آسیب شناسى عملکرداصلاح طلبان درانتخابات اندیمشک

خورنا_ رامین هادی پور؛ عضو حزب اعتماد ملی/ اصلاح طلبان اندیمشک بجای ارزیابی و واکاوى عدم موفقیت خود در ۵ دوره گذشته انتخابات مجلس، با تقلیل گرایی عملکرد گذشته خود، عدم همگرایی و یکپارچگى منتقدین وضعیت موجود را عامل شکست هاى پى درپى دانسته و راه پیروزی را اتحاد با گروه های غیراصلاح طلب میدانند.

یکی از مهمترین دلایل عدم موفقیت این گروه، در حوزه های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی نداشتن هویت مستقل و سازوکار مشخص است‌، چرا که گروه ها طی یک فرایند غِیریت سازی به خود هویت داده و مرزهای خود را با رقیبان مشخص می سازند و به واسطه این موضوع بسیاری از قابلیت ها و ویژگی های آنها آشکار می گردد.

هانتینگتون معتقد است: هویت خواستار تمایز است و تمایز مستلزم مقایسه است، انسانها هویت خویش را در حذف چیزی تعریف می کنند و بعضی در برابر چیزی، نه در اختلاط با چیزی، این یعنی اینکه اختلاف من با طرف مقابل در این است و من آن نیست.

به اعتقادنگارنده، یکى ازمشکلاتى که اصلاح طلبان اندیمشک با آن مواجه هستند، این است که آنها هیچگاه‌ نتوانسته اند به مردم نشان دهند، چه تفاوتی با رقبای سنتی خود مثل اصولگرایان و پایداری ها دارند و گاهاً با رفت و برگشت های متوالی با جناح رقیب مرز بین خود و رقیب راحذف کرده اند، این ضعف باعث شده تا مردم اندیمشک ازنظر ماهیت و عملکرد تفاوتى میان اصلاح طلبان و اصولگرایان شهرستان قائل نشوند.

در نتیجه عدم خودباورى، فقدان هویت ، نداشتن خط مشی مشخص و نقش نداشتن در مناسبات اجتماعی ، شکافی عمیق میان اصلاح طلبان شهرستان ایجاد شده است به طوری که درحال حاضر با چهار طیف و دیدگاه مختلف درمیان آنها روبرو هستیم:

دسته ای که از ابتدا به نام اصلاح طلب به نماینده پایداری شهرستان پیوسته و تا کنون نیز به او وفادار مانده اند، این به اصطلاح اصلاح طلبان، تفکرسیاسى را فقط در سطح ملی دنبال می کنند و گاها در زمان انتخابات ریاست جمهوری در برخی محافل سیاسی اصلاح طلبان دیده می شوند.

دسته دوم اصلاح طلبانی هستند که همه تفکر و کنش خود را در انتخابات خلاصه کرده و سرنوشت اصلاح طلبان را با انتخابات مجلس ولو گزینش و حمایت گزینه اصول گرا پیوند زده اند و تمام تلاش خودرا براى حذف نماینده فعلى بکارگرفته اند.

این افراد برای پایان دادن به سلطه نماینده پایداری در اندیمشک برای مهندسی انتخابات به گزینه غیراصلاح طلب، یعنی اصولگرای متعادل تر پیوسته و همچنان نیز به آن وفادار مانده اند.هویت این گروه در مخالفت با طیف نماینده فعلی نمایان مى شود.

دسته سوم خود را بخشى از طیف اصلاح طلب دانسته، اما بیشتر بدنبال اولویت بخشى طایفه اى بوده و نگاه قومى به مسائل دارند.
محصول تفکر و فعالیت این دسته، صرفا تسویه حساب با نماینده واطرافیان اوست، نه استفاده از توان و پتانسیل نیروهاى اصلاح طلب جهت توسعه سیاسى و اجتماعی، این دسته حذف نماینده بر تفکراصلاح طلبى ارجحیت دارد، اگرچه در این مسیراصلاح طلبان وتفکرسیاسى اصلاح طلبی قربانی شود. فعالیت این گروه تنها در مقابله با رقیب انتخاباتى، رنگ می گیرد و ابراز و جود می‌کند.

گروه چهارم به عنوان کنشگرسیاسى به اصلاح طلبی به عنوان یک تفکر اعتقاد داشته، قائل به فعالیت تشکیلاتى و امر تحزب و پاسخگویى اصولى به شهروندان بوده و راه برون رفت راگفتمان اصلاح طلبى، بدون توجه به پسوندهاى قومى یا بهره بردارى و انتفاع شخصى، احیاى شایسته سالارى، حذف بساط تبانى و تبعیض درشهرستان مى دانند، که البته این گروه نیز هنوز نتوانسته است خارج از موضوع انتخابات ابراز وجود کند یا با بدنه‌ی اجتماعی ارتباط موثر و مستمری داشته باشد.

انتهای پیام/

?شایسته است، اصلاح طلبان اندیمشک با رویکردى واقع بینانه، خطاى گذشته راجبران و بجای اتحاد برای انتخابات، یک بار برای همیشه تکلیف خود را با جریان اصلاحات مشخص کنند و بدنبال کشف ظرفیت هاى خود، سازماندهى قوى، تعامل و اتحادی درون گروهی باشند؛ زیرا
این رفت و برگشت ها و تعامل های نانوشته با رقبای سنتی و کسب هویت از طریق مخالفت با رقیب، علاوه براینکه اصلاح طلبان را ضربه پذیر و منزوی نموده، عدم اعتماد عمومى را نیزبدنبال داشته است.