سوختن دانش آموزان در مدارس؛ از واکنش ها به خاتمی تا سکوت در برابر احمدی نژاد

خورنا: با انتشار خبر آتش سوزی،رسانه ها از وقوع یک “اتفاق” دیگر خبر دادند اما در آتش سوختن نونهالان در ایران در سالیان گذشته هرگز تنها یک “اتفاق” نبوده است. شوربختانه این نوع آتش سوزی ها به زنجیره ای بدل شده که تنها راهکار جلوگیری از آن به ابراز تاسف مسئولین در ساعاتی پس از وقوع حادثه خلاصه می شود.

آبان ۱۳۸۳ / روستای سفیلان

دانش آموزان روستایی محروم در لردگان استان چهارمحال بختیاری صبح زود وارد کلاسی می شوند که بخاری نفتی در کنار در ورودی آن تنها منبع گرمایشی برای ۱۳دانش آموز آینده ساز مملکت است.

پنج شنبه صبح است.روزی که دانش آموزان شوق و ذوق فردایی را دارند که تعطیل است.ساعت ۱۰صبح بخاری کلاس دچار آتش سوزی می شود.معلم هراسان بخاری را از کلاس به بیرون می اندازد اما دو گالن پر از نفت در راهرو بخاری غرق آتش را دربرمی گیرند و شعله های حریق به داخل کلاس زبانه می کشند.

۱۳دانش آموز آینده ساز مملکت تعطیلی فردا را نمی بینند.دفترها،کتابها،نیمکت ها و دانش آموزان و آموزگارشان خاکستر می شوند.

رسانه ها خبر آتش سوزی روستای سفیلان را منتشر می کنند.رییس جمهور وقت ایران در سفر به آفریقا بسر می برد و مخالفان خاتمی به او حمله ور می شوند که چرا دانش آموزان در آتش فقر و نبود امکانات بسوزند و رییس جمهور با پول بیت المال در سفر باشد!

دولت اصلاحات اما وارد عمل می شود و لایحه‌ای تقدیم مجلس هفتم می کند که بر اساس آن چهار میلیارد دلار از صندوق ذخیره ارزی برای نوسازی و تجهیز مدارس برداشت شود و در اختیار سازمان نوسازی و تجهیز مدارس قرار گیرد.

آخرین ماه های عمر دولت اصلاحات است و مجلس در مخالفت با دولت هیچ کم نمی گذارد.اینگونه است که مجلس تصویب آن لایحه را ۲سال به تاخیر می اندازد تا لایحه بنام دولت خاتمی و به کام دولت احمدی نژاد باشد.

دانش اموزان دبستان روستای سفیلان هنوز پس از ۷سال صحنه در آتش سوختن دوستانشان را به یاد می آورند.

آذر ۱۳۸۵/درودزن

در چندکیلومتری تخت جمشید.جایی که روزگاری اسکندر مقدونی آن را به آتش کشید،دانش آموزان کلاس دوم دبستان در کلاسی در مدرسه شهید رحیمی “درودزن” با یک بخاری علاالدین به جدال با سرمای سوزان زمستان رفته اند.چند روز پیش از آن ،چندکیلومتر دورتر در سروستان فارس،یکی از کلاس های درس دچار حریق شده بود.

بخاری در میان کلاس دومی ها سرنگون می شود و شعله های آتش زبانه می کشد.۸ دانش آموز در آتشی می سوزند که پیش از این وقتی در “سفیلان” شعله ور شده بود،بازی های سیاسی آن را رنگی دیگر زده بود.

خبر در آتش سوختن ۸دانش آموز در درودزن تا ۱۵روز رسانه ای نمی شود. تا آنکه رییس سازمان بازرسی کل کشور در جلسه ای با حضور کارشناسان مسئول واحدهای ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات سازمان آموزش و پرورش استان‌‏های کشور،پرده از ماجرای آن آتش سوزی برمی دارد.

نخستین وزیر آموزش و پرورش دولت نهم که ۷آذر ۸۵ یعنی یک هفته پیش از در آتش سوختن ۸دانش آموز در درودزن، گفته بود ” اگر حادثه‌‏ای مانند مدرسه “سفیلان” در کشور رخ دهد، استعفا می‌‏دهم”،ماراتن وعده های دور از عمل دولت نهم را کلید زد و استعفا نداد تا انکه یکسال بعد به دلیل اختلاف با محمود احمدی نژاد ناچار به استعفا شود.

کلاس دومی های مدرسه شهید رحیمی با پیکری سوخته تا سالها نتوانستند قلم به دست بگیرند.آموزش و پرورش دولت عدالت محور هم تا ۵سال بعد از پرداخت دیه آنها امتناع کرد.

۲ماه پیش خبر واریز دیه دانش آموزان در آتش سوخته درودزن از سوس مسئولان آموزش و پرورش اعلام شد.اما تعدادی از خانواده های آن کودکان پس از ۵سال حاضر به دریافت مبالغ پرداخت شده از جانب دولت نشدند.آنها می گویند” این مبلغ پس از ۵سال در برابر هزینه درمان فرزندان ما بسیار ناچیز است و در این زمینه در انتظار رای دادگاه تجدیدنظر هستیم”.

آبان ۸۹/چاه رحمان

سالنی ۱۲در۴متر مکانی ست که خوابگاه بیش از ۹۰دانش آموز سیستان و بلوچستانی شده است.در استانی که هنوز پس از سالها مسئولین آن را “محروم” می خوانند.در چاه رحمان نصرت آباد.ساعت ۲نیمه شب کابل های پوسیده برق حادثه می آفرینند.

آتش زبانه می کشد و خواب و خوابگاه را خاکستر می کند.در آن میان اما آنچه بیش از همه در آتش بی توجهی سوخت “قانون” بود و وظیفه مسئولین.

در بند ۴ ماده ۴ اساسنامه مدارس شبانه روزی آمده است « مناسب‌ بودن‌ محل‌، ساختمان‌، امکانات‌ و تجهیزات‌ مدارس‌ شبانه‌ روزی‌ باید به‌ تأیید مدیریت‌ نوسازی‌ و تجهیزمدارس‌ استان‌ برسد».اما این مسئولین شاید در دنیایی دیگر در برابر “مراد نارویی” موظف به پاسخگویی باشند،دانش آموزی که در آتش سوخت و ۱۴نوجوان معصوم دیگر که در آن سانحه دچار مسمومیت شدند.

۱۴نفری که ماندند تا ببینند مسئولین از این همه فاجعه درس عبرت نمی گیرند

آبان ۹۰/ چابهار

یکسال پس از فاجعه خوابگاه چاه رحمان بازهم در خوابگاهی در سیستان و بلوچستان.پس از اذان صبح اتصال یکی از کابل های برق خوابگاه دبیرستانی وابسته به دانشگاه علوم دریانوردی چابهار را به آتش کشید.

دو دانش آموز به نام های “قاسم حیرتی” و “قنبر قریب” در خواب به خاکستر بدل شدند و سه همکلاسی دیگر آنها یعنی “برهان الدین بلیده” ، “فرشید درزاده” و “جمال رئیسی” دچار سوختگی بسیار شدید شدند.بعدها مشخص شد که اینان از دانش آموزان “نخبه” کشور بودند.

محرومیت سیستان و بلوچستان و بندرآزاد”چابهار” سبب شد تا نماینده سراوان در مجلس شورای اسلامی در اینباره بگوید« بحث مرگ و زندگی این بچه‌ها مطرح بود اما حاضر نشدند که آنها را با هلی‌کوپتر از چابهار به زاهدان منتقل کنند و این باعث شد زمانی طولانی این بچه‌ها که دچار سوختگی شدید شده‌ بودند، در راه باشند».

اما آموزش و پرورش مدعی شد که اینبار دستی بر آتش نداشته است.وزیر آموزش و پرورش درباره حادثه منجر به مرگ دانش آموزان چابهار گفت« ما به عنوان آموزش و پرورش در این مدرسه نظارت داریم اما خوابگاه و همه موارد مربوط به آن زیر نظر دانشگاه است و مستقیم آن را مدیریت نمی کنیم».حاجی بابایی شانه از بار قبول مسئولیت با “غیردولتی” خواندن خوابگاه دچار حریق خالی کرد اما دانش آموزان در آتش سوخته را هم آیا می توان “غیردولتی” دانست؟

وزیر آموزش و پرورش در شرایطی که دانش آموزان به دلیل غیراستاندارد بودن خوابگاه ها و کلاس ها در آتش می سوختند اینگونه به افکار عمومی پاسخ گفت« ممکن است در خوابگاهی چند پریز روی هم قرار بگیرند و جرقه خورده باشد، اما ما مدرسه‌سازی در کشور را به شکل استاندارد آغاز کرده‌ایم».

آبان ۹۰/ بوشهر

خبرنگار یکی از نشریات محلی بوشهر برای تهیه گزارشی درباره وضعیت متکدیان در سطح شهر به سازمان بهزیستی مراجه می کند و از مسئول این مرکز می پرسد ” وقتی نیروی انتظامی به جمع آوری این متکدیان از سطح شهر می پردازد و آنها را در اختیار شما قرار می دهد چرا اینها دوباره به سطح شهر بازمی گردند؟”.مسئول مربوطه در پاسخ از کمبود امکانات برای نگهداری و تغذیه متدکیان سخن می گوید.وی تلویحا به این نکته اشاره می کند که بودجه ما کفاف مخارج خودمان راهم نمی دهد.

در خیابانی که در یکی از فرعی هایش اداره بهزیستی بوشهر قرار دارد،مرکزی جهت نگهداری از دختران معلول بالای ۱۴سال تحت عنوان آل یاسین فعالیت می کند.آل یاسین تحت نظارت بهزیستی قرار دارد اما بسیاری از امکانات آن از جانب افراد نیکوکار بوشهر تامین می شود و “غیردولتی” است.
ساعت ۸شب نیمه ی دی ماه در بوشهر هوا سرد است و ساکنان پایتخت انرژی ایران که نصیبی از “گاز” نمی برند خانه های خود را با بخاری های نفتی یا برقی گرم نگه می دارند.مددکار شیفت شب آل یاسین بخاری های برقی طبقه دوم را روشن می کند تا کودکان معلول سرمای کمتری احساس کنند.او نمی داند که تا ساعتی دیگر کودکان معلول به علت تعلل او و کمبود امکانات در این مرکز در لهیب آتشی جان سوز گرفتار می شوند.

در پایتخت کشور جایی که خانه هایش با گاز لوله کشی از استان بوشهر،گرمایی دلپذیری در شبهای سرد دی ماه دارند،رییس سازمان بهزیستی کشور در حالی سر به بالین می گذارد که او نیز نمی داند برنامه های روز پنجشنبه اش را آتشی در بوشهر به هم خواهد ریخت.

کودکان معلول آل یاسین که از نعمت حرکت و تکلم بی بهره بودند در آتش می سوزند.آنان تحت نظارت بهزیستی” نتوانستند بهتر به زیستن بپردازند و نصیبشان شعله های آتشی شد که سه نفر از آنها را به خاکستر بدل کرد و ۱۴نفر دیگر را از تخت “آل یاسین” به تخت بیمارستان “فاطمه زهرا” کشاند.
فردای حادثه رییس سازمان بهزیستی کشور که برنامه های پنجشنبه اش بهم ریخته است،به بوشهر می آید.او که خود را “پدر معنوی” معلولان می داند از تعطیلی آل یاسین خبر می دهد و در صفحه برنامه های آینده اش می نویسد«مراکز نگهداری از معلولین را با سیستم‌های سرمایشی و گرمایشی ایمن تجهیز می‌کنیم».

همایون هاشمی که با سئوالات فراوان رسانه درباره دلایل مرگ سه کودک معلول و مصدومیت ۱۴نفر دیگر در حادثه مرگبار “آل یاسین” مواجه است،از فرصت رسانه ای ایجاد شده نهایت استفاده را می نماید و در حالی که خاکستر آل یاسین هنوز سرد نشده “وعده”هایش را اینگونه به رخ می کشد:
*: سازمان بهزیستی از همه ظرفیت و توان و امکانات خود برای خدمات‌رسانی به جامعه هدف بهره می‌برد و از هیچ تلاشی برای این مهم فروگذار نمی‌کنیم!

و ای کاش در جایی که “حمایت از مسئولین” معنایی جز “خیانت به معلولین” ندارد،آدمی حداقل سکوت اختیار کند

آذر ۹۱/ شین آباد

روستایی محروم در پیرانشهر که همگان ماجرای غم انگیز آتش سوزی اخیر در این روستا را می دانید و وزیری که این گونه فجایع در قاموس او یک حادثه است فقط یک حادثه!

در این دنیا شاید بتوان زیربار مسئولیت شانه خالی کرد.اما نگاه کودکان سفیلان،درودزن،چاه رحمان،چابهار و معلولان آل یاسین بوشهر در دنیایی دیگر چشم انتظار پاسخ “مسئولین” است.

صراط