبهان، تعداد شعرا و نویسندگان صاحب اثر و ممتاز ارگان و بهبهان که در تذکره ها و مجلات و ویزه نامه هایی از جمله حدیقه الشعرا، کهن شعرای خوزستان، شناسنامه ی بهبهان، فارسنامه ناصری و …. از ۳۰۰ نفر بیشتر بوده است. چند نفر از این علما عبارتند از:
مطلق ارجانی که عطار و گیاه شناس بوده، ابوشجاع ارجانی که محقق و محدث شیعه بوده، ابوالحسن ارجانی که پزشک معروف عضدالدوله بوده، منجم معروف که زیج ارجانی لقب داشته، ابوبکر بن حسین که ملقب به قاضی ارجانی بوده، فرامرز بن خداداد که نویسنده ی داستان معروف “سمک عیار” بوده، احمدبن محمود بهبهانی که خطاط معروف قرن ششم بوده و…. و از شعرای به نام بهبهانی می شود به مهجور بهبهانی، ملا فاخر بهبهانی، ملا نظمی بهبهانی، ملا یحیی بهبهانی، میرزا قوما، میرزا شوقی، حسین گل گلاب، مرتب، آصفی، سید محمد سید و …. و از نویسندگان معروف می شود به شیخ عبدالنبی منشی بهبهانی نویسنده ی کتاب “بدایع الاخبار” که شرح حالیست بر حمله ی محمود افغان به بهبهان نوشته و قص علی هذا.
درمکتب خانه گذشته از تنبیهات مختلف، کوشش می شد تا نوآموز درس پیشنهادی ملا را فرا گیرد و بتواند آن را جواب دهد. ملایان کتاب هایی مانند قرآن کریم، خورشیدآفرین و فلک ناز، حیدربگ، عباس دوس، کله سر، رز و میش، صلوات نامه، حسین کرد شبستری و یا شاهنامه ی حکیم فردوسی، بوستان و گلستان سعدی، خسروشیرین و خمسه ی نظامی و دیوان حافظ و … تدریس می کردند که گزینش روال آموزشی و کتب درسی آن در همه ی شهرها و ایلات یکسان و یک روش بوده است.
تعداد مکتب خانه های موجود در بهبهان زیاد بوده اند؛ آقای جوکار بهبهانی(۱۳۰۵-۱۳۸۵ و مولف کتبی چون شناسنامه ی بهبهان، فرهنگ عامیانه بهبهان، ارجان و بهبهان) شمار آنها را ۱۵ باب می داند. این مکتب خانه ها تا سال۱۳۰۲ه.ش فعالیت داشته اند و پس از آن با گسترش نظام آموزشی نوین به مرور زمان برچیده شدند و به جای آن نظام آموزش امروزی جایگزین شد.
مرحوم جوکار در این باره نوشته است که در سال ۱۳۰۲ ه.ش در اثر اقدامات عده ای خیراندیش و فرهنگ دوست، مرحوم سید مظفر غیاثی معروف به ناصرالحکماء که یکی از پزشکان معروف فارس بودند، از طرف اداره ی معارف و اوقاف فارس به بهبهان اعزام می شود. ایشان با تحمل زحمات و مشقات زیادی موفق شدند که در محل کنونی مسجد بردی، خانه ای اجاره و با تعداد ۱۰ نفر دانش آموز، اولین مدرسه ی بهبهان را افتتاح کند. دبستان مذکور پس از مدت زمان یکساله ای به دلیل کمبود بودجه و دانش آموز تعطیل و دکتر غیاثی به شیراز مراجعه می نمایند. مجددا عده ای از اهالی و دلسوزان شهر اقدامات و مکاتباتی با مرکز در جهت معرفی فردی دیگر انجام می دهند که این بار میرزا علی اکبر نوریِ وزیریِ شیرازی به همراه فرزندش جلال، از رامهرمز به عنوان نماینده ی اداره ی فرهنگِ آن زمان به شهر آمده و با تعداد ۵۰ نفر دانش آموز ادامه می دهند و ماهیانه معادل ۳ ریال به عنوان شهریه جهت حقوق معلمین و هزینه ها از خانواده ها اخذ می کردند.
پس از میرزا نوری، میرزا عماد اقلیدس که از فرهنگیان باسابقه بودند؛ به عنوان رئیس اداره ی فرهنگ شهر در سال ۱۳۰۴ شروع به کارکردند و در محل” تلِ عمارتِ کهنه” که همان عمارت رئیس علیرضا خان قنواتی (قهرمان بهبهان به هنگام حمله ی کریم خان زند که باعث شد از جنگ و خونریزی خودداری شود) بود و در بخش قنوات واقع می باشد، نسبت به تأسیس دبستان دولتی اقدام می کند. در همین دوران وزارت معارف وقت، معادل۳۰۰ ریال به طور ماهانه ردیف بودجه تعیین می کند.
بین سال های ۱۳۰۶ الی ۱۳۰۹ که اداره ی فرهنگ بهبهان از فارس به خوزستان تفویض اختیار می شود، سید ابوالقاسم خضوعی از طرف اداره ی فرهنگ استان خوزستان به شهر اعزام شد. تا این زمان فقط یک باب دبستان چهارکلاسه دایر‌ بود. نامبرده در مدتی کوتاه نسبت به تاسیس یک باب دبستان ۵ کلاسه در بهبهان و چند دبستان دیگر در آغاجاری و گچساران اقدام کرد. درزمان مشارالیه تعداد دانش اموزان از ۴۰۰ نفر بیشتر و بودجه نیز تا ۱۰۰۰۰ریال افزایش یافت. اولین کلاس دوره ی متوسطه نیز در سال ۱۳۱۶ شمسی و در زمان علی فرجاد تهرانی تأسیس شد.
بهبهان و بهبهانی های عزیز شاهد تحصیل خود همشهریان و حتی فرزندان کهگیلویه ای که بصورت مهمان وارد مدارس می شدند و با سواد شدن عده ی زیادی از ایلاتی هایی شدند که فقر فرهنگی و بی سوادی محض در آنها بیداد می کرد و در این زمینه هم شهر عالم پرور بهبهان خدمتی دیگر به این مرز و بوم نمود و می کند و خواهد کرد؛ کما اینکه از وحید بهبهانی ها تا شیخ عبدالله بهبهانی ها و عُم آخوندها و پزشک زادها و ….. تا همین حالی که درآنیم هر روز شاهد معرفی دانشمندان و علما و شعرایی از بهبهان به جامعه ی علمی کشور می باشیم.

?محقق و نویسنده ی مقاله: رضا زاهدی اصل، ۲۳ شهریور ۱۳۹۸

منابع:
شناسنامه ی بهبهان، رضا جوکار
فارس نامه ی ناصری، شیخ حسن فسایی
حدیقه الشعرا، محمد کاظم اسرار تبریزی

?محقق و نویسنده ی مقاله: رضازاهدی اصل، ۲۳ شهریور ۱۳۹۸

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • حسین رضایی پهلوانان واقعا یا زاهدی بیسواده یا تعصب قنواتی داره.برو تاریخ رو دوباره بخون اقای علیرضا قنواتی شبانه دروازه رو باز کرد و لشکر کریم خان وارد بهبهان شد.بعد هم خان رو تبعید کردن شیراز زندان و علیرضا رو گذاشتن خان.بهبهان تو هجوم مغولها هم فتح نشد.بغیر از خیانت ایشون چه چیز دیگری میتونه باشه.