آیا نابودی آثار تاریخی شوش گامی برای تحریف تاریخ منطقه خواهد بود؟

خورنا- نگارنده این یادداشت تلاش می کند از منظر دغدغه مندان حفظ تمامیت ارضی ایران اسلامی و پایداری نظام جمهوری اسلامی ایران به این موضوع نگاه کند؛ و برسی موضوع از منظر دوستداران میراث فرهنگی و متخصصین حوزه گردشگری، و یا علاقمندان به تاریخ ایران باستان را به دیگران بسپارد.

برای درک اهمیت موضوع تاریخ و داده های فرهنگی تاریخی به صورت خلاصه به دو مورد اشاره می کنم .

در ابتدا به خرید چند هزار میلیارد دلاری یک شعبه از موزه لوور فرانسه توسط کشور امارات متحده و به کار گماردن کارشناسان و باستان‌شناسان برای جمع آوری و مطالعه بر آثار تاریخی، و یا از دید برخی با هدف تهیه و جعل آثار باستانی، سندسازی برای سرزمینهای منتهی به خلیج فارس، در جهت استحاله تاریخی، فرهنگی و بستر سازی مطالبه ای مردمی! (با راهنمایی کارشناسان کشورسازی! اسرائیلی) برای تغییر در برخی مرزهای کشورهای منطقه می باشد .

سپس یادآور می شوم که سیاستمداران صهیونیستی با یاری جستن از مورخین پایه های کشور جعلی خود را طراحی کرده و تاکنون نیز به بسط و تثبیت نظام خود در حدود سرزمین های مورد ادعایشان پرداخته و می پردازند .

با تخصیص بودجه های هنگفت در زمینه مطالعات تاریخی باستانشناسی و کشف _ یا جعل _ تاریخ توانستند از ثمرات آن نیز بهره کافی ببرند؛ که از آن جمله هویت سازی ملی ، اقناع و همراه سازی افکار عمومی جهان در توجیه اشغال و ساختن کشور جعلی شان است .

تا آنجا که اگر بخواهم به کوچکترین نمونه از ترفندهای زیرکانه متکی به تاریخ اشاره کنم، به یاد می آورم که نماینده رژیم صهیونیستی در سازمان ملل برای اثبات حقانیت رژیم متبوعش و تاثیر گذاری کامل سخنان خود دست در جیب برده، سکه ای یهودی و تاریخی را از جیبش در آورد و جمله ای به این مضمون گفت که سکه مکشوفه در اورشلیم است و آن سرزمین منحصرا یهودی، سرزمین پدران و مادران ماست!

دو موردی که در بالا به سمع و نظرتان رساندم را در گوشه ای از ذهن نگهدارید و سپس مباحث جدیدالطرح، حجم اطلاعات و انفجار مباحث تاریخی و باستانی در مورد تاریخ منطقه خوزستان را که در کمتر از دو ساله اخیر به صورتی سرسام آور بر روی شما آوار شده است را به خاطر بیاورید.(البته زمان پایه گذاری و تهیه و تنظیم اینگونه موضوعات توسط برخی، به حدود شش سال پیش از این می رسد).

کمی که فکر کنید به یاد می آورید که موارد بسیار زیادی را در شبکه های اجتماعی و رسانه های غالبا مجازی به اشکال مختلف اشاراتی به موضوع مورد بحث داشته و به صورت یادداشت، تصاویر، موسیقی، ویدئوها، اخبار و یا از زبان برخی فعالین شنیده اید که تا پیش از این در هیچ کتابی نخوانده و یا در هیچ رسانه‌ای ندیده بودید!

مطالبی غالباً برتری جویانه، عصبی، چندپاره کننده ملت ، چند یا دو قطبی ساز فرهنگی و تاریخی (گاها با تقابل خوزستان و ایران) که بدون سند و منبع دست به دست می چرخند ؛ و حالا دیگر مردم عادی و عامی زحمت انتشار آن را با چاشنی هیجانات، حاشیه های افتراق آمیز و سوتفاهم آور می کشند!

حال به نظر شما چگونه باید مسئولان نظام را متوجه خطر تحریف تاریخ منطقه و پایه ریزی فرهنگی برای دگرگونی ساختاری در جهت صدمه زدن به کیان ایران اسلامی و تغییر مرزهای جغرافیایی نظام جمهوری اسلامی کرد؟

به چه صورت باید مدیران ارشد نظام را توجیه ساخت که به قول کارشناسان امر: گاهاً یک قطعه به ظاهر بی ارزش و شکسته سفال که حتی برای بیننده لذتی بصری ایجاد نمی کند، و احتمالا توسط فردی غیرکارشناس به زباله انداخته خواهد شد؛ ممکن است مسیر تاریخ را تغییر دهد، مرزهای یک کشور را جابجا و یا تثبیت کند؛ کشور بسازد و یا کشور دیگری را در مسیر اضمحلال سرزمینی قرار دهد؟

چرا مدیران کلان کشور تذکرات رهبری معظم انقلاب درباره جنگ نرم را سطحی معنا می کنند و گستره وسیع این جنگ را مورد بررسی عمیق و کارشناسانه قرار نمی دهند؟

چرا دلسوزان این کشور و نظام از اهمیت انهدام آگاهانه و عامدانه محوطه باستانی ثبت شده در شوش ذیل طرح ساخت زیرگذر بی خبرند؟

منطقه ای که چند وقت پیش پژوهشکده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی ۸ گمانه(حدس) با ترانشه های ۱/۵×۱/۵ متری(حفر بصورت مربعات ۱/۵متری با فرمول بخصوص و بصورت تصادفی برای مطالعات اولیه) حفر کرده و با انبوهی از آثار تاریخی و داده های فرهنگی باستانی مواجه شدند که در مطالعات اولیه به تاریخی از دوره های ساسانی و اشکانی و سایر دوره ها دست پیدا کرده اند. مجموعه گورستان ساسانی ؛ بناهای مذهبی ؛ سنگفرش و کفپوش های خشتی ؛ کانالها و آبراهه ها ؛ سفال ؛ ابزار و ظروف و ..‌. تنها از یک مطالعه اولیه و ضرب‌الاجلی کشف شده است!

در آخر حساب کسانی که اطلاعی از اهمیت موضوع ندارند، نیز مردم عامی و بی تقصیری که نه مسئولیت و نه اطلاع کافی از مسئله دارند را از آگاهان و کاهلان و مقصران جدا کرده و با طرح یک پرسش به قول معروف یک صد هزار دلاری این یادداشت را به پایان می رسانم و می پرسم:

چرا تعدادی افراد که سابقه عضویت در احزاب منحله اوائل دهه هشتاد را در کارنامه خود دارند، با همراهی مجدانه انگشت شمار افرادی که خود را فعال میراث فرهنگی معرفی می کنند( که سابقا برای انداختن حتی یک فیلتر سیگار در محوطه باستانی جیغ های بنفش کشیده اند! )، برای تخریب و نابودی کامل این محوطه باستانی ایرانی اصرار می ورزند؟!

لطفا نهادهای مسئول، مسئله کلان جنگ نرم و جریان خزنده القائات فرهنگی و فکری هدف دار را مورد توجه کافی قرار دهند و بواسطه راهکارهای فرهنگی در جهت اصلاح و مقابله بکوشند.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *