خدا را شکر که مسجدسلیمان زلزله آمد

خورنا- شهر اولین هاست، در بیکاری و عقب ماندگی و زیرساخت ها و مصیبت های اجتماعی ، شهر ی که زیر سایه نام نفت، سخت به فراموشی سپرده شد.
مسجدسلیمان را با تعویض فرماندار و مدیر، نمی شود ساخت.
جوانان، هویت و مشکلات سالها تلمبار شده بر گرده ی زخمی این شهر متمدن را با بخشنامه و جلسه و مصوبه های کاغذی نمی توان احیا کرد.

یقه مسجدسلیمان را باید به دست دولت هایی داد که سالها، شیره جانش را مکیدند و پوست ش را پرت کردند به دامنه های زاگرس.

مسجدسلیمان را که می‌گویم شامل لالی هم می‌شود، شهری پر از خالی که زیر سایه ی نام بزرگ مسجدسلیمان، هر روز کوچک تر از پیش می شود و اندیکا یی لبریز از مظلومیت های کوچ برای فرار از گرمای طاقت فرسای بی توجهی و هفتکل ی که فرزند تاریخی ولی بی شناسنامه ای است که شاید نایی هم برای اثبات حقانیت ش ندارد.

مسجدسلیمان فارغ از مصیبت های داخلی اش، دچار اندوه قدم ها و سفرهایی است که بیشتر بار تبلیغاتی دارند تا یارای یاریگری.

خدا را شکر که در این شهر، زلزله آمد و باعث شد، کمی اخبارها و نگاه ها و توجه ها به سمت نامی برود که زیر پونز نقشه های بی توجهی دولتمردان قرار گرفته بود.

شهری که تخریب گنبد مساجدش در زلزله، تلنگری شد به دشمنانی که هر روز خدا و شاید به زبان تلخ طنز می گفتند، مسجدسلیمان، مسجد ندارد.

خدا را شکر که زلزله آمد و همه متوجه شدند که ساختمان های این شهر روی حفره هایی ساخته شده اند که خون رگ های نفتی اش به کام اتوبان های تهران و کرج، خرج باج های نمایندگان و مسوولینی شد که تنها افکار جوانان این شهر را دلخوش کرده بودند به عنوان اولین ها و تیم فوتبالی که تنها تبلیغ کننده ی همان واژه ی لعنتی نفت بود برای عده ای که همیشه ی خدا اسپانسر قدرت و ثروت اند نه حامی ضعف و فقر.

خدا را شکر که زلزله ی طبیعی و خدادادی مسجدسلیمان باعث شد که نگاه ها و توجه ها به زلزله های تخریب کننده ی انسانی و غیر مدیریتی در این شهر جلب شود و بگذار یکبار برای همیشه مردم این شهر به دست خدا بمیرند نه به دست بی تدبیر بعضی ها.

بگذار ساختمان های فرسوده ی این شهر به دست لرزان ولی مهربان خدا تخریب شوند نه به دست خلق خدایی که بارها بودجه ی ساخت و جابجایی همین ساختمان ها را گرفته و خورده اند.

مردم مسجدسلیمان، مطالبه گری را بلد نیستند، یا سکوت می کنند تا بمیرند و یا فریاد می‌زنند تا محکوم شوند ولی همه می دانند که نیت شان صاف است و با خدای خودشان صادق .

بگذار پس از سالها بی توجهی و مصیبت های انسانی ناشی از برداشت های نفت و گاز و غیره، یکبار هم بواسطه ی زلزله ی طبیعت، مورد توجه قرار بگیرند.

خدا را چه دیده ای، شاید همین زلزله که خدا را شکر تنها، آسیب غیر جانی هم داشت باعث کمی رفاه جان و مال مردم مسجدسلیمان باشد.

هوشنگ نوبخت

پاسخ به ورناصری از کرج لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ورناصری از کرج درود به این قلم و این درد دل تاثیر گذار که باعث شد بعد از مدت ها به حال زادگاهم گریه کنم