اَمردادگان، جشن هستی و نامیرایی در برابر نیستی و ویرانی

خورنا- آمارهای جهانی و سخن کارشناسان محیط زیست نشان از خشک‌سالی و ویرانی زیست‌بوم ایران در آینده‌‌یی نه چندان دور دارد.
این جستار( موضوع) را باید بزرگترین چالش پیش‌روی هازمان (جامعه)ایرانی به شمار آورد.

بی‌گمان زمینه‌ی این نابه‌سامانی را می‌بایست در نداشتن برنامه‌یی روشن و بومی از سوی دست‌اندرکاران در سال‌های گذشته و نبود یک فرهنگ زیست محیطی در نزد مردم که بر پایه‌ی آن رفتار کنند٬ جستجو کرد.

این در حالی است که نیاکا‌ن‌مان هزاران سال پیش خردمندانه دریافتند چرخه‌ی هستی بر پایه چهار آخشیج آب٬ آتش٬ هوا وخاک استوار است که اگر به هر شوندی ( دلیلی) یکی از آن‌ها دچار کاستی یا آلودگی شود٬ زندگی انسان تیره و تار می‌گردد.

بنابراین تلاش خود را برای پاسداری از داده‌های خداوندی در باورها٬ آیین‌ها و آموزش به فرزندان خویش به کار بستند٬ چنان‌که رویدادنگاران یونانی مانند هردوت٬ کتزیاس٬ گزنفون و استرابون از این آموزه‌ها یاد کرده‌اند. ازاین رو ایرانیان را می‌توان پدید آورنده نخستین منشور زیست ‌محیطی جهان دانست.

یکی از روش‌های آنان در راستای آموزش همگانی پیرامون نگه‌داشت جهان هستی٬ ویژه کردن جشن‌ها و روزهای بسیار در ارج‌گزاری٬ آفریده‌های اهورایی بوده است٬ که می‌توان افزون بر جشن‌های گهنبار که چگونگی آفرینش جهان را در ۶ گاهان( بخش) بازگو و ستایش می‌کند از جشن‌های خردادگان٬ تیرگان وآبانگان برای آب٬ اردبیهشت‌گان ٬شهریورگان٬ آذرگان و سده برای آتش٬ سپندار‌مذ و زامیاد برای زمین ٬ باد برای هوا نام برد.

از آن‌جا که ایرانیان به خوبی می‌دانستند «هستی» آنان در گرو ماندگاری و باشندگی «گیتی» است که همچو آدمی تن و جانش نیاز به پرستاری دارد٬ برای پاکیزگی هوا٬ باروری زمین و شادابی روان خود به کاشت درختان و گیاهان پرشمار پرداخته٬ با برپایی جشن امردادگان کارسازی رستنی‌ها را در زندگی گوشزد می‌کردند.

امردادگان در جرگه‌ی جشن‌‌های ماهانه‌ای است٬ که در پیش از اسلام در پی برابری نام روز و نام ماه در هفتم امرداد برگزار می‌‌گردید اما اینک از سوی هم‌میهنان زرتشتی بر پایه‌ی گاه‌شماری خورشیدی در سوم ماه گرامی داشته می‌شود.

این واژه در اوستا به گونه‌ی امرتات در زبان پهلوی امردات و در فارسی امرداد آمده٬ که از دو بخش «الف» به چم( معنی) نه و «مر» به چم مرگ و نیستی درست شده و چون در زبان فارسی باستان «الف» پیشاوندی است که کاربرد واژه‌ها را وارونه می‌ساخت٬ امرداد می‌شود جاودانگی و‌ بی‌مرگی که نماد آن نیز گل زنبق است.

با پدیداری قانون اساسی در دوره مشروطه و بازگشت نام‌ ما‌ه‌های پارسی به گاه‌شماری ایران٬ ناخواسته «ا» از نام خجسته امرداد جدا افتاد تا بوی مرگ و نیستی دهد. شوربختانه در همه‌ی سال‌های گذشته دستگاه‌های فرهنگی٬ مجلس و رسانه‌ها نیز کوششی درخور برای جابجایی این واژگان انجام ندادند

امرداد در جهان مینوی نمودار نامیرایی خداوند و یکی از امشاسپندان و ویژگی‌های اوست اما در جهان گیتوی( مادی) نگاهبانی درختان و گیاهان را بر دوش می‌کشد.
بندهشن دراین باره می‌گوید:
«امرداد بی‌مرگ سرور گیاهان بی‌شمار است٬ زیرا او را به گیتی گیاه خویش است. گیاهان را او رویاند و رمه‌ی گوسفندان را افزاید.اگر کسی گیاهی را رامش و خرمی بخشد یا بیازارد٬ آن گاه امرداد از او آسوده یا آزرده می‌شود»

از این‌رو مردم ایران در روز امرداد به میان جنگل‌ها٬ دشت‌ها وباغ‌ها رفته همراه با شادی و پایکوبی به سپاسگزاری از خداوند و ارج‌گذاری درختان و گیاهان می‌پرداختند.
ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه وخیام در نوروز نامه درباره این جشن گزارش داده‌اند.

نگاه ستایشگرانه‌ و زیباشناسانه‌ی انسان ایرانی به گل وگیاه افزون بر جشن امردادگان در هنر٬ مهرازی ( معماری)٬ گاهنما و ادبیات نیز بازتاب داشته است.

در تخت‌جمشید٬ سنگ‌نگاره‌یی داریوش بزرگ هخامنشی را نشان می‌دهد که یک سرشاخه‌ی انار با یک گل شکفته و دو غنچه را پیشکش می‌کند.
هم چنین نگاره‌های بسیاری در تخت جمشید از درخت سرو٬ گل نیلوفر و زنبق٬ در تاق بستان درخت بلوط و در گچ‌بری‌های کاخ تیسفون شاخه‌های انگور وانار آشکارا دیده می‌شود.
کاشی‌های لعاب‌دار٬ فرش٬ پارچه٬ نگارگری و مینیاتور ایرانی همواره به گل و گیاه آراسته بوده است.

درادبیات پارسی و فرهنگ مردم نیز کارکرد رستنی‌ها به روشنی دیده می‌شود٬ درخت سرو نماد آزادگی٬ استواری وایستادگی بوده که بته‌ی جقه در هنر٬ پوشاک وصنایع دستی ریختی دیگر از آن است.
گل نیلوفرآبی یا سوسن شرقی نیز یادآور خورشید است زیرا مانند او سپیده‌دم‌ها باز و پسین ‌هنگام بسته شده٬ همچون خورشید نشانه‌ی زندگی دوباره٬ بی مرگی و دوستی به شمار آمده‌ است.

به گفته‌ی بهرام گرامی در کتاب «گل وگیاه در هزار سال شعر فارسی» بیش از ۱۵۶ چکامه‌سرا تا آغاز مشروطه در چامه‌های خود از نام درختان و گل‌های گوناگونی بهره برده‌اند.

نگرش سبز وسپاسمندانه‌ی ایرانیان باستان در گاه‌شماری آنان نیز نمایان است. روزهای هر ماه در برگیرنده یکی از ویژگی‌های خداوند بوده که هریک نام گلی را برخود داشت.
چنان‌که نخستین روز ماه را هرمزد ‌گفته٬ نشانه‌ی آن گل «مورد» بود و واپسین روز «انارام» با نماد گل بومادران شناخته می‌شد.

به گواه تاریخ ایرانیان نخستین کسانی بودند که هنگام زایش فرزندان‌شان به نام آنان درختی می‌کاشتند.
باغ‌ و بوستان‌های ایرانی که به آن پردیس می‌گفتند آن‌چنان پردرخت و زیبا بود که در نگاه انیرانیان همچون بهشت پدیدار گشته٬ به گونه‌ی واژه‌های فردوس و پارادایز به زبان عربی و یونانی راه یافته است.

امردادگان مانند دیگر جشن‌های ایرانی تنها یک جشن ساده نیست٬ که بازگو‌کننده اندیشه٬ گفتار و کردار نیک مردمانی کهن در ستایش خداوند٬ جهان‌ آفرینش وزیست بوم ایران از یک‌سو و نشان دادن تلاش خستگی‌ ناپذیر آنان در هزارتوی تاریخ این سرزمین برای آبادانی آب و خاک‌شان از سوی دیگر است.

امردادگان برآیند اندیشه‌ ناب ایرانی است که از هستی و جاودانگی در برابر نیستی وویرانی سخن رانده٬ به زیبایی پیروزی خوبی بر بدی را بار دیگر نه درفداکاری آرش و نه در رویارویایی آپوش و تیشتر که در قامت تنومند درختان وچهره گل‌ها به نمایش می‌گذارد.

پاسداشت جشن امردادگان و دیگر جشن‌های ایرانی راز نامیرایی این فرهنگ دیرپا ودرخشان را بر ما آشکار می‌سازد .

نویسنده: اشکان زارعی پژوهشگر تاریخ از اهواز
یاری‌نامه:
*گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان٬ هاشم رضی
*آیین‌ها و جشن‌های کهن در ایران امروز٬ محمود روح‌الامینی
*اساطیر و فرهنگ ایران٬ رحیم عفیفی
*از اسطوره تا تاریخ٬ مهرداد بهار

پاسخ به سلطانمراد اکبریان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • سلطانمراد اکبریان درود بر استاد زارعی فرهیخته بابت روشنگری های بسیار زیبایش. در پیش از انقلاب در سال ۵۶ ویا نیمه ی یکم ۵۷ مجلس شورای ملی آن زمان نام ماه مرداد را به برگرداند اما پس از انقلاب دوباره به مرداد برگشت داده شد،یعنی به گمان تصمیم گیرندگان طاغوت زدایی !