از گودال فاضلاب تا مجمع جهانی اقتصاد

خورنا – فرزاد شعبانی

نوشتاری به قلم دکتر فاضل خمیسی (فعال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی)

دوران کودکی اش مملو از فقر و نداری و بنا به گفته‌ی خودش تنها خاطره اش از دوران بچگی زمانی بود که در گودال فاضلاب نزدیک منزلشان سقوط کرده و بین مرگی دهشتناک و زندگی پر از بیچارگی فاصله ای نداشته و اگر مادرش به دادش نرسیده، او کنون در میان زندگان نبود، وی اشاره میکند مادرش او را از چاه بیرون کشید اما جامعه ی سوئدی او را به پیش برد و از او یک تئوریسن اقتصادی ساخت که شخصیت های جهانی از قبیل روسای جمهور، دبیرکل سازمان ملل و دهها تن از با نفوذترین افراد اقتصادی در پای سخنرانی اش می نشینند و از گفته های او یادداشت برداری میکنند، این مطلب تلخیصی از خاطرات آقای هنس روسلینگ پزشک، اقتصاد دان و تئوری پرداز سلامت جهانی است، که اجتماع را مسوول و نیروی اصلی تغییرات فردی میداند، البته در این خصوص بصورت مفصل به موضوع میپردازد که در حوصله این مطلب نمی گنجد…

جوامع سالم سعادت و ترقی خویش را در سعادت آحاد افراد میدانند، اما واقعاً به چه دلیل این نسخه در برخی کشورها به سرعت جامه عمل بخود می گیرد و در برخی دیگر الکن و ناقص میماند. واقعاً به چه دلیل در کشوری مثل چین که تا سال ۱۹۷۰ قحطی و گرسنگی سالانه میلیونها قربانی میدهد که بعنوان نمونه در یک سال و آنهم در سال ۱۹۶۰ حدود ۵۰ میلیون تلفات گرسنگی در این کشور ثبت و مردمش رو به آدم خواری میآورند اما در سال ۲۰۱۸ از بالاترین سرانه درآمد ملی برخوردار می‌شوند یا وضعیت سوئدی که تا دهه ۵۰ اکثر مردمش در فقر و فلاکت زندگی می‌کردند و حالا همان مردم خوشبخت ترین مردم جهان محسوب می‌شوند، با کشوری مثل مصر که گذشته قابل دفاعی دارد اینقدر تفاوت ایجاد میگردد، در یک مقایسه انطباقی در دهه ۵۰ وضعیت مردم سوئد با مردم مصر تفاوت معنا داری نداشته اما اکنون با شاخص های استاندارد بین المللی انطباقی، مصرِ ۲۰۱۸ با سوئدِ ۱۹۶۴ در جا میزند! حال نیز بنظر میرسد در آینده این فاصله نه تنها کم نمیشود بلکه شکاف عمیق تری برمیدارد…

شاید بجای اینکه چشم ها را بشوریم باید ذهن و مغزمان را تکانی بدهیم، در واقع خطای دیدمان نه در چشم بلکه در مغزمان رخ میدهد آنجا که دانش و برداشت هایمان قدیمی و روزآمد نشده و با همان ابزار قدیم به تحلیل داده های نو میپردازیم.
شاید هم خوشبختی را در انزوای و منافع صرفاً فردی تعریف کرده ایم.
جهان بینی و برداشت های غلط منجر به تصمیم سازی و تصمیم گیرهای غلط میشوند.

ما اکثریت گم شده ای هستیم که هر کداممان آدرس غلط به یکدیگر میدهیم، از دستاوردهای جدید علوم اجتماعی و انسانی خوف داریم و سعی میکنیم با اذهان و تحلیل های رسوب شده و غیر مدرن فقط به عیوب و نواقص دیگران و نه خود بپردازیم . ما باید ضرب مثال «گلیم خودت را از آب بکش» یا «چراغی که به خانه رواست» یا «کلاه خودت را…» در گورستان زندگی اجتماعی و مسوولیت پذیر را به خاک بسپاریم.

اگر توانستیم با اقدام و بدون شعار از کنار یک کودک زباله گرد به راحتی نگذریم و اگر توانستیم قضاوتی بر پایه عدل و اساس انسانیت به خرج بدهیم و اگر سیاسیون و دولتمردانمان با حس مسوولیت اجتماعی تصمیمات خویش را با ابزار دانش روزآمد اتخاذ نمایند، کسب خوشبخت ترین و شادترین مردم برای جامعه ما دور از دسترس نخواهد بود، زیرا ما مستحق چنین زندگیِ هستیم.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *